خرّم آن روز که از خطّهٔ کرمان بروم
دل و جان داده ز دست از پی جانان بروم
با چنین درد ندانم که چه درمان سازم
مگر این کز پی آن مایهٔ درمان بروم
من که در مصر چو یعقوب عزیزم دارند
چه نشینم ز پی یوسف کنعان بروم
بعد ازین قافله در راه به کشتی گذرد
چو من دلشده با دیدهٔ گریان بروم
گرچه از ظلمت هجران نبرم جان به کنار
چون سکندر ز پی چشمهٔ حیوان بروم
تا نگویند که چون سوسن ازو آزادم
همچو باد از پی آن سرو خرامان بروم
چون سرم رفت و به سامان نرسیدم بیدوست
شاید اندر عقبش بیسر و سامان بروم
اگرش دور مخالف به عراق اندازد
من به پهلو ز پیش تا به سپاهان بروم
همچو خواجو گرم از گنج نصیبی ندهند
رخت بربندم و زین منزل ویران بروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر longing و عشق عمیق شاعر به محبوبش است. شاعر از کرمان میگوید و آرزو دارد تا به سوی معشوق برود. او احساس درد و رنج دارد و نمیداند چگونه از این درد خلاص شود. شاعر خود را در موقعیتی میبیند که مانند یعقوب در مصر، عزیزش را از دست داده و امیدوار است با تلاش و پشتکار به محبوبش برسد. او با تصاویر مختلفی از سفر و تلاش، بیان میکند که حتی اگر مسیرش دشوار باشد و از ظلمت جدایی رنج ببرد، همچنان در پی محبوبش خواهد رفت. شعر در نهایت به تنهایی و بیسرنوشتی شاعر میپردازد و آرزوی رسیدن به معشوق را در دل دارد.
هوش مصنوعی: روز شادی آن روز است که از سرزمین کرمان خارج شوم، با دل و جانم به امید معشوق بروم.
هوش مصنوعی: با این همه دردی که دارم، نمیدانم چهکار باید بکنم، مگر اینکه به دنبال چیزی بروم که بتواند این درد را درمان کند.
هوش مصنوعی: من که در مصر (سرزمین خود) مانند یعقوب عزیز و محترم هستم، چرا باید در انتظار یوسف کنعان بنشینم و بیحرکت بمانم؟
هوش مصنوعی: پس از این، گروهی که در حال سفرند، مانند من که دلی پُر از غم دارم و با چشمانی اشکبارم، به کشتی خواهند پیوست.
هوش مصنوعی: اگرچه از تاریکی جدایی نمیتوانم رهایی یابم، اما مانند سکندر برای دستیابی به زندگی دوباره و حیات، راهی میشوم.
هوش مصنوعی: نمیخواهم بگذارم دیگران بگویند که من آزاد شدم مثل سوسن، بلکه میخواهم مانند باد به دنبال آن سرو باوقار بروم.
هوش مصنوعی: وقتی که از دست رفتم و به مقصد نرسیدم، بدون دوستی، شاید به دنبال او بیسر و سامان بروم.
هوش مصنوعی: اگر دشمنان مرا به سمت عراق فراری دهند، من همچنان از کنارهها به سوی سپاهان حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر مانند خواجو از گنج و ثروت اهل دنیا بینصیب باشم، من هم بار و بنهام را جمع میکنم و از این خانه خراب رخت برمیبندم و میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
[...]
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم از پی جانان بروم
به هوای لب او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
نذر کردم گر از این کشور ویران بروم
تا در پیر مغان شاد و غزلخوان بروم
دل به تنگ آمدم از همدمی مردم هند
خوش به هم صحبتی مردم ایران بروم
هند زندان و من اینجا شده ام زندانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.