گنجور

حاشیه‌گذاری‌های آرمین عبدالحسینی

آرمین عبدالحسینی


آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲:

بیت آخر در وزن با سایر ابیات متفاوت است
سه بیت اول : خفیف مسدس مخبون
بیت آخر : رمل مسدس محذوف

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۵:

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
بحر:خفیف مثمن مخبون

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵:

این شعر بر وزن مفعول مفاعیل فاعلاتن و در بحر ((قریب اخرب مکفوف)) آمده است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۲ - خواب ناصر خسرو:

ناصرخسرو تا سن چهل سالگی در دربار فعالیت می کرد و یک شب در خواب مردی نورانی می بیند که به او می گوید تا کی از این شراب خواهی خورد و ناصر خسرو می گوید اخر، دانشمندان بهتر از این کشف نکرده اند که اندوه دنیا را از بین می برد ولی ان مرد نورانی می گوید که کاری بکن که عقل تو را قوت ببخشد و انگاه به قبله اشاره می کند.
صبح روز بعد از کلیه کار های سیاسی و درباری کناره گیری و با برادر کوچک خود به نام ابوسعید راهی سفر حج به همراه یک غلام هندی می شود

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص):

دوستان عزیز
این شعر بر وزن ""بوی گل و سوسن و یاسمن آید"" آمده و می توانیم این شعر را با آهنگ این سرود بخوانیم هم چنین در تقطیع هجایی و با توجه به اختیارات شاعری و آهنگ وزن در بیت 4 mosi و easi خوانده می شود

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:

دوستان عزیز این شعر بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن می باشد که یک وزن سنگین و بد اهنگ است
همچنین علی جان فاعلات نمی تواند در آخر ارکان وزن بیاید و مفاعلن فعلاتن .... هم حتما غلط است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸:

در نسخه کاظم عابدینی این غزل در دیوان عطار نیشابوری بوده و دارای 7 بیت است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:

این رباعی واقعا فوق العاده است و در فیلم چهار راه استانبول از آن استفاده شده است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » ترکیبات » مناقب هفت معدن در مدح امام زمان (عج):

این شعر بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن آمده است.

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

این شعر بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن آمده است.

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:

این شعر بر وزن فعلاتن مفاعلن فعلن آمده است.

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

این شعر بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن آمده است.

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ترجیع بند:

این شعر بر وزن مفعول مفاعلن فعولن و بر وزن ترجیع بند سعدی آمده است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ حکیم نزاری » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - گرم رو باش:

این شعر بر وزن مفعول مفاعلن فعولن است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت:

شکفته ام به تماشای چشم شهلائی
که جز به چشم دلش نشکفد تماشائی
وگر به دیده دل رخصت تماشا داد
ز هر کرانه تجلی کند به سیمایی
جمال پردگی جاودانه ننماید
مگر به آینه پاکان سینه سینائی
رواق چشم که یک انعکاس او آفاق
محیط نه فلکش زورقی به دریائی
دلی که غرق شود در شکوه این دریا
به چشم باز رود در شگفت رؤیائی
به چشم او که خود از لامکان گشوده کمین
چه جای پست و بلند و نهان و پیدایی
بخواندم به نهیب و براندم به لهیب
چه اه مشتعل و شاهد معمایی
به قدر خواستنم نیست تاب سوختنم
به اسم عاشقم و اسم بی مسمائی
جز این امید ندارم که رو کنم به خیال
مرا که نیست به دیدار یار یارایی
نه هر صلیب به گردون شود مگر زاید
دوباره از دم روح القدس مسیحیایی
مسیح نیز نیابد مجال سیر فلک
نبسته بال و پر ز چوبه چلیپایی
سواد زلف تو و سر جاودانه تست
که جلوه می کنداز هر سری به سودائی
چه طایریست دلم کاشیان نمی بندد
مگر به نخله طوری و شاخ طوبایی
به خاکپای تو ای سرو برکشیده من
که سر فرود نیاورده ام به دنیائی
به طره تو که طومار کارنامه من
طراز سنجر و طغرل کنی به طغرایی
به زیر سایه سروم به خاک بسپارید
که سرسپارده بودم به سرو بالائی
مرا به نقش و نگار سفینه حاجت نیست
چه زیورست زیادی به روی زیبایی
صدای حافظ شیراز بشنوی که رسید
به شهر شیفتگان شهریار شیدائی

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۵ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۴۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵ - زندانی خاک:

ابیات زیر از این غزل حذف شده اند
1- بدین سیل سرگشتم آتش دوزخ چه خواهد کرد
گرفتم با چو من کم آبرویهم غضبناکی
2- فلک غلتید و از بار امانت شانه خالی کرد
تو زیر باران کوه کلان رفتی چه بی باکی
3- عصابا خود ستون کردی کجا شد سرو بالایت
که دیگر سرنگون در پای خود چون طارم تاکی
4- تو باری عدل کن نوشیروان خانه خود باش
که گر با زیر دستانت سر ظلم است ضحاکی
5- زلیخا چاک زد در دامن یوسف نمی دانست
که خواهد کردن از پاکی حکایت دامن چاکی

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۶ سال قبل، شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹ - طوطی قناد:

از این شعر سه بیت حذف شده است.
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی

عروس بخت ما را ماه در ایینه می رقصد
که شمع هجله می خندد به روی چون تو دامادی

من این پیرانه سر تاجی که دارم با تو خواهم داد
که از بخت جوان با دولت طبع خدادادی

به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی

چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت
الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی

قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین
خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی

عروس ماه شاید چون تویی شیرین پسر زاید
مگر پرورده ی دامان حوری یا پریزادی

من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد
چنان کز شیوه شوخی و شیدایی تو بیدادی

تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی

گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی

خوشا غلطیدن و چون اشک در پای تو افتادن
اگر روزی به رحمت بر سر خاک من استادی

جوانی ای بهار عمر ای رویای سحرآمیز
تو هم هر دولتی بودی چو گل بازیچه بادی

به پای چشمه طبع لطیفی شهریار آخر
نگارین سایه ای هم دیدی و داد سخن دادی

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۹:

خون خورده غنچه عمری تا یک دهان شکفته است

 

آرمین عبدالحسینی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶:

هنوز از دهن بوی شیر آیدش کنایه از بی تجربگی شخص است

 

۱
۲