باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان
آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را
در میان بحر حیرت لولو فریاد را
خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند
هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را
هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد
ما به جان پذرفتهایم از زلف تو بیداد را
گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم
چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را
زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا
کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را
قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم
همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را
خوش کن از یک بوسهٔ شیرینتر از آب حیات
چو دل و جان سنایی طبع فرخزاد را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و اشاره میکند که در عشق همه چیز ممکن است. او با استفاده از تعابیر زیبا و نمادین به بیان احساسی عمیق از عشق و جذابیت میپردازد. شاعر به تجلی عشق در قالبهای مختلف اشاره میکند و به زیباییهای آن میبالد. او همچنین نارضایتی از شرایط و غمهای ناشی از این عشق را بیان میکند و به دنبال راهی برای درک و تسکین این احساسات است. در نهایت، اشاره به قدرت و ارزش واقعی عشق دارد و بیان میکند که این عشق میتواند از هر منبع دیگری بیشتر و ارزشمندتر باشد.
هوش مصنوعی: دوباره به عاشق آن گل آزاد نگاه کن، که به مانند خورشید، پوشش مجلل و زیبای خود را بر تن دارد.
هوش مصنوعی: پس از مدتی که به درس و آموزش مشغول بود، دوباره مانند یک شاگرد مؤمن که در کلاس درس نشسته، تصویر زیبای استاد شوخی را که بیعقیده است، مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: ناز و زیبایی مانند یاقوت، در میان عاشقان که در بحر حیرت غرق شدهاند، مانند یک مروارید فریاد میزند.
هوش مصنوعی: خود را از زیبایی تو میآرایند و در این میان توجه کن که با نگاههایت درهای کوی عشق را نبندند.
هوش مصنوعی: هر بلایی که بر ما میآید، ناشی از آن است که ما در خیابان عدالت، به خاطر عشق تو، ناملایمات و سختیها را با جان و دل میپذیریم.
هوش مصنوعی: اگر ما از مسیر وفا و بندگی جدا شویم، چه باید کنیم؟ ای جان، به من بگو درباره این عشق که از ابتدا وجود داشته است.
هوش مصنوعی: از توانگرانی که در گذشته بودهاند، هیچ چیز به تو افزوده نمیشود، زیرا آنها از آرزوهای خود فراتر رفته و بنیاد آسمان را ساختهاند.
هوش مصنوعی: قدر و ارزش تو را تنها درویش میداند، زیرا او مانند کرکسی که در آسمان میچرخد، همواره در جستجوی بالاترین مقامها و اندازههاست.
هوش مصنوعی: به لذتی بپرداز که از یک بوسه بهدست میآید، لذتی که از آب زندگی نیز شیرینتر است، چون دل و روح سنایی، شاعر خوشبخت را شاد و سرزنده میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شب به روز آمد بسی کز دل نهادی یاد را
جان ز تن آمد برون بویی ندادی باد را
سر به دیوار سرایت می زنم تا بنگری
زانکه با باز شکاری خوش بود صیاد را
بازوی هجرت قوی در کشتن بیچارگان
[...]
پیر ما بگذاشت آخر شیوه زهاد را
ساخت فرش میکده سجاده ارشاد را
خورده ام پیش از نماز صبح می بهر خدا
ای امام امروز با مطرب گذار اوراد را
چنگ استادی ست درس عشق گو مطرب کجاست
[...]
غمزه اش افزود در ایام خط بیداد را
زنگ زهر جانستان شد تیغ این جلاد را
حسن بی رحم است، ورنه دود تلخ آه من
آب گرداند به چشم آیینه فولاد را
ساده لوحی بین که می خواهم شکار من شود
[...]
در هنرمندی ز مردن نیست غم استاد را
زنده دارد کار شیرین، تا ابد فرهاد را
تا ابد آدم نخوردی نیم گندم از بهشت
در ازل خوردی اگر یک جو غم اولاد را
گر کنم تحریر احوال دل ناشاد را
همچو نی در هم بسوزد خامه فولاد را
غیر غمخواری بدشمن ناید از آزادگان
شانه گردد، اره گر بر نهی شمشاد را
تندخویان را نباشد جز کدورت حاصلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.