باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان
آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را
در میان بحر حیرت لولو فریاد را
خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند
هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را
هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد
ما به جان پذرفتهایم از زلف تو بیداد را
گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم
چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را
زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا
کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را
قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم
همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را
خوش کن از یک بوسهٔ شیرینتر از آب حیات
چو دل و جان سنایی طبع فرخزاد را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شب به روز آمد بسی کز دل نهادی یاد را
جان ز تن آمد برون بویی ندادی باد را
سر به دیوار سرایت می زنم تا بنگری
زانکه با باز شکاری خوش بود صیاد را
بازوی هجرت قوی در کشتن بیچارگان
[...]
پیر ما بگذاشت آخر شیوه زهاد را
ساخت فرش میکده سجاده ارشاد را
خورده ام پیش از نماز صبح می بهر خدا
ای امام امروز با مطرب گذار اوراد را
چنگ استادی ست درس عشق گو مطرب کجاست
[...]
غمزه اش افزود در ایام خط بیداد را
زنگ زهر جانستان شد تیغ این جلاد را
حسن بی رحم است، ورنه دود تلخ آه من
آب گرداند به چشم آیینه فولاد را
ساده لوحی بین که می خواهم شکار من شود
[...]
در هنرمندی ز مردن نیست غم استاد را
زنده دارد کار شیرین، تا ابد فرهاد را
تا ابد آدم نخوردی نیم گندم از بهشت
در ازل خوردی اگر یک جو غم اولاد را
گر کنم تحریر احوال دل ناشاد را
همچو نی در هم بسوزد خامه فولاد را
غیر غمخواری بدشمن ناید از آزادگان
شانه گردد، اره گر بر نهی شمشاد را
تندخویان را نباشد جز کدورت حاصلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.