نیست فرق از تن دل افسرده خودکام را
رنگ برگ خویش باشد میوه های خام را
با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
خاک نتوانست کردن سیر چشم دام را
هر که از روز سیاه نامداران غافل است
می پذیرد چون عقیق از ساده لوحی نام را
خواهش بی جا مرا محروم کرد از فیض عشق
برنمی دارد کریم از سایلان ابرام را
عارفان دل را سفید از نقش هستی کرده اند
رنگ داغ عیب باشد جامه احرام را
ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد
بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را
شور بختی تلخکامان را به اصلاح آورد
جز نمک درمان نباشد تلخی بادام را
فکر صید خلق دارد زاهدان را گوشه گیر
خاکساری پرده تزویر باشد دام را
خو به مردم کرده را صائب جدایی مشکل است
دامن صحراست زندان صیدهای رام را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تفکرات عمیق و انتقادی از اوضاع اجتماعی و فلسفی میپردازد. شاعر به تضاد بین ظاهر و باطن، حقیقت و تزویر، و ناخرسندی در زندگی اشاره میکند. او میگوید که افراد خودخواه و دل افسرده نمیتوانند از میوههای خام زندگی لذت ببرند و غفلت از واقعیتها باعث پذیرش نام و احساسات نادرست میشود. همچنین، تذکر میدهد که زاهدان به ظاهر پارسا، در حقیقت در دام فریب هستند و برای آنها جدایی از مردم کار دشواری است. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که تلخیها و مشکلات زندگی جز با آگاهی و اصلاح درونی نمیتوان برطرف کرد.
هوش مصنوعی: دل افسرده کسی که خودکامه است، هیچ فرقی با برگهای خام ندارد؛ رنگ و ظاهر او فقط نشاندهنده وضعیت ناپخته و نارسش است.
هوش مصنوعی: چشمهایی که چیزی ندارند، چه ارزشی میتواند در روی زمین داشته باشد؟ زمین خاکی نمیتواند نیازهای دلخواه و سیر کردن چشم یک دام را برآورده کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از بدیها و مشکلات روزگار غافل باشد، به سادگی نام و نشانی از خود را میپذیرد، مانند عقیق که به خاطر سادگیاش جلب توجه میکند.
هوش مصنوعی: خواستههای نابهجا و بیمورد من باعث شد که از نعمت عشق محروم شوم و کریم و سخاوتمند به خواستههای نیازمندان پاسخ نمیدهد.
هوش مصنوعی: عارفان با پاک کردن دل از چیزهای دنیوی و بیارزش، آن را مانند یک بوم سفید کردهاند. در این شرایط، هر عیب و نقص مثل رد و نشانی بر لباس احرام میماند که نشاندهنده ناپاکی است.
هوش مصنوعی: نصیحتکننده از بیهودهگویی و از دست دادن اعتبارش ناراحت است و بوی خون از فریاد پرندهای که در وقت نامناسب آواز میخواند به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: تلخی و ناکامیهای کسانی که بدشانس هستند، با بهبود وضعیتشان تغییر نمیکند و تنها نمک میتواند بر تلخی بادام تاثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: زاهدان که در گوشه نشستهاند و به خاکساری مشغولند، در واقع در دل خود به فکر شکار دلهای مردم هستند. این نوع زندگی آنها پوششی است برای فریب دادن دیگران و به دام انداختن آنها.
هوش مصنوعی: اگر کسی با مردم خوب باشد، جدا شدن از آنها دشوار است. زندان، به مانند دامن صحرا، برای صیدهای رام که با افراد خوب ارتباط دارند، تنگ و سخت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام را
بر کف ما نه سه باده گردش اجرام را
تا زمانی بی زمانه جام می بر کف نهیم
بشکنیم اندر زمانه گردش ایام را
جان و دل در جام کن تا جان به جام اندر نهیم
[...]
ساقیا پیش آر باز آن آب آتشفام را
جام گردان کن ببر غمهای بیانجام را
زآنکه ایام نشاط و عشرت و شادی شده است
بد بود بیهوده ضایع کردن این ایام را
مجلسی در ساز در بستان و هر سوئی نشان
[...]
ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را
می پرستانیم در ده باده ی گلفام را
زاهدانرا چون ز منظوری نهانی چاره نیست
پس نشاید عیب کردن رند درد آشام را
احتراز از عشق می کردم ولی بی حاصلست
[...]
من که خدمت کرده ام رندان درد آشام را
کی شمارم پخته وضع زاهدان خام را
تا شدم فارغ به استغنای عشق از هر مراد
بر مراد خویش یابم گردش ایام را
رند و صوفی عارف و عامی مخوانیدم که من
[...]
یار، چون در جام می بیند، رخ گل فام را
عکس رویش چشمه خورشید سازد جام را
جام می بر دست من نه، نام نیک از من مجوی
نیک نامی خود چه کار آید من بد نام را؟
ساقیا، جام و قدح را صبح و شام از کف منه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.