گنجور

حاشیه‌ها

امید در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

ساقیا شرابی ده تا دمی رهایی شوم
در بهشت عشقت شوم همدم بهائی شوم

مصطفی مستوری در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:

واژه " دوستدارانت" به جای "دوستدارانم" در مصرع شبی نپرسی و روزی که دوستدارانت
به جای بیت اول اینگونه نیز آورده اند:
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس میرود ایام

پروین اعت...... در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

گفت با جوجه مرعکی هوشیار که زه پهلوی من مرو به کنار
چون که بار دگر دراین تهران قهتی مرغ و جوجه هست عیان
چشم خود تا بهم زنی رفته ای توی دیگ زود پز پخته ای
تا بود برقرار این کمپود هست از به ما خطر موجود
.
.
.
جوجه گفتا که مادرم ترسوست بخیالش که ادمی لولوست
دو قدم دورتر شد از مادر جوجه دزدی درآمد از سنگر
..
.
مادرش ناله اش شنید از دور گفت ورپرده چشمت کور
تا بدانی که گفته مادر هست از هر سخن بهتر
درود بر جمیع شاعرها . و پدر و مادران داغ دار . اهواز

امید در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

همه علمی ز ریزد همه حسنی ز تو خیزد
که سنایی و سرودش به سنای نو بخیزد

امید در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

نعمت الله عارفی بر مستی
می دهد اوا به بهر راستی

کمال در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:

سلام وخسته نباشید.
فالی درخصوص این غزل:
ای صاحب فال،درزندگی رنج کشیده ای و
احساس تنهایی می کنی ،اماازخودسازی و
کمال غافل نشده ای، برای رسیدن به ،،،،،،،،،،
آرزوهایتان تلاش کنید،هرانسانی بایداز،،،،
فرازونشیب های زندگیش بگذردوراه حلی
برای تمامی مشکلاتش پیداکند،دست از،،،،
روی دست برداریدوبه پاخیزیدکه فرصت
بسیاراندک است، پیروزی ازآن شماست.
پیروزباشید.

علی محمد محمودی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶۷:

در متن تفسیری قرن هفتم بدین شکل آمده است:
ور کشته شوی بر سر کوی عشقم
شکرانه بده که خون بهای تو منم

پرویز در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۲:

با توجه به قافیه و ردیف دو بیت دیگر، حرف ه از کلمه پادشاه باید حذف شود و پادشا نوشته و خوانده شود.

فرشاد عربی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۷:

نظیر تلفظ فوق را در این بیت از دیوان کبیر هم می بینیم که برای مولانا امری مسبوق به سابقه است که
در مصرع اول آه و در مصرع دوم بایستی أه خوانده شود:
آه دردت را ندارم محرمی
چون علی اه می‌کنم در قعر چاه
غزل شمارهٔ 2380

میرفخرایی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱:

بترسد چنین هرکس از بیم کوس
چنین برخروشند چون زخم کوس
کوس در مصرع اول بیت به معنی "تنه زدن" و در مصرع دوم به معنی "طبل"، کنایه از صدای زیاد و گوش آزار

میرفخرایی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۲:

بترسد چنین هرکس از بیم کوس
چنین برخروشند چون زخم کوس
با مراجعه به لغتنامه دهخدا، به نظر می رسد که کوس در مصرع اول بیت به معنی "تنه زدن" و در مصرع دوم به معنی "طبل"، کنایه از صدای زیاد و گوش آزار

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۲:

قیدافه احتمالاً معرب نام استان "کاپادوکیه" از سرزمینهای روم شرقی ست. التوینه نام منطقه ای در سوریه است که آن هم جزیی از روم شرقی بوده.

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند:

فرشید پرسیده است که در بیت 6، واژهٔ « در » به چه معنی است؟

پاسخ : «در» حرف اضافه‌ای بوده است که تا قرن هفتم بعد از اسم می‌آمده است برای تاکید، به معنی درون. این کاربرد بعد از قرن هفتم از میان رفته است.
مثال:
شود نامتان در جهان در بزرگ
بمیرد همه لشکر شیر و گرگ ( فردوسی)
به دریا در منافع بیشمارست
وگر خواهی سلامت بر کنارست ( سعدی).

هیچ در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:

زیبایی شعر در آن است که هر کس بقدر شعورش از آن برداشتی می کند . دانشمند فرزانه ای چون عمر خیام که عُمر خود را به خدمت همنوعش گذرانده هرگز نمی توانسته که یک مست لاابالی بوده باشد او مست می نابی بوده که با چشم سر نمی توان به آن نگریست از جانب حضرت دوست است و بس .
می نوش که عمر جاودانی اینست /خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و باده و یاران سرمست / خوش باش دمی که زندگانی اینست .
اون خیامی که بعضی از عزیزان میگن که اصلا نباید به عمر جاودان اعتقادی داشته باشه! پس می حقیقی در عالم است که بقول اوستاد آدمی میبنده به کمرش و با اون به گور میره … درضمن چطور در شعر نمک ، ماه ، دریا ، رود ، دوست ، رخ و… معانی مختلف و تفاسیری دارند ، بعد ما بگیم نه می همون می ایست که ما می گوییم ! چون ما فقط یک می رو میشناسیم. نه عزیزان ماده پرست من کمی تامل لازمه نظرتون بسیار قابل احترامه ولی اصلا مهم نیست.

سالک در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را:

کار او دارد که حق را شد مرید/ بهر کار او ز هر کاری برید

سالک در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۶ - حواله کردن مرغ گرفتاری خود را در دام به فعل و مکر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را:

کار او دارد که حق را شد مرید/بهر کار او ز هر کاری برید

سیاوش در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴:

مصرع اول بیت اول عاشق درست است
ما عاشق روی آن نگاریم / زان خسته و زار و دلفگاریم

ابوطالب رحیمی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:

تعدادی از ابیات ناقصه. کل حکایت رو از نسخع محمد علی فروغی (انتشارات ققنوس) براتون می نویسم:
.
.
در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی با شاهد پسری سَری و سرّی داشتم به حکم آنکه حلقی داشت طیِّبُ الاَدا وَ خَلقی کالبدرِ اذا بَدا.
.
اتفاقاً به خلاف طبع از وی حرکتی بدیدم که نپسندیدم دامن ازو در کشیدم و مهره برچیدم و گفتم:
.
برو هر چه می بایدت پیش گیر
سر ما نداری سر خویش گیر
.
شنیدمش که همی‌رفت و می‌گفت:
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
.
این بگفت و سفر کرد و پریشانی او در من اثر. اما به شکر و منت باری پس از مدتی باز آمد آن حلق داودی متغیر شده و جمال یوسفی به زیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازار حسنش شکسته متوقع که در کنارش گیرم. کناره گرفتم و گفتم:
.
آن روز که خط شاهدت بود
صاحب نظر از نظر براندی
.
وامروز بیامدی به صلحش
کش فتحه و ضمّه بر نشاندی
.
.
تازه بهارا ورقت زرد شد
دیگ منه کآتش ما سرد شد
.
چند خرامی و تکبر کنی
دولت پارینه تصور کنی
.
پیش کسی رو که طلبکار تست
ناز بر آن کن که خریدار تست
.
.
.
سبزه در باغ گفته اند خوش است
داند آن کس که این سخن گوید
.
یعنی از روی نیکوان خط سبز
دل عشاق بیشتر جوید
.
بوستان تو گند نازاریست
بس که بر میکنی و میروید
.
گر صبر کنی ور نکنی موی بناگوش
این دولت ایام نکویی به سر آید
.
گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید
.
سؤال کردم و گفتم جمال روی تو را
چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیده است
.
جواب داد ندانم چه بود رویم را
مگر به ماتم حسنم سیاه پوشیدست

فرزانه در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:

فکر کنم این معنی رو میده که اگه همه ی عالم و آدم از اونچه تقدیر براشون مقدر کرده، ناخشنود و ناراحت باشن، اما من شیرین و خوش و گوارا هستم

ایرانی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » غرق تمنای توام:

در جواب میرک باید گفت
منظور شاعر شکوه از دل است نه شکوه ای که بر دل مانده و تایید آن مصرع آخرین بیت است که می گوید :
چند از غم دل چون رهی قریاد بی حاصل کنم

۱
۴۱۸۵
۴۱۸۶
۴۱۸۷
۴۱۸۸
۴۱۸۹
۵۴۷۰