محمد ملکی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷۸:
باسلام، به نظر می رسد در مصراع اول بیت اول به جای با باید یا باشد که معنای درست تری را متبادر میکند. که به نظر میرسد منظور صائب بزرگ نیز همان بوده ولی در اثر نگارش های مکرر به این صورت به ما رسیده ا سیا.
صالی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:
ممنون از علی ساقی با این و شرح و توصیف بسیار زیبا
nabavar در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:
پوزش
تخطئه درست است
سعید حبیب زاده در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:
در بیت اول مصرع دوم به بوسی از دهنش قشنگ تره
nabavar در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰:
گرامی یحیی
جوینده یابنده است را برای همین مواقع گفته اند.
من نیز در جسجو و یافتن ان کتابی هستم که از نسفی در تکامل خوانده ام.
ولی تختئه و به سخره گرفتن افکار متفکران ، جز انکه به نقص عقل ویسکی نوشیده ای سرگردان دلالت کند، نتیجه ی دیگری نداشت.
میثم در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۵:
عجیب خوبه...
ز. ا. در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
ضمن تشکر از فرمایشات جناب حسنی،
همچنین یاداور میشود؛
در برنامه شماره 409 گنج حضور(آقای پرویز شهبازی) - مولوی، دیوان شمس ، غزل 20 به زیبایی شرح و بیان شده است.
همچنین در تلگرام @GanjeHozourGhadimi
نیز موجود است.
موفق باشید.
پاینده ایران در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲:
درود بر شما؛
غزل شمارهٔ 476(مربوط به همین شاعر) مشابه این غزل می باشد.
چه محنت است که در عاشقی به ما نرسد
کجا رویم که صد فتنه در قفا نرسد
به رویِ ما همه رنجی رسید درغمِ دوست
مگر که راحتِ رویش به رویِ ما نرسد
فراغِ دل من از آن داشتم که یک چندی
که عشقِ او به سر و جانِ مبتلا نرسد
طمع به وصلِ چو اویی حماقتی ست عظیم
که پادشاهیِ عالم به هر گدا نرسد
اگر ز عشق ملامت به ما رسد چه عجب
بلا و سرزنشِ عاشقی کجا نرسد
ز هجر و وصل چه نقصان کمالِ مجنون را
اگر به خلوتِ لیلی رسید یا نرسید
نزاریا چو تو رفتند رهروان بسیار
که یک رونده در این ره به منتها نرسد
عشق در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
درود و سپاس از آقای رضا ساقی بزرگوار بخاطر تفاسیر خوبشان.
سخنی داشتم و آن اینکه من نمیفهمم چرا اغلب دوستان، عشق زمینی را امری بد میدانند؟؟؟ آن قدر در ذهنشان این مساله تابو، بد، پلید، و مرتبط با شهوت رانی است، که به شدت تمایل دارند و مصر هستند که از حافظ عزیز هرگونه عشق زمینی را بزدایند.
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
شاید مشکل از شماست و شما رابطه جنسی را امری سطح پایین میدانید. در حالیکه باید به صراحت عرض کنم خدمتتان که تجربه عشق زمینی نیاز به روح بزرگ و از خودگذشتگی و بلوغ دارد. اینگونه رابطه ای بسیار هم سطح بالاست. کسی که عشق زمینی را پایین میبیند خودش سطح پایین است. فردی که از عشق ورزیدن به همسر خود ناتوان است و درگیر خودخواهی و مسائل مادی است، هرگز مفهوم یگانگی را درک نخواهد کرد. یگانگی با معشوق زمینی سعادتی است که نصیب هرکس نمیشود. اغلب زوج ها درگیر منیت هستند. متاسفانه اغلب در کشور ما رابطه جنسی را امری شهوانی و سطح پایین میدانند.
برای همین اگر بگوییم حضرت حافظ برای معشوق زمینی اش چنین گفته، بشدت منقلب میشوند و حالشان بد میشود و میگویند نه نه نعوذبالله و….. .
چرا اینگونه اند؟ بسیار واضح است چون همیشه عشق زمینی و رابطه جنسی را امری شهوانی قلمداد کرده اند.
اینگونه که این عزیزان از عشق زمینی به عنوان امری پایین می نویسند ، خواننده دانا و زیرک ، میگوید وای به حال همسران اینها.
خواننده زیرک میگوید وای به حال خامی و ناپختگی این عزیزان که عشق و رابطه جنسی بدون شهوت رانی ، نچشیده، از دنیا میروند.
به قول حافظ عزیز: در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل یا خموش.
بهتر است قبل از اینکه از عشق زمینی بد بگوییم لحظه ای درنگ کنیم و بگوییم چرا؟ چرا حافظ در سر و مغز ما باید منزه از عشق زمینی باشد؟
چرا عشق زمینی سطح پایین است در مغز ما؟
آیا با گفتن این جملات خواننده ی دانا نمی گوید ما ناتوان از درک عشق و یگانگی هستیم و ما بی شک درگیر شهوت در رابطه زمینی هستیم؟؟
وقتی دروغ ، ریا، مکر، زرنگ بازی، سو استفاده ، طمع و… را در وجودمان نداشته باشیم، در رابطه با معشوقمان فقط به این فکر باشیم که عشق بدهیم نه اینکه بسنجیم چه منفعتی دارد و چه بده بستانی، اینگونه است که رابطه ی بدون شهوت داریم. اینگونه است که سطح رابطه ما پایین نیست و اینگونه است که رابطه جنسی و عشق زمینی را هم پایین نمی بینیم. حضرت حافظ را مبرا از عشق زمینی نمیکنیم و بلکه بر او صد آفرین میگوییم. درود بر شخصیت از خودگذشته، وارسته و بزرگ حافظ که توان عشق ورزیدن و صادق بودن و یگانه شدن با معشوق را داشت.
بهروز در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:
ظاهراً همه دوستان اصل شعر و خصوصاً پند و اندرز ناصر خسرو در انتهای آن را فراموش کرده اند!
دیدی که منی کرد عقابی چه بر او راست ؟
هیرسا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
این شعر رو هم اقای حمید هیراد در تک اهنگ رها کن خوانده اند
که در بخش «چه کسی این اهنگ را خوانده است »
اسم ایشون ذکر نشده...
ممنون
از پیگیری شما
عشق در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
ببخشید شعرم اشتباه تایپ شد
دانسته گوی
عشق در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
درود و سپاس از آقای رضا ساقی بزرگوار بخاطر تفاسیر خوبشان.
سخنی داشتم و آن اینکه من نمیفهمم چرا اغلب دوستان، عشق زمینی را امری بد میدانند؟؟؟ آن قدر در ذهنشان این مساله تابو، بد، پلید، و مرتبط با شهوت رانی است، که به شدت تمایل دارند و مصر هستند که از حافظ عزیز هرگونه عشق زمینی را بزدایند.
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
شاید مشکل از شماست و شما رابطه جنسی را امری سطح پایین میدانید. در حالیکه باید به صراحت عرض کنم خدمتتان که تجربه عشق زمینی نیاز به روح بزرگ و از خودگذشتگی و بلوغ دارد. اینگونه رابطه ای بسیار هم سطح بالاست. کسی که عشق زمینی را پایین میبیند خودش سطح پایین است. فردی که از عشق ورزیدن به همسر خود ناتوان است و درگیر خودخواهی و مسائل مادی است، هرگز مفهوم یگانگی را درک نخواهد کرد. یگانگی با معشوق زمینی سعادتی است که نصیب هرکس نمیشود. اغلب زوج ها درگیر منیت هستند. متاسفانه اغلب در کشور ما رابطه جنسی را امری شهوانی و سطح پایین میدانند.
برای همین اگر بگوییم حضرت حافظ برای معشوق زمینی اش چنین گفته، بشدت منقلب میشوند و حالشان بد میشود و میگویند نه نه نعوذبالله و..... .
چرا اینگونه اند؟ بسیار واضح است چون همیشه عشق زمینی و رابطه جنسی را امری شهوانی قلمداد کرده اند.
اینگونه که این عزیزان از عشق زمینی به عنوان امری پایین می نویسند ، خواننده دانا و زیرک ، میگوید وای به حال همسران اینها.
خواننده زیرک میگوید وای به حال خامی و ناپختگی این عزیزان که عشق و رابطه جنسی بدون شهوت رانی ، نچشیده، از دنیا میروند.
به قول حافظ عزیز: در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گوش ای مرد عاقل یا خموش.
بهتر است قبل از اینکه از عشق زمینی بد بگوییم لحظه ای درنگ کنیم و بگوییم چرا؟ چرا حافظ در سر و مغز ما باید منزه از عشق زمینی باشد؟
چرا عشق زمینی سطح پایین است در مغز ما؟
آیا با گفتن این جملات خواننده ی دانا نمی گوید ما ناتوان از درک عشق و یگانگی هستیم و ما بی شک درگیر شهوت در رابطه زمینی هستیم؟؟
وقتی دروغ ، ریا، مکر، زرنگ بازی، سو استفاده ، طمع و... را در وجودمان نداشته باشیم، در رابطه با معشوقمان فقط به این فکر باشیم که عشق بدهیم نه اینکه بسنجیم چه منفعتی دارد و چه بده بستانی، اینگونه است که رابطه ی بدون شهوت داریم. اینگونه است که سطح رابطه ما پایین نیست و اینگونه است که رابطه جنسی و عشق زمینی را هم پایین نمی بینیم. حضرت حافظ را مبرا از عشق زمینی نمیکنیم و بلکه بر او صد آفرین میگوییم. درود بر شخصیت از خودگذشته، وارسته و بزرگ حافظ که توان عشق ورزیدن و صادق بودن و یگانه شدن با معشوق را داشت.
پری در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
سپاس بیکران از آقا رضا که برای شرح کامل غزل وقت زیادی گذاشتن و دلنشین شرح داده اند
پری در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
تشکر می کنم از آقا رضا برای توضیحات کامل و دلنشینی که دادند.
حامد زرین قلمی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:
یک اشتباه ریز دریکی از بهترین ابیات این غزل حتی در بسیاری از چاپ ها که متاسفانه کپی از روی هم است انجام شده که معنا و زیبایی بیت را کاملا مختل کرده در بیت شماره 4 اتفاق افتاده ....
شمع وش پیش تو سوزم گِردِ هر پروانه ای (صحیح است)
نه گر دَهی ....
شعر از روی نسخه دست نویس که به خط شکسته است چاپ شده و اشتباه ناشر و حروف چین رخ داده
دوم اینکه از ملک الشعرا بعید است در صورت فعلی نوشته باشند که معنا را مبهم یا پا در هوا و ضعیف نگه دارد ...
در حالی که با صورت دوم که عرض کردم یک مجاز عالی شکل میگیرد و استعاره معکوس واقع می شود
بدین مفهوم که : تا نگویی که در راه عشق بی باک و بی پروایی ... پیش چشم تو ، مانند شمع گرد پروانه های دیگر خواهم چرخید و این مجاز و سورئالیته ی بسیار زیبایسست که بر خلاف معمول اینبار شمع است که بر گرده پروانه می چرد...
و همسان است با معنی عمودی در بیت قبل
که گویی دلیل و علت بیت بعدی را بیان می کند
روانش می شود : تا بی پروا نباشی در عشق ، شمع هم که باشم جلوی چشمت به دنبال پروانه های دیگر می روم ... و تو عیبم مکن چون مرغ جایی می رود که آب و دانه و محبتی هست نه جایی که تردید و سردی و بی مهریست
با احترام
حامد زرین قلمی
مسلم فلاح در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
خدایا گر تو سعدی را برانی شفیع آرد روان مصطفی را
وقتی به آیات زیر در قرآن توجه میکنم بنظر میرسد مفهوم شفاعت آن نیست که در قیامت بندگان مقرب خدا برای بندگان گناهکار واسطه بخشش شوند.(جناب سعدی این مفهوم را در نظر گرفته است)بلکه از آنجاییکه خداوند میفرماید همه نعمت ها از خداوند است واین نعمت ها بواسطه یک سری از مخلوقات به دست انسان میرسد لذا این واسطه ها در واقع شفیع هستند.مثلا درخت شفیع میوه است.یا ابر شفیع باران است.وهمچنین پیامبر شفیع هدایت است.اما این شفیع ها بدون اذن خداوند هیچکاره هستند.همچنانکه در آیه 3 سوره یونس ….ِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ....(خداوند)امورات را تدبیر میکند (شفیع ها را پشت سر هم قرار میدهد)واین شفیع ها بدون اذن خداوند نیستند(موثر نیستند)
آیات زیر این مفهوم را تایید میکنند.
النساء : 107 وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیماً
و از کسانی که به خویشتن خیانت میکنند با خدا مجادله مکن، که خداوند هر کس را که خیانتگر و گناهپیشه باشد دوست ندارد.
النساء : 109 ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکیلاً
به فرض که شما خود از طرف آنها در زندگانی دنیا مجادله کردید، کدام کس در روز قیامت از طرف آنها مجادله خواهد نمود؟ و چه کس به وکالت آنها تواند برخاست؟
البقرة : 254 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی. و کافران خود ستمکارانند. (254)
البقرة : 48 وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه از او شفاعتی پذیرفته، و نه به جای وی بدلی گرفته میشود و نه یاری خواهند شد.
البقرة : 123 وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند، و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود، و نه او را میانجیگری سودمند افتد، و نه یاری شوند.
التوبة : 113 ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ وَ لَوْ کانُوا أُولی قُرْبی مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحیمِ
بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند سزاوار نیست که برای مشرکان- پس از آنکه برایشان آشکار گردید که آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش کنند، هر چند خویشاوند [آنان] باشند.
مسلم فلاح در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۴:
شفیع از گناهش محمد بود
وقتی به آیات زیر در قرآن توجه میکنم بنظر میرسد مفهوم شفاعت آن نیست که در قیامت بندگان مقرب خدا برای بندگان گناهکار واسطه بخشش شوند.(جناب فردوسی این مفهوم را در نظر گرفته است)بلکه از آنجاییکه خداوند میفرماید همه نعمت ها از خداوند است واین نعمت ها بواسطه یک سری از مخلوقات به دست انسان میرسد لذا این واسطه ها در واقع شفیع هستند.مثلا درخت شفیع میوه است.یا ابر شفیع باران است.وهمچنین پیامبر شفیع هدایت است.اما این شفیع ها بدون اذن خداوند هیچکاره هستند.همچنانکه در آیه 3 سوره یونس ….ِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ....(خداوند)امورات را تدبیر میکند (شفیع ها را پشت سر هم قرار میدهد)واین شفیع ها بدون اذن خداوند نیستند(موثر نیستند)
آیات زیر این مفهوم را تایید میکنند.
النساء : 107 وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثیماً
و از کسانی که به خویشتن خیانت میکنند با خدا مجادله مکن، که خداوند هر کس را که خیانتگر و گناهپیشه باشد دوست ندارد.
النساء : 109 ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکیلاً
به فرض که شما خود از طرف آنها در زندگانی دنیا مجادله کردید، کدام کس در روز قیامت از طرف آنها مجادله خواهد نمود؟ و چه کس به وکالت آنها تواند برخاست؟
البقرة : 254 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی. و کافران خود ستمکارانند. (254)
البقرة : 48 وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه از او شفاعتی پذیرفته، و نه به جای وی بدلی گرفته میشود و نه یاری خواهند شد.
البقرة : 123 وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ
و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند، و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود، و نه او را میانجیگری سودمند افتد، و نه یاری شوند.
التوبة : 113 ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ وَ لَوْ کانُوا أُولی قُرْبی مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحیمِ
بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند سزاوار نیست که برای مشرکان- پس از آنکه برایشان آشکار گردید که آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش کنند، هر چند خویشاوند [آنان] باشند.
مسلم فلاح در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۵ - حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان:
سلام بر گلی گرامی
لطفا به آیات زیر دقت فرمایید:
النساء : 79 ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ …. هر خوبی به تو میرسد از خداست وهر بدی به تو میرسد از خودت میباشد.....
الشوری : 30 وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ هر مصیبتی که به شما میرسد ناشی از عملکرد شماست وتازه خداوند از بسیاری از گناهان شما میگذرد.
التغابن : 11 ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ ....... هیچ مصیبتی به شما نمیرسد مگر به اذن خدا.....
النحل : 53 وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ .....هر نعمتی که دارید همه ازجانب خداست.
برآیند این آیات در کنار هم نشان میدهد اتفاقات ناگواری که به ما میرسد ناشی از عملکرد ماست اما نه مستقلا .بلکه با اجازه خداوند. بدین معنی که خداوند با توجه به کارنامه عملکرد ما بسیاری از گناهان مارا عفو میکند وبه استناد برخی از گناهان اجازه ورود اتفاقات ناگوار به ما را صادر میکند. تا ما متنبه بشویم وبفهمیم که مسیر را اشتباه میرویم وبرگردیم تا در نهایت دچار آتش جهنم نشویم.اما منشا همه نیکی ها خداوند است و تلاش های ما برای رسیدن به خوبی به معنی ارائه درخواست به خداوند است وخداوند اگر صلاح دید اجازه برآورده شدن درخواست مارا میدهد. وگرنه علیرغ تلاش موفق نمیشویم.
میثم در ۴ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: