محمد سالمی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰:
با سلام. به نظر حقیر مصرع اول در بیت سوم باید اینگونه باشد:
من ز بهر دوستی، جان و دل را کردم سبیل
محمد در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۰:
تفسیر شعر
نفس شوم من یا نفس اماره من در این دنیا بدنبال آنست که تن پروری بپردازد که عاقبت هم این تن بهر موران میشود
من شرط بندگی خداوند متعال (که مبارزه با نفس است) را ندانستم و بوسیله این نفس شوم هرزه جهان شدم
اسمر در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
درود بر همه گرامیان
منظور از شکرشکن در اینجا شیرین گفتاریست نه قندشکستن و غیره همیشه در میان غزلها و برخی اشعار میبینیم که از ترکیب شکرشکستن همان بار معنایی شیرین سخنی و سخنوری را در می یابیم بطور مثال
«راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار »
.. در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۱:
بدران جوال و
سر را برون کن
تا خود ببینی
کاندر وصالی..
حامد عبدالحسینی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
سلام دوستان البته اگر شما بحث فرق ادیان و بالاخص فرقه صوفیه درویشی و سلوک و انواع شاخه های اون رو پی بگیرید با پید کردن یک مقیاس بسیار بررگ تر برای همسویی شاید به این نظر برسید که همه درست میگید و در عین چون از اصل ماجرا بط اطلاع هستید اشتباه میگید چون حافظ اگر و فقط اگ صوفی بدونیم که بازم سرش بحث میتونه باشه صوفی ها در مرحله اول شاگردی شریعت پذیران قهاری اند از همه بالاتر و وقتی به درجه عبور از ان میرسند به اصطلاح خودشان پوسته را شکافته و به مغز و اصل و معنای دین و خدایی بودن میرسند و با خود خدا اصطلاح یکی میشوند(شریعت←طریقت←حقیقت) و دیگر نیازی به هیچ چیزی ا شریعت ندارند و خود خدا میشوند و کلا زیر همه چیز میزنند
امید در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
در پاسخ جناب ابوطالب رحیمی باید عرض کنم که مصرع « این عجوزه عروس هزار داماد است» اثر جناب اوحدی مراغه ای است که از استاد اصلی شعر و عرفان حافظ است و در همین گنجور می توانید آنرا جستجو کنید.
امید در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۸ - نعت سوم:
مصرع : «یا علیی در صف میدان فرست» بدینگونه صحیح تر است : «یا که علی در صف میدان فرست»
Mahyar در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
به دور از نفس شخصی(ego)
مرا عهدیست با شادی که شادی آن - من باشد
مرا قولیست با جانان که جانان جان - من باشد
به خط خویشتن فرمان به دستم داد آن سلطان
که تا تختست و تا بختست او سلطان - من باشد
تیر آرش در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
در کار گلاب و می، حگم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد
تیر آرش در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:
با درود
بیت اول اگر این باشد در معنا صحیح تر نیست:
کی شعر طرب انگیزد، خاطر که حزین باشد
یک نکته در این معنی، گفتیم و همین باشد
با سپاس
احمد در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
سلام به همه دوستان عزیز . البته نظر شخص بنده که خالی از اشکال هم نمیتواند باشد این است که
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر باب جویی (به آب جویی) نفروشم
که کنا یه از این است که آدم ابوالبشر که پیغمبر الهی بود به خاطر حبه ای گندم از بهشت رانده شد پس بر ما که انسانی عادی هستیم هرجی نیست اگر به خاطر نوشیدن آبجو که کنایه از ام المسکرات است از دیدار بهشت محروم شویم .
من نمیدونم چرا اینقدر بعضی اسرار به متشرع بودن حافظ میکنند و اینقدر غزلیات و اشعار ایشان را راز آلود و پیچیده میکنند .در صورتی خودش همه واقعیات و زیبایی های جهان و عیش وعشرت را به سادگی و همه کس فهمی توضیح داده
حمیدرضا در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۳۴:
وقت بخیر دوستان
دریکی از کتابهایی که خوندم این شعر رو اینگونه هم آوردند:
ما اهل مِی ایم و در خرابات مقیم
نه مردم سجاده و نه مرد گلیم
قاضی نخورد می که از آن دارد بیم
دُردی خرابات به از مال یتیم
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
آقای بیژن
فرموده اید باید کلمه «یاری» با یاء نکره یعنی یک یار خوانده شود.
درست است که غزل حافظ آینه ای است جهان نما و هرکس می تواند عقیده خود را در آن ببیند ولی هرکس حق ندارد کلماتش را تغییر دهد.
وقتی می گوییم یاری به معنی یک یار آن وقت با کلمه کس تناسب ندارد چون کس در اینجا مفرد است. اگر جمع بود شاید می شد از نظر ظاهر پذیرفت.
یک یار را در کس نمی بینم؟ این یعنی چه؟ اگر می گفت یک یار را در کسان نمی بینم ظاهرش درست بود.
لازمه فرمایش شما این است که در مصرع بعد «دوستی» را هم به صورت نکره یعنی با یاء نکره بخوانیم که آن وقت عمق فاجعه آشکار می شود. یعنی یک دوست کی تمام شد!!!!!
حالا هر بزرگواری هم به این شکل خوانده است اشتباه کرده است.
در اینجا کس به معنی مطلق شخص است و چون معنای نفی دارد به معنی هیچکس است: یاری و یاوری را در کسی (هیچکس) نمی بینم
اما در بیت سوم یاری با یاء نکره است یعنی یک یار
و جالب تر از همه این که برخی عادت دارند عینک مذهبی شیعه را به چشم بزنند و همه چیز را با این دید ببینند
این غزل چه ربطی به کربلا و امام حسین داره؟
علی مرادنیا در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:
ممنون از استاتید و دوستان
و این شعر چقدر صرف و نحو شد!
به حاشیه پرداختن نه تنها مشکلی از ما نمی گشاید، که اسباب غرقه است. خصوصا که حاشیه را برای خود نمایی پر رنگ تر کنیم.
فکر میکنم منظور مولانا این بوده.
آرشام علی حسینی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » بیان وادی عشق:
چرا متن شعر را کسی تا به حال نخوانده؟
محمد سالمی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۴۱ - در بیان پنج چیز که آب روی از آن میافزاید:
سلام.
درود و رحمت الهی بر روح پاک عطار و مولانا و سعدی و حافظ و پروین و جامی ووووو....
نگارش بیت زیر به نظر حقیر غلط است:
بر عدوی خویش چون یابی ظفر
عفو پیش آور زجر مش درگذر
صحیح آن به صورت زیر است:
بر عدوی خویش چون یابی ظفر
عفو پیش آور ز جرمش درگذر
رهگذر مانا در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
در بیت اول ، مصرع دوم به جای (جان من ) ...واژه (دلبرا) صحیح است
حسین مطهری در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:
این بیت با اعراب نویسی چنین است:
گر می کُشی رَهینم و گر می کِشی رَهی
معنی: اگر مرا بُکُشی وام دار تو هستم و اگر به سمت خود بِکِشی رها خواهم بود.
حافظ هم در غزلی میگوید: گر بِکِشم زهی طرب ور بُکُشد زهی شرف
شهریار همتی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۸ - مقالت دهم در نمودار آخرالزمان:
یا بدر افکن هنر از غیب خویش
یا بشکن آینه عیب خویش
تماشاگه راز در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸: