ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:
گویند بازرگانی برای سه دخترش یا سه دختر پادشاهی شعری از خاجه طلب کرده تا به هن ببرد
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
امین کیخای عزیز
خدا نیاورد انروز که کسی شما را روان شاد کند
خیلی زود است ، انشاالله سالها زندگی کنید.
نوید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۴ - حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب:
سلام فک کنم تو اخرین بیت ماجرا اشتباه نوشته شده
شیوا خنیاگر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
همه زندکی من مولاناست جز او راهی نمیبینم وجز راه او فکری در سر ندارم
کسرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
در تعجم از کسانی که در حاشیه این شعر از حضرت مولانای بزرگ انتقاد میکنن و بکار بردن کلمات واقعی که خود این افراد در طول زندگی گوهربارشان ممکن است بارها به کار برده باشند را چنان انکار میکنند و مولانا را بی ادب خطاب میکنند که گویی خود معصوم هستند و تا کنون بدترین حرف عمرشان * بی ادب * بوده است...
از مولانای کبیر برای این شعر پر مفهوم و پند آموزشان متشکرم و برای شادی روحشان دعا میکنم که تاثیر زیادی بر ادبیات فارسی گذاشتند.. مانند قسمتی از این شعر که به ضرب المثل معروفی در زبان فارسی تبدیل شده * ... رو دیدی ولی کدو رو ندیدی... *
و آن مردمان عزیزی که در حاشیه این شعر از این شعر مولانا انتقاد کردند و انگار بهشون برخورده طوری جلوه نکنند که دیگران فکر کنند اینان روزی خود جایگاه آن کنیز را در عمل واقعی تجربه کرده اند و حال با دیدن این شعر مولانا ... یاد خاطراتشان افتاده اند و گویا غمگین و ناراحت شده اند.... زنده باد مولانا
5 مرداد 94
کسرا در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
در تعجم از کسانی که در حاشیه این شعر از حضرت مولانای بزرگ انتقاد میکنن و بکار بردن کلمات واقعی که خود این افراد در طول زندگی گوهربارشان ممکن است بارها به کار برده باشند را چنان انکار میکنند و مولانا را بی ادب خطاب میکنند که گویی خود معصوم هستند و تا کنون بدترین حرف عمرشان * بی ادب * بوده است...
از مولانای کبیر برای این شعر پر مفهوم و پند آموزشان متشکرم و برای شادی روحشان دعا میکنم که تاثیر زیادی بر ادبیات فارسی گذاشتند.. مانند قسمتی از این شعر که به ضرب المثل معروفی در زبان فارسی تبدیل شده * ... رو دیدی ولی کدو رو ندیدی... *
و آن مردمان عزیزی که در حاشیه این شعر از این شعر مولانا انتقاد کردند و انگار بهشون برخورده طوری جلوه نکنند که دیگران فکر کنند اینان روزی خود جایگاه آن کنیز را در عمل واقعی تجربه کرده اند و حال با دیدن این شعر مولانا ... یاد خاطراتشان افتاده اند و گویا غمگین و ناراحت شده اند.... زنده باد مولانا
جلال در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
ای تلخ سخن و ای تلخ پندار
تو را چه به هد هد
تو خدای هد هد را هم ...........
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
امید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲:
شمس و مه چرخیدن در حال چرخ
گفته می شد احسن دارای چرخ
نغمه های مولوی نغمه گو
در خروشید و در امد به چرخ
نغمه های مولوی نی سخن
در بجوشید در امد به چرخ
کمال در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
باسلام،فالی مربوط به این غزل:
ای صاحب فال،هرگزبه دنبال خواسته های
محال نباش ودرحدعقلانی به خواسته هایت
بیندیش مشورت کن تابهترین راه راپیداکنی،
افکاربیماروپلیدراازذهنت دورکن ، برنامه،،،،،،،،
یک سفربرای خودت بچین تاحال وهوایت،،
عوض شودتابایک روحیه شادبه کارت باز،،،،
گردی.
شب خوش
بابک در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
ناشناس گرامی،
این بنده از اساتید نیستم، ولی شاید این کمکی باشد:
...بدانید که در عین عیانید (بدانید که آشکارید)
...چه دارید که آن یار ندارد (همان داری که یار دارد)
...شرابیست خدا را...
...که دنیا و شما زیک جرعه آنید...
.... دوم بار چو یک جرعه بریزد... (لطف پروردگار که ببارد)
...ز دنیی و زعقبی وز خود فرد بمانید... (یگانگی خود را دریابی)
....شما بند مکانید...
....شما سخره نانید...
....بکوشید که جان شود این تن...
سماعیست سماعیست از آن سو که سو نیست (آن سو که نه در زمان و مکان است)
...شما گنج نهانید... (اصل وجودت)
...بدیدار نهانید به آثار عیانید ( آثارش میبینید، اصلش از دیدن نهان است)
پدید و نه پدیدیت که چون جوهر جانید(آشکاریید ولی پنهان از چشم که آن نتوان دید)
چو عقلید و چو عقلید هزاران و یکی چیز...پراکنده... (چون عقلید با هزاران پراکندگی، ولی در اصل فقط یک چیزید که عقل نمی فهمد)
...درین بحر همه چیز بگنجد....(کدام بحر؟ نه این بحر و نه آن بحر، آن بحر دگر)
که تا گیج نگردید که تا خیره نمانید ( مگر که عقلت گیج شود و حیران تا ببینی، عقل و چشم نتوان دید و فهمید)
کم و کثر را بر بنده ببخشی.
علی محمدی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ اوحدی » جام جم » بخش ۷۱ - در راستی:
فوق العاده ست سخن ایشون... ممنون از وقتی که میگذارید
امیر سالار در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
جناب لطفی شاعر گرانقدر
سلام و درود فراوان
آیا شما تمایل دارید که اشعارتان در گنجور که خود یک گنجینه ادب فارسی است به اشتراک گذارید؟
همچنین شایسته میدانید در خصوص اشعارتان دیگران حاشیه نویسی نمایند؟
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
داشتم این حاشیه های نوشته شده رو میخوندم، دیدم واقعا حاشیه ان. کسی از اساتید میتونه به من کمک کنه در مورد مفهوم این غزل؟؟
هد هد شیرین سخن در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
این شعر از روی تعصب سروده شده است تعصبی که همه ما ایرانیان را کور کرده است. تا جائیکه آدمی را جای خدای مینشانیم. دو صد افسوس و هزاران آه و ناله
حمید رضا لطف اللهی از قم در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
با سلام خدمت تمام ادیبان ایران زمین.به نظر این حقیر کسی که عاشق میشود روحش در اختیار خودش نیست و اغراق می کند و این کار در شعر جایز است و حافظ علیه الرحمه ،در مورد عشقش کم لطفی کرده و میبایست بیشتر هدیه میداد.و چون من اهل کاشان هستم این ابیات را در بارۀ عشقم سروده ام......اگر آن مه گل کاشی بدست آرد دل ما را/به پای عشق او ریزم تمام آب دریارا/سمرقند و بخارا تحفه ای ناچیز می باشد/ که مهرش می کنم حافظ تمام ملک دنیا را/.....بقول حافظ ما که چیزی نداریم اینم روی همه...باتشکر شاعر کوچک شما لطفی....البته اشعار در هشت بیت میباشد که بعدا در دیوان لطفی خواهد خواند.؟
حمید صادقی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:
این شعر خیلی زیبا و جدا شرح حال کسی است که فراق عزیزی را چشیده باشد.
سه بیت اول این شعر را برای سنگ مزار پدرم انتخاب کردم و نوشتم
ادب دوست در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:
خود میگوید:
نیمیم زترکستان ، نیمیم ز فرغانه......
حمید رضا لطف اللهی از قم در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:
ای شرمزده غنچۀ مستور زتو/حیران وخجل نرگس مخمور زتو/گل با تو برابری کجا باید کرد/کین نور زمه دارد ومه نور زتو/......به نظر این حقیر اینطوری صحیح تر است .متشکرم
مجید ع در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲:
وزن درست است اما من ان را به صورت
مفتعلاتن فعلاتن مفتعلاتن فع
می خوانم
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹: