نه رسم دیر و نه آیین کعبه میدانی
ندانمت چه کسی، کافری، مسلمانی
به مال و جاه چه نازی، که شخص نمرودی
به خورد و خواب چه سازی که نفس حیوانی
تمیز نیک و بد از هم نکردنت سهل است
بلاست اینکه تو بد نیک و نیک بد دانی
درین جهان ز تو حیوان به جان خود مانده
که ره بسی است ز تو تا جهان انسانی
به غیر انسان هر چیز گویمت شادی
به غیر آدم هر چیز خوانمت آنی
چه جانور کنمت نام ماندهام حیران
به هیچ جانوری غیر خود نمیمانی
چه لازم است مدارا دگر به دشمن و دوست
کنون که گشت رضی کشتی تو طوفانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقد انسانها و رفتارهای آنان میپردازد. او میگوید که نه به رسم و آیینها توجهی دارد و نه به ظواهر دینی، بلکه مهمتر از همه، درک انسانیت و تمایز بین خوب و بد است. او اشاره میکند که بسیاری از انسانها مانند حیوانات زندگی میکنند و درک درستی از اخلاق و ارزشها ندارند. به همین دلیل، شاعر تاکید میکند که باید انسانیت را از حیوانیت تمیز دهیم و به دنبال معنای واقعی زندگی باشیم. در پایان، او به نیاز به مدارا در شرایط بحرانی اشاره میکند و از ناپایداری وضعیت کنونی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در اینجا گوینده به ناآشنا بودن با هویت و باورهای شخصی صحبت میکند. او به این اشاره میکند که نه به سنتهای قدیمی اعتقاد دارد و نه به قواعد مذهبی مشخص، و در نهایت از این میپرسد که این فرد چه کسی است؛ آیا او کافر است یا مسلمان. این بیان نشاندهنده یک نوع عدم تعلق به گروههای خاص و بیتعصبی نسبت به باورهای دینی است.
هوش مصنوعی: به مال و قدرتت نبال که شخصی مانند نمرود هم از اینها بهرهمند بود. و در خواب و خوراک چه تدبیرهایی داری که در واقع تنها به غریزه حیوانی وابستهای؟
هوش مصنوعی: تشخیص خوب و بد از یکدیگر برای تو کار سختی نیست، اما مصیبت اینجاست که تو خوب و بد را به اشتباه میشناسی و درک تو از این دو درست نیست.
هوش مصنوعی: در این دنیا، جانداران همچنان در تلاش هستند و به زندگی خود ادامه میدهند، چرا که مسیرهای زیادی وجود دارد که از تو تا دنیای انسانی فاصله دارد.
هوش مصنوعی: غیر از انسان، هر چیزی را میتوان دلیل شادی دانست؛ اما غیر از آدم، هیچ چیز دیگر برای من ارزش و اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: من در حیرتم که چه اسمی بر تو بگذارم، زیرا هیچ جانوری غیر از خودت در ذهنم نمیآید که به تو شباهت داشته باشد.
هوش مصنوعی: چرا باید با دشمن و دوست مدارا کنی، وقتی که کشتی زندگیات اکنون در طوفانی شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.