سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
ور در همه باغستان سروی نبود شاید
در عقل نمیگنجد در وهم نمیآید
کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید
چندان دل مشتاقان بربود لب لعلت
کاندر همه شهر اکنون دل نیست که برباید
هر کس سر سودایی دارند و تمنایی
من بنده فرمانم تا دوست چه فرماید
گر سر برود قطعا در پای نگارینش
سهلست ولی ترسم کاو دست نیالاید
حقا که مرا دنیا بی دوست نمیباید
با تفرقه خاطر دنیا به چه کار آید
سرهاست در این سودا چون حلقه زنان بر در
تا بخت بلند این در بر روی که بگشاید
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی
تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین دل
باشد که چو بازآید بر کشته ببخشاید
ساقی بده و بستان داد طرب از دنیا
کاین عمر نمیماند و این عهد نمیپاید
گویند چرا سعدی از عشق نپرهیزد
من مستم از این معنی هشیار سری باید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از اهمیت وجود محبوب و عشق سخن میگوید و بر این باور است که محبوبی مانند سرو، باید در زندگی وجود داشته باشد تا دنیای فرد به زیبایی بیاراید. او اشاره میکند که هیچ عقل و فکری نمیتواند تصوری از تولد فرزندی از نژاد آدمی و موجودی غیر انسانی داشته باشد و عشق و آرزوهایی که مردم دارند، در پی محبوب خود میگردند. شاعر با تاکید بر وابستگی خود به محبوبش، از خطراتی که ممکن است در این راه وجود داشته باشد، ابراز نگرانی میکند و میگوید که در نهایت، بدون عشق و دوستی، زندگی هیچ ارزشی ندارد. او در پایان به اهمیت لذتبردن از زندگی و عشق، به رغم گذرایی آن، اشاره میکند و از بیداری دل و هوشیاری در عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: برای زیباتر شدن باغ، باید سرو مانند تو وجود داشته باشد و اگر در کل باغ هیچ سروی نباشد، زیبایی آن ممکن نیست.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که عقل و تصور انسانی نمیتواند درک کند که چگونه ممکن است از انسانها، موجودی غیر معمول و عجیب مانند فرزند پری به وجود بیاید. به عبارت دیگر، این موضوع فراتر از تصور و فهم ماست.
هوش مصنوعی: لب لعل تو به قدری جذاب است که دلهای مشتاقان را به خود جذب میکند، اما اکنون در تمام شهر دیگر دلی وجود ندارد که بتواند از آن دل ببرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوها و خواستههای خاصی در سر دارد، من به این خاطر بندهای هستم که به فرمان دوست خود عمل میکنم.
هوش مصنوعی: اگرچه از دست رفتن جان به خاطر زیبایی او آسان به نظر میرسد، اما میترسم که او به من دسترسی پیدا نکند.
هوش مصنوعی: واقعاً دنیا بدون دوست برایم ارزشی ندارد. دنیا با اندیشههای پراکنده و جدا شده هیچ سودی نمیدهد.
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از امید و آرزو، افرادی منتظرند و گرد هم آمدهاند، مانند حلقههایی که در اطراف در ایستادهاند. آنها در انتظار فرصتی هستند که با خوشبختی به رویشان گشوده شود.
هوش مصنوعی: نگرانم که لیلی هرگز در عشقش به من جدی نباشد، تا اینکه اشکهای محزون مجنون از چشمانش خشک نشود.
هوش مصنوعی: آن کسی که دلش سنگین و سرکش است، هرگز به خستگان رحم نمیکند، اما زمانی که او به یاد کسی بیفتد که از دست داده، شاید بتواند بر پلیدیهای گذشته چشم بپوشاند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، باده ای بده و شادی را با خود ببر، زیرا عمر ما در این دنیا کوتاه است و هیچ چیز از این قراردادها و وعدهها باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: میگویند چرا سعدی از عشق دور نمیشود، من در این باره به قدری درخود فرورفتهام که باید با اندیشۀ روشن به آن توجه کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن مه که ز پیدایی در چشم نمیآید
جان از مزه عشقش بیگشن همیزاید
عقل از مزه بویش وز تابش آن رویش
هم خیره همیخندد هم دست همیخاید
هر صبح ز سیرانش میباشم حیرانش
[...]
رویت به از آن آمد انصاف که میباید
با روی تو در عالم گر گل نبود شاید
با ما نفسی بنشین کان روی نکو دیدن
هم چشم کند روشن هم عمر بیفزاید
گر هر سر موی از من صاحبنظری باشد
[...]
جز بندگیم کاری از دست نمی آید
من بنده فرمانم، تا دوست چه فرماید؟
تو عمر من و وصلت آسایش عمر من
یارب! که رقیب تو از عمر نیاساید
ای گل، تو بحسن خود مغرور مشو چندین
[...]
بی شایبه زنگ ازدل دیدار تو بزداید
یوسف چو بمصر آید بازار بیاراید
جان قیمت بوسش بود عشاق فزون کردند
چون مشتری افزون شد بر نرخ بیفزاید
آن دل که بود عطشان از شوق لب نوشت
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.