خرّم آن روز که از خطّهٔ کرمان بروم
دل و جان داده ز دست از پی جانان بروم
با چنین درد ندانم که چه درمان سازم
مگر این کز پی آن مایهٔ درمان بروم
من که در مصر چو یعقوب عزیزم دارند
چه نشینم ز پی یوسف کنعان بروم
بعد ازین قافله در راه به کشتی گذرد
چو من دلشده با دیدهٔ گریان بروم
گرچه از ظلمت هجران نبرم جان به کنار
چون سکندر ز پی چشمهٔ حیوان بروم
تا نگویند که چون سوسن ازو آزادم
همچو باد از پی آن سرو خرامان بروم
چون سرم رفت و به سامان نرسیدم بیدوست
شاید اندر عقبش بیسر و سامان بروم
اگرش دور مخالف به عراق اندازد
من به پهلو ز پیش تا به سپاهان بروم
همچو خواجو گرم از گنج نصیبی ندهند
رخت بربندم و زین منزل ویران بروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
[...]
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم از پی جانان بروم
به هوای لب او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
نذر کردم گر از این کشور ویران بروم
تا در پیر مغان شاد و غزلخوان بروم
دل به تنگ آمدم از همدمی مردم هند
خوش به هم صحبتی مردم ایران بروم
هند زندان و من اینجا شده ام زندانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.