گنجور

حاشیه‌ها

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

همی مو شکافی به پیکان تیر

همی آب گردد ز داد تو شیر

 

 " از دادِ تو شیر آب گردد" به چه ماناست?

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲:

چهارم  به  کردارِ  خرم  بهار

بدین سان که بیند همی شهریار

 

این بیت اشاره به دختر چهارم دارد که چون بارها از ۳ دختر نام می داد, باید اشتباها در اینجا آورده شده باشد.

و یا در این بیت:

بفرمود تا مهد زرین چهار

بیارد ز لشکر یکی نامدار

 

گنجوریان یاری کنید. سپاسگزارم  

بیقرار در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳:

دوستان وزن. ابیات این حکایت چیه ؟

فاعلاتن مفاعلن فعلن ؟؟؟

رضا از کرمان در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۰ - باز الحاح کردن معاویه ابلیس را:

کزدم از گندم ندانست آن نفس می‌پرد تمییز از مست هوس

سلام 

  کژدم صحیح است لطفاً اصلاح بفرمایید.

یگلن در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶:

این بیت در این نسخه نیست چرا:

سیه نرگسانت پر از شرم باد!

رخانت پر از رنگ و آزرم باد!

علیرضا قیامه در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۴ در پاسخ به سعید دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:

با سلام. قریب به یقین باید همان فقر و افتخار باشد.در این بیت  صنعت تلمیح بکار رفته و اشاره به حدیثی از پیامبر گرامی (ص) دارد که فرموده : «الفقر فخری و به أفتخر» .

nabavar در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۱ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹:

فاطمه بانو ” سام گرامی “

اگر چه سفره تو از نوازش اش خالیست      هنوزبوی خوش اش در سرای دل باقیست   ،،،،،،،،

 

 

ایمان حسین در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:

درود و سپاس

در ابیاتی از غزل، مضامین بلند عرفانی و معرفتی اشاره شده است 

روح بلندشان شاد چشمان ما رو هم پر آب کردند 

رضا از کرمان در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۷ در پاسخ به بهزاد دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - دریغا کو مسلمانی:

سلام

تازیک به معنی عرب است 

ماه تابان در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۷ در پاسخ به امیر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

من نمیدونم شماها کی تمام میشید، حافظ به هیچ عنوان انسان مذهبی نبوده؟ حافظ تخلصش به قرآن اشاره داره، در اصل معلم علوم دینی بوده و در گذر زمان جنبه ادبی این شخصیت به جا مونده. همونطور که نباید بی‌دقت نسبت بدیم، نمیتونیم انکار کنیم که با دین پیوند داشته. هرجا یکی دلش وصل میشه به معشوق خودش ربط میده سر و کله شما بزرگواران پیدا میشه.

زانیار در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

درخصوص بیت 5 غزل من تفاسیر زیادی مطالعه کردم ولی به نظرم اینجا منظور از "من و او" که حافظ از صلح آنها صحبت نموده است ..صلح بین جسم خاکی با روح الهی بوده که در ابتدا براساس تفاسیر وقتی خداوند از روح خویش بر جسم خاکی و ناچیز ادم دمیده روح از ورود به این جسم خاکی و ناپاک خودداری کرده و به لطایف الحیلی روح را به کالبد ادم وارد کرده اند که شرحش مفصل است ..بعد از اینکه بلاخره روح را از مراحل 7 گانه عبور می دهند از خلوص آن کم می کنند تا با جسم خاکی بتواند کنار بیاید و بعد از کلی زحمت و تلاش این دوستی البته به اجبار شکل می گیرد و اینجا حافظ به زیبایی به این دوستی  اشاره می کند "شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد" اینجاست که انسانهای پاک و دارای مراتب والای روحانی دوست دارند زودتر این کالبدی که به اجبار در آن قرار گرفته اند را ترک کنند و به اصل خویش که ذات پاک پروردگار است برگردند که اشاره داره به شعر حضرت مولانا "مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک  چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم"  " و از طرف دیگر انسان هر چی گناهکارتر باشد تمایلش به زندگی وعدم ترک دنیا بیشتر است چرا که با جسم خاکی هم ذات پنداری بیشتری دارد...

انشااله این تفسیر هم مورد طبع ادیبان قرار گیرد ببخشید اگر ادیبانه تر از این در توانم نبود که بنویسم

دکتر صحافیان در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:

از مغناطیس شوق، دست نمی‌کشم تا به آرزوی جان برسم، یا تنم (کیمیاگری وصال جسمانی را نیز روحانی می‌کند) به دیدار معشوق رسد و یا در راه دشوار عشق جان سپارم( وادی طلب- شوق- گرچه اولین وادی است ولی رکن هفت وادی است)
۲- خاک گورم را هم اگر بگشایی خواهی دید که از آتش عشقش، از کفنم دود برمی‌خیزد.
۳- معشوقم! چهره بگشا تا مردمان شیدا و عاشق شوند و سخن بگو تا همگان فریاد عشق سردهند.
۴- جانم به لب رسیده(ایهام: جان در لب یار است) ولی در حسرتم که کام نگرفته از آن لب شیرین، جان دهم.
۵- در افسوس شیرینی دهان کوچکش جانم در تنگناست! آری کام تهی‌دستان عشق، کی از این دهان، شیربن می‌شود؟!( بیت اضافه در خانلری:بر بوی آنکه در باغ یابد جلا ز رویت/آید نسیم و هر دم گرد چمن برآید)
۶- آری هر جا نام حافظ در گروه عشق‌بازان برده می‌شود، ذکر خیر آن شیربن دهان به میان می‌آید.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

غلام حسین شهیدی در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۰ - باز الحاح کردن معاویه ابلیس را:

در پاسخ برادر عزیز جناب کوروش :

دروغ ایجاد کننده شک و تردید دل است و راست گویی به وجود آورنده اطمینان و آرامش است . دروغگو همیشه در اظطراب است که مبادا دروغش برملا گردد 

غلام حسین شهیدی در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۹ - باز تقریر ابلیس تلبیس خود را:

طنطنه یعنی صداهای ساز زیر و دبدبه یعنی صداهای ساز بم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

چنین گفت مهتر که آن روی و موی

زِ   چرخِ چهارم   خور آورد   شوی

 

اون زیباییِ صورت  و آن موهای مُشکینِ بلندِ دلفریب, خورشیدی همچون بهرام را از آسمان چهارم به زمین آورد,  اشاره به قدرت زیبایی و دل فریبی ۴ دختر آسیابان( مشک, انار, سیسنک و سوسنک)   دارد! 

همچنین کاخ بهرام به چرخ یا آسمان چهارم تشبیه شده است!

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

بدان روی و آن موی و آن راستی

همی شاه را دختر آراستی

گنجوریان مصرع اول به چه مانا است?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰:

بت آرا ببیند چو ایشان به چین

گسسته شود بر بتان آفرین

 

زن آسیابان به شوهرش می گوید که اگر بت آرایان و بت پرستان چینی, ۴ دختر ما رو می دیدند کسی دیگر توجه و آفرینی به بت های خودشون نمی کردند یعنی دختران ما بسیار زیبا و دلفریب هستند! و این تنها دلیلی بود که بهرام شیفته یِ آنها شد و جای تعجب هم ندارد!

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹:

عالی بود. سپاسگزارم 

ضمنا نام من سام پیله ور است اسم کاربری نام مادرم است که پارسال از دنیا رفت. 

نووا سلطانی در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۸ در پاسخ به عبدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

میشه لطفاً مثال هایی دیگری از آوا معنایی بزنید؟

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۳ در پاسخ به nabavar دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۹:

ناباور گرامی

سپاس بیکران از شما.

توضیحات شما رو که خوندم این به ذهنم رسید که منظور از مصرع دوم رفتن و مهاجرت جوانان از اون دِه بود و کسانی که به جا مانده بودند افراد سالخورده ای بودن که پای رفتن و پرِ پروازی برای مهاجرت از دِه نداشتند!

۱
۲۹۰
۲۹۱
۲۹۲
۲۹۳
۲۹۴
۵۴۹۴