گنجور

حاشیه‌ها

آهوان منش در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ باباافضل کاشانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

بی گمان باش خردمند که در راه یقین
خردت راست رود با تو گمانت به فریب

محسن در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:

به نظر کلمه انگبین در این مصرع معنای داشته باشد
با تشکر

سامان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

من که شک دارم حضرت سعدی این ابیات رو جز برای معشوق اصلی گفته باشه!!
ولی واقعا روح رو جلا میده
روحش شاد و مشمول مغفرت وافره خداوند باد
سبحان الله

Juki در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

با سلام.بیت زیر هم ظاهرا متعلق به این غزل هست.
لطفا بررسی و در صورت صلاحدید درج گردد.به عنوان بیت هشتم
هر که زنجیر سر زلف گره گیر تو دبد
شد پریشان دلش و بر من دیوانه بسوخت

شبرو در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۸ - حکایت دزد و سیستانی:

دزد هم شدیم! ;)

حنیفه نژاد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

درود بر دوستان عزیز
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
دوستان عزیز
اولا بیت اول را لطفا برای ما معنی کنید ، معنی درستی که عقل بتواند آن را بپذیرد . والا خودمان بلدیم معنی بتراشیم
در ثانی : در بیت دوم اگر مخاطب استاد شهریار حضرت علی علیه السلام باشد ، آیا حضرت علی به دعای مستمندان ره آفت و بلا را با دعا عوض می کند ؟ آیا چنین دعایی را خود علی علیه السلام قبول دارد ؟
علی علیه السلام می فرماید : أَخْلِصْ فِی الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّکَ فَإِنَّ بِیَدِهِ الْعَطَاءَ وَالْحِرْمَانَ،
هر چیزی را فقط از خدا بخواه و بدان که عطا کردن و یا عطا نکردن به دست اوست
وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهَ،
و بدان! کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او خواهی تا به تو دهد، و از او طلبی تا تو را بیامرزد؛ و میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی بازدارد،
آیا این شعر با این فرمایش علی علیه السلام مطابقت دارد ؟؟؟؟!!!!!!

صفا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

سلام،بعداز خواندن حواشی لازم دیدم نکته ای را عرض کنم،عده ای از رباعی ابوسعید و عده ای از دو بیتی او یاد می کنند،لازم بذکر است که اولن ما همگی ابوسعید را به رباعیاتش می شناسیم،اما این نوشته منسوب به وی یک رباعی نیست،اما مطمئنن یک دوبیتی نیز نمی باشد چراکه دوبیتی یا ترانه در بحر هزج برابر با مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل یا فعولن که هر دو در رکن اخر برابرند سروده می شود،و این دوبیت اساسن در بحر مضارع است که دو نوع خوانش دارد، اما رباعی هم نمی تواند باشد زیرا وزن رباعی با 24 حالتی که ابدال ها و اختیارات شاعری و رکن های عروضی اش ایجاد میکنند هم هرگز برابر با مضارع اخرب مکفوف محذوف نخواهند بود و تصادفن رباعی باید و باید و باید تنها در وزن لاحول ولا قوه الا بالله باشد با 24 گونه ی مختلف که همگی در نهایت همین لا حول،،، هستند، پس فقط یک احتمال می ماند که دوبیت منسوب به ابوسعید مطلعی از یک غزل نیمه کاره یا مفقود شده است، پرحرفی ام را ببخشید

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۶:

بیت اا
غلط: طوع
درست: طمع

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

اوخ ببخشید سپاسگزارم

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

حسین گیلانی گرامی،
جل الخالق که هر دم ازین باغ بری می رسد...
***چون فرمودید که شخص خشک مقدس نیستید و شنوای سخن و خواهان نظر بودید،
ندانم که از کجا منابع تحقیقات خود را گرد آورده اید که میترایسم و بسیار ادیان و باورهای دیگر را شیطانی توصیف می فرمایید؟ و دشمنی خود را با آن!!!
در مورد آپام نپات و یا بغا چیزی می دانید؟؟؟ وارونا، وایو، یا واتا چه؟
گمان نبرم.
--باری میترایسم برای حدود هزار و شاید هم دو هزار سال پیشتر از زرتشت باور ایران بزرگ (محدوده جغرافیایی) بوده که در باب آن بسیار کم و شاید نزدیک به هیچ می دانیم،
چرا که به احتمالی زیاد داریوش اول که کیش زرتشتی را رواج داد و پس از او دیگر هخامنشیان ضدیت جدی با این کیش کهن داشته و در از بین بردن آن جدیت کردند.
دیار خودتان گیلان و همچنین مازندران از کانونهای آن باور بوده که پس از آن توسط ضد تبلیغات به سرزمین دیوها معروف گشته، در صورتی که پیش از اشاعه باور زرتشی دیو برابر همتایان خود در زبانهای یونانی، لاتین، سانسکریت و تنی دیگر به معنای ایزد در میان مردمان ما یاد می شده و ربطی هم به اهریمن ندارد جز آنکه نقطه مقابل و ضد اوست.
فامیلهایی چون دیو سالار و امثالهم را در خطه شمال به گوشتان آمده؟ حال می فهمید که معنای درست آن چیست.
-احتمالی هم می دهند که کورش کبیر بر این باور و کیش بوده باشد، که اگر درست باشد نه تنها هیچ گونه عالمی از عوالم شیطان پرستی دراعمال او دیده نشده که بالعکس از دوست و دشمن او را ستایش کرده، و یهود او را به منزله ناجی و فرستاده خدا دانسته، و از یونانیان و مقدونیان دشمنِ ایران نیز در ستایش مقام والای او بسیار بسیار آورده اند، از روایات خود اسکندر گرفته تا هرودوت و ستیاس و زنوفن و....
**باری، دلیل کمبود دانسته ها را بیان کردم، ولی مهمتر آنکه آنچه می دانیم از منابع و محققین غربی است که در مورد میترایسم اروپایی تحقیق کرده و آنرا با اینکه از ایران بزرگ (بازهم محدوده جغرافیایی) به رُم رفته و سپس در تمام اروپا گستره یافته، جدا از باور پیشین می دانند. به عبارت ساده محققین آنچه را در اروپا تحول یافت و شکل جدید پیدا کرد با آنچه پیشتر میان اقوام ایرانی بود متفاوت دانند.
متاسفانه این برگردانها (ترجمه ها) به فارسی اینرا برای خواننده روشن نمی کنند که در باب میترایسم شکل گرفته دراروپا و نه آنچه میان ایرانیان بوده سخن می گویند و خواننده هم به اشتباه می پندارد که اینان یکی بوده.
در ایران زمین کنونی به خاطر دو هزار و پانصد سال ضدیت نه معبدی از آن باقیست، نه نوشتار و ادبیاتی حال چه ناقص و یا کامل، و نه تحقیقی جامع که شما بتوانید با آن باور آشنا باشید چه رسد به نظر دادن آن هم از این گونه.
***در باب گل نیلوفر و کلید و یافته خود را از قران گفتید، و آنکه چون چنین نمادی در ادیان و باورهای دیگر است پس آنان همگی شیطانی اند!!!
آیه ذکر شده از درختی فوق یا بر روی زمین گوید که کنده شده و سرگردان می گردد، ولی شما هیچ اشاره ای به آب و یا آنکه این گیاه در آب روید دیدید؟
که ندیدید وفقط خیالپردازی فرمودید!
بزرگی از باوری، کشوری، و زبانی دیگر گل نیلوفر را چنین وصف کرده:
"گل نیلوفر نمادی است از روح و روان، که چون نیلوفر در لجنزار و مرداب از میان لجن و گِل ولای می روید و سپس در آب خود را بالا کشیده به نور می رساند."
می بینی عزیزجان؟ صحبت از منجلاب در آمدن، پاک گشتن ، و به نور رسیدن است و نه در منجلاب ماندن!،
و نه آنچان که بیان کردی که جز خیال پردازی در ذهنیت شما چیزی نیست.
-- در باب شب یلدا فرمودی که باز نمادی از شیطان باشد!!!
حتماً می دانید که آن شب طولانی ترین شب سال و در زمان (winter solstice ) یعنی زمانی که اوج ظلمت و تاریکی است، و نور و روشنایی در پایین ترین حد خود (کوتاهترین زمان روز، و پایین ترین درجه حرکت خورشید در آسمان) در نیم کره شمالی، و شب میلاد میترا، یا مهر، یا ایزد نور باشد که با خود نور و روشنایی و عبور از ظلمت و تاریکی را به ارمغان آورد.
حال شما کجای آن شیطان را که نماد تاریکی و ظلمت است می بینید و پرستش او، والله که بنده زبانم بند آمد!
-- همچنین در باب پیر طریقت و یا پیر مغان که خواجه بسیار از او یاد می کند و می باید استاد و مرشد و راهنما، و یا از زبان خود خواجه دلیل راه او بوده باشد، باز او را بزرگِ کیش شیطان و از این قبیل خطاب کردید.
محققین هنوز به راستی نیافته اند که او کیست، آیا شخصیتی تمثیلی و تخیلی؟ و اگر نه کدام یک از اشخاص آنزمان.
باری، شما همین ندانسته را به اشتباه و با نبود دلیل و مدرک باز به شیطان ربط می دهید که می باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد و در تخیلات خود داستان می سازی که....
*** و این درگیری ذهنی که شما با شیطان داری...
در میان پیروان ادیان کنونی، دو از آنان این باور به شیطان را با شدت و حدت قبول دارند که پیروان مسیحیت و اسلام باشند.
چنگیز خونخوار که بر مبنای باور مذهبی نمی جنگید به کنار، با نگاهی آگاهانه و منصفانه به تاریخ و سپس پاسخ دهید که بیشترین اعمال شیطانی را کدام پیروان در طول هزار و چند صد سال گذشته بر روی زمین روا داشته اند. آیا کسی غیراز پیروان این دو مذهب بوده اند؟
پاسخ را خود به شما می دهم، خیر.
اتفاقاً بزرگانی در همه ادوار و همه جای زمین، و از جمله همین خواجهء نادر و بزرگوار، جا به جا مردم را به نیکی و دوری از ظلمت و سیاهی راهنمایی می کنند.
کمی بیشتر مطالعه فرمایید، زبان آنان را دریابید، پیشتر از آنکه ذهنیت برای خود بسازید و چنین نظرات خام و از بن بی اساس را بیان کنید.
***کتاب بسیار خوبی از آقای ابوالعلاء سودآور به تازگی پایان رسیده به نام جوامع میترایی (Mithraic Socities) به زبان انگلیسی، که سرشار از اطلاعات مفید است و خواندن آن به شما توصیه می شود.

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

در اینجا خواجه به سادگی گوید که جدش (آدم) اگر به زمین نیامده بود، او (خواجه) هم بر زمین به دنیا نیامده، و هم اکنون در بهشت بود. همین. والسلام

علی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

شعر زیبایی است. صدای همایون شجریان هم عالی است. اما آهنگ این شعر بسیار ناشیانه ساخته شده است. بدون داشتن ملودی مناسب و آهنگی همگام با ریتم شعر که با ناکامی آهنگساز در یافتن نت ها و ریتم مناسب برای هر بیت همراه بوده است. آهنگی که مسلما کسی آن را به خاطر نخواهد آورد.

کوکب در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

من حق را با خانم مینا میدانم
چون مشت را به هوا {آسمان} میبرند و مینوازند
چه خوبست شعر شعرا را دستکاری نکنیم اگر چه اشتباه باشد
با آحترام
کوکب

میلاد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

خانم مینا گرامی. جهت نواختن ضربتی چند به ری نیازی به آسمان رفتن نیست. منطق شعری بیشتر بر صحیح بودن مصرع "بر وی بنواز ضربتی چند" ذلالت دلرد.

میلاد در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

خانم مینا گرامی. برای نواختن ضربتی چند به ری، نیازی به آسمان رفتن نیست. منطق شعری بیشتر به صحیح بودن "بر وی بنواز ضربتی چند" دلالت دارد.

فندرسکی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:

روزی خواجه شمس الدین محمد و ملک معین الدین پروانه که در عهد اباقاخان، حاکم ممالک روم بود، و مولانا نورالدین رصدی و ملک افتخارالدین که از نژاد ملک زوزن است، هر چهار فاضل به اتفاق، قطعه ای به حضور خواجه مجدالدین همگرفرستادند و از او [درباره امامی هروی، سعدی شیرازی و مجد الدین همگر داوری خواستند و] استفتا کردند:
ز شمس فارس مجد ملت و دین
سؤالی می کند پروانة روم
ز شاگردان تو هستند حاضر
رهی و افتخار و نور و مظلوم
چو دولت حضرتت را هست لازم
دعاگو صاحب دیوان ملزوم
از اشعار تو و سعدی، امامی
کدامین به پسندند اندر این بوم
تو کن تعیین این، ای ملک انصاف
بود در دست تو چون مهره و موم
خواجه مجدالدین این رباعی را در جواب فرستاد:
ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم
بر شک ّر گفته های سعدی مگسیم
در شیوه شاعری به اجماع امم
هرگز من و سعدی به امامی نرسیم
شیخ استماع این معنی نموده، این رباعی را بر بدیهه گفت و ارسال داشت:
هر کس که به نطق بر امامی نرسد
از ناقصی و تبه کلامی نرسد
همگر که به عمر خویش نگزارد نماز
معلوم که هرگز به امامی نرسد»

بیخبر در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

منظور بیت شماره 7 میباشد

سپیده در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

با عرض سلام و خسته نباشید
آیا در بیت سوم هنگام خوانش باید خوان و یغما را با کسره به هم متصل کرد یا نه؟

عاطفه در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

با هم دوست باشید و بروید این شعر را در آلبوم ناگفته با صدای شهرام ناظری و تحت عنوان عروج گوش بدهید.

بابک در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

آخرین ناشناس گرامی،
خوب تا به حال گمانم این بود که این بده بستان فقط با یک ناشناس است که برجناب بهشاد ایراد آوردند، و ندانم که شما از کی وارد این معامله شدید؟
ایکاش ناشناسان نیز خود را با الف و ب و جیم یا 1و2و3...مشخص میکردند که چون بنده ای هم بداند به که چه می گوید.
-راستش تعجبی هم کردم که چگونه بین نوشتار شما و آن ناشناس نخستین چرخش 180 درجه ای پیش آمد،
باری اگر ایشان هنوز شهر را آنگونه که بیان کردند می بینند و شاهدبازی را نیز چون، پرسش این بنده نیز همچنان برقرار و باقی است.
-اما شما اگر آن ناشناسی هستید که از حضور این بنده فیض بردید؟
خدمتتان عرض کنم که اینجا هم کمی گیج گشتم که آیا شما از:
1-حضور مجازی بنده، 2-یا خودتان مجازاً، 3-ویا در سرای مجازی فیض می برید؟
باری چون کیسه تهی است واین بنده فیضی در بساط ندارم که عرضه کنم، که اگر داشتم با جان و دل خاک پایتان می کردم، فرض را بر فَرز گذارده و از لطف و کرم شما بازهم سپاسگذاری دارم.
بر قرار باشید

۱
۴۱۶۷
۴۱۶۸
۴۱۶۹
۴۱۷۰
۴۱۷۱
۵۴۷۳