گنجور

حاشیه‌ها

بابک در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - پند:

محمدعلی همایون کاتوزیان در مطلبی تحت عنوان "گلستان و افسردگی سعدی"در مجله ایران شناسی، سال سیزدهم، تابستان 1380، شماره 50، با استدلال به بیت اول این قصیده که در گلستان هم آمده و شواهد دیگر در دیباچه گلستان، این احتمال را مطرح کرده که سعدی در پنجاه سالگی دچار آلام روحی شده که ممکن است منطبق با افسردگی باشد.
پیوند به وبگاه بیرونی/

مصطفی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

سلام
سوال من این است که آیا ممکن است به جای"" او "" آن بوده و تغییر یافته باشد
چون بیت با آن بهتر معنا می یابد
جمشید در آن جام گرفت
اگر کسی نظری دارد حتما استفاده میکنم

رضا گولاخ در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:

مطلبی که جناب دکتر علیرضا محجوبیان لنگرودی در حاشیه آوردن بسیار زیبا و دلنشبن بود. با تشکر از ایشان.
همچنین از جناب جاوید مدرس هم تشکر میکنم بابت حاشیه مفیدی که آوردن.

علی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

به نظر من منظور از مصرع اول متشرعین هستند که با تفکر در منابع دینی سعی بر استخراج احکام و اصول دین دارند
منظور از مصرع دوم عرفا و صوفیان هستند که گمان میبرند که حق الیقین‌رسیده اند و همواره متشرعین را مورد ملامت قرار میدادند
هر کدام از این دو گروه خود را بر حق میدانند
خیام میگوید که شاید هر دو در اشتباه باشند

a.p در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی:

اسدی توسی نیز در گرشاسپ نامه خود ، این گونه تعابیر ماهی و شست را به کار برده و از آنجایی که این دو شاعر بزرگوار در یک برهه زمانی و یک شهر زندگانی میکرده اند ، پس دور از ذهن نیست که این یک اصطلاح ((ضرب المثل)) رایج آن زمان و یا آن شهر بوده است. .
شعر اسدی توسی
به خشکی چو یوزش ببندید دست // بر آرید از آبش چو ماهی به شست

منصور قربانی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۲:

چه زیبا بیان میکند که حقیقت عالم وجود از تو جدانیست.
تو در بیرون از خود آنر جستجو میکنی حال آنکه باید آنرادر خودت جستجو کنی.
الله اکبر از این لطافت وزیبائی و کلام پرمعنا

فرشید در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:

زیبا نگاشته ولی مخفی
او با زیرگی گفته گه مردم چگونه بین رستم جهان پهلوان خود و افراسیاب محاجم افراسیاب را امتخاب میکنند و برای او گریه و مویه میکنند
بلبل مست مردم وطن من هستند که بر سر و سینه خود میکوبند و ناله میکنند که ای وای بر رنج مرگ اسفندیار و حال انکه نعره ازادی بر سینه رستم فریاد میزد

محمدعلی طهماسب زاده در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱:

به گفته یان ریپکا شرق شناس چک:

سعدی بیش از آن که تابع اخلاق به‌صورت مطلق و فلسفی باشد، مصلحت‌اندیش است و ازین‌رو اصولاً نمی‌تواند طرفدار ثابت و بی‌چون‌وچرای قاعده‌ای باشد که احیاناً در جای دیگری آن را بیان کرده‌است. مثلاً راستگویی یک ارزش است؛ اما ممکن است شرایطی واقع شود که مصلحت، دروغ گفتن را ایجاب کند. سعدی در اولین حکایت از فصل اول گلستان، شرایطی را تصویر کرده‌است که در آن ارزش راست‌گویی زیر پا گذاشته می‌شود؛ در غیر این صورت نادانی پادشاه و بی‌رحمی وزیرانش باعث کشتار بی‌مورد می‌شود. سعدی در عالم واقع نیز به‌طور مطلق از یک سری قواعد اخلاقی ثابت پیروی نکرده‌است.

Jafar Jafarzadeh در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۸:

«بفگت این و شد روزگارش به سر»
که « بگفت » درست است.

بایا در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

این شعر را جناب شهرام ناظری در آلبوم "گل صد برگ" به نام "تصنیف الا یا ایها الساقی" خوانده اند. متاسفانه در حال حاضر در سایت گنجور این آلبوم در بخش معرفی آهنگ وجود ندارد.

مرتضی توکلی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:

تصنیفی با این شعر را، همایون شجریان در مراسم بزرگداشت رضوی سروستانی، به همراه پدرش و حسین علیزاده اجرا کرده که بسیار شنیدنی است. به گمانم اولین و یا حداقل یکی از اولین اجراهای عمومی همایون شجریان باشد.
پیوند به وبگاه بیرونی

م. م.ب در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:

نظر کامنت‌گذار قبلی تایید می‌شود. لطفا اصلاح بفرمایید.

مهتاب در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

سلام
َشعر را که میخوانم
من این رو دریافت می کنم گویا حافظ یا تمثیلی از یک فرد دیگری که اکنون در کنار جام زیبا و بسیار صاف و تمییزی نشسته و میخواهد ساعتی با جام شراب و شرابش عشق و زندگی کند و صوفی و زهد و شیخ و دین را کنار بگذارد و اندکی به حال خودش باشد
شیخ جام به همان شیخ احمد جامی منصوب هست به نظر من باتوجه به طعنه ای که به باد صبا که (بادی است که از شرق یاشمال شرق به جنوب می وزد )از محل زندگی شیخ که در شرق و شمال شرق بوده است خبر زهد و نهی از شراب می اورد و حافظ دست رد به آن نصیحت شیخ جامی می زند
این نوشته یک نظر بود امید وارم توانسته باشم منظورم رو رسونده باشم

برگ بی برگی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۲ - تهدید فرستادن سلیمان علیه‌السلام پیش بلقیس کی اصرار میندیش بر شرک و تاخیر مکن:

با درود بر عزیزان جان
هین بیا بلقیس ورنه بد شود
لشکرت خصمت شود مرتد شود
بلقیس در اینجا میتواند هر انسانی باشد که با عنایات خدا یا زندگی حکمفرمای مملکت خویش اعم از تن خاکی و اصل جان خود میباشد و خدا میخواهد که این انسان به اصل خویشتن خود رجعت کند و در ابیات بعد اصل انسان را به او یادآوری میکند و خواستار وفای به عهد پیمانی که با او بسته است گردیده ، میگوید که اگر این نکنی اوضاعت بهم خواهد خورد چرا که لشگر این انسان که میتواند تمام ذرات و همچنین همه ابعاد وجودی
او اعم از فکر ها ، جسم سالم و زیبا ، و روح و روان و هیجانات وی باشد ، همگی در مقابل این انسان صف آرایی نموده و به دشمنی سرسخت برای وی بدل گردند . این لشگر تا پیش از این درخدمت ارتقاء مادی و معنوی این انسان بوده است ولی طرح زندگی یا خدا این بوده است که تا زمانی معین و مشخص وبرای شناخت این جهان ماده انسان با چیزهای این جهانی آشنا گردد و آن هم صرفاً به منظور تامین خواسته ها و نیاز های ضروری و الان که وقت بازگشت به خدا فرا رسیده است ندای راجع الی ربک سر میدهد و میگوید در صورت نافرمانی تمامی این لشگری که در خدمت همه ابعاد وجودی تو بوده اند به دشمن بدل شده و اوضاعت را به هم میریزند و این طرح خداست تا انسان بیدار شده و وهم و گمان مبرد که این لشگر تا ابد در خدمت جسم و جان وی میباشد . اما حال که انسان مقاومت نمود و تسلیم نشد اتفاقی که خواهد افتاد این است که لشگری که روزی در خدمت انسان بوده است به آرامی یا ناگهانی هر یار روی یکی از هم هویت شدگی های انسان با این جهان ماده کار کرده و آن را از انسان می گیرد تا شاید او بیدار شده به اصل خود بازگردد روزی ممکنه سراغ پول و اموال بیاید یا روز دیگر مقام و منصبی را نشانه بگیرد یا همسر و عزیزی را از او بگیرد ، درصورت عدم تسلیم این لشگر به کار خود ادامه داده سراغ هم هویت شده دیگری رفته آنقدر به این کار ادامه میدهد تا سرانجام انسان را از این خواب ذهن بیدار کرده و انسان را وادار به تسلیم نماید و گوش کشان این دردها را بر انسان تحمیل میکند پس بهتر این باشد که انسان خود به خویشتن و هشیارانه
درد رهایی از هم هویت شدگی ها را پذیرفته و هر چه زودتر تسلیم گردد تا به آن آرامش مورد نظر دست یابد .
مهر رخت سرشت من ، خاک درت بهشت من
عشق تو سر نوشت من ، راحت من رضای تو

۸ در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

مزدک جان
خوشا و خرما که شما در زمان مناسب چشم به جهان گشُوده اید.

۸ در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۰۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:

علی آّقا
سپاس مشکل هم چنان لا ینحل است که این جناب مشیری که اند/

محمدحسین زارعی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

باسلام، خانم یا آقای مهر معنای مصرع درره او چو قلم گر به سرم باید رفت رو خواستن که معناش به اینصورت می شه: در راه او همانند قلم باید با سر بروم (چون قلم با سرش مینویسه وحرکت میکنه، تشبیه زیباییه)

فرنوش پارسه در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

با سلام
این درسته که زن ستیزی در اشعار قدیم بوده ولی این نکته نباید فراموش به که اقتضای زمان و شرایط آن روزگار اینگونه بوده. باید ببینید این شعرا در کجای زمان بودند! در زمانی که سالهای قبلش دختران را زنده به گور میکردند و بعید نیست که تا دوران زندگی شاعر ادامه داشته . هنوز بعد از گذشت قرنها خیلی ها از به دنیا آمدن دختر ناراحت و با پسر دار شدن خوشحال می شوند . وقتی زمان حال با وجود این همه روشنفکری و بالا رفتن سطح سواد و رعایت مساوت و ‌... اینگونه است، چه انتظاری از هزار سال پیش میره! تازه این نظر و عقیده ی مردم‌عادی هم نبود. بلکه سخنان شعرای بزرگ ما بوده اند که داری ادب، فضل و دانش خصایص بسیار زیاد دیگری نسبت به اهل عصر خود بوده اند و هنوز در زمان ما هم در حیطه ی ادبیات کسی به گرد پایشان هم نرسیده، و همچنان پیشتازند. حالا واقعیت امر چقدر از این بدتر‌ بوده و آنها چقدر از نا عدالتی در مورد زن را سانسور کرده و نگفته اند را تاریخ میداند...

زیبا روز در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹:

با سلام
بنا به گزارش جناب خرمشاهی در خافظ شناسی این رباعی به شاعری نا آشنا به نام فاضل نونی تعلق دارد

امیرشریعتی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۶:

با تشکر از سایت وزین گنجور
لازم میدانم عرض کنم این غزل زیبا در جلد دوم از دیوان شمس با مقدمه و شرح حال استاد فروزانفر با شمارهء 127 ثبت و ضبط گردیده است.

۱
۲۲۹۱
۲۲۹۲
۲۲۹۳
۲۲۹۴
۲۲۹۵
۵۵۲۴