گنجور

حاشیه‌ها

سید حسین مجرد از رشت در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

این غزل هم یکی از شاهکارهای بی نظیره برترین شاعر ایران (سعدی) است، غزلی بسیار بسیار زیبا که جمال ادین منبری نیز این غزل را بسیار زیبا خوانده

سعید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:

آسایش خویش برد و بر طاق نهاد

سید حسین مجرد از رشت در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

این غزل بی نظیر یکی از زیباترین غزلیات ادبیات فارسی است که گفته می شود سعدی در سن 16 سالگی این غزل را سروده، اکثر ابیات این غزل نیز بسیار زیبا و همه ابیات آن، شاه بیتند.

امیر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۳:

درود
دوستان میشه یکی معنی بیت
کامل عیار نیست به میزان دوستی
هر کس که هم خمار نگردد به هم شراب
رو شرح بدهد

مصطفی علیزاده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:

ترجمه بیت های عربی منبع کتاب شرح غزلیات سعدی فرح نیاز کار
1.خطایم را ببخش ای صاحب بلند مرتبگی ها و به من بپیوند حالا که مرا آشفته ساخته ای
2. ای آنکه چشمانت مست خواب است از شب زنده داران در باره شبهای طولانی سوال کن.
4. نهایت حسن در جهان محفوظ است مانند بدر که در نهایت کمال است.
6. خواب چیست گویند خواب آسایش است، اما برای من در طول شبها خوابی وجود ندارد.
8.آیا چشم ها و اشک هایم را نمیبینی، در دریای چشمانم صدف اشکهایم را نمیبینی.
10. مرا وادار کردی به تحمل آن چه در توانم نبود و من جز تحمل چاره ای نداشتم.
12. ای که مرا از یاد برده ای درنگ کن زیرا قلب رنجیده ام تو را فراموش نکرده است.
14. مردم را از طلب باران منع کردم زیرا که اشکی چون مروارید از دیدگانم فروریختم.
16. بیش از آنچه در وصف آید به تو ارادتمندم اما تو به من میلی نداری چاره چیست؟
18. یاد تو از چشمانم سیل جاری کرده است، از همسایگان بپرس که چه بر مو گذشته است.
20. تا زمانی که زنده ام به عهد خود پایبندم حتی اگر تو از وصال من ملول شده باشی.
22. از آن جا که رسوایی من در عشق تو شیرین است، پس بگو ملامتگران را چه می‌شود و ملامت آنها بر من چه تاثیری دارد.
24.مرا میبینی که از شدت شوق بیتی به نظم میکشم و چشمم رشته های مروارید را می پراکند.

مصطفی علیزاده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

عیبد زاکانی در این شعر غزا 594 سعدی را تضمین کرده است.
غزل سعدی :
ترحم ذلتی یا ذا المعالی
و واصلنی اذا شوشت حالی
الا یا ناعس الطرفین سکری
سل السهران عن طول اللیالی
ندارم چون تو در عالم دگر دوست
اگر چه دوستی دشمن فعالی
کمال الحسن فی الدنیا مصون
کمثل البدر فی حد الکمال
مرکب در وجودم همچو جانی
مصور در دماغم چون خیالی
فما ذالنوم قیل النوم راحه
و مالی النوم فی طول اللیالی
دمی دلداری و صاحب دلی کن
که برخور بادی از صاحب جمالی
الم تنظر الی عینی و دمعی
تری فی البحر اصداف اللآلی
به گوشت گر رسانم ناله زار
ز درد ناله زارم بنالی
لقد کلفت مالم اقو حملا
و مالی حیله غیر احتمالی
که کوته باد چون دست من از دوست
زبان دشمنان از بدسگالی
الا یا سالیا عنی توقف
فما قلب المعنی عنک سال
به چشمانت که گر چه دوری از چشم
دل از یاد تو یک دم نیست خالی
منعت الناس یستسقون غیثا
ان استرسلت دمعا کاللآلی
جهانی تشنگان را دیده در توست
چنین پاکیزه پندارم زلالی
ولی فیک الاراده فوق وصف
ولکن لم تردنی ما احتیالی
چه دستان با تو درگیرد چو روباه
که از مردم گریزان چون غزالی
جرت عینای من ذکراک سیلا
سل الجیران عنی ما جری لی
نمایندت به هم خلقی به انگشت
چو بینند آن دو ابروی هلالی
حفاظی لم یزل مادمت حیا
و لو انتم ضجرتم من وصالی
دلت سخت است و پیمان اندکی سست
دگر در هر چه گویم بر کمالی
اذا کان اقتضاحی فیک حلوا
فقل لی مالعذالی و مالی
مرا با روزگار خویش بگذار
نگیرد سرزنش در لاابالی
ترانی ناظما فی الوجد بیتا
و طرفی ناثر عقد اللآلی
نگویم قامتت زیباست یا چشم
همه لطفی و سرتاسر جمالی
و ان کنتم سئمتم طول مکثی
حوالیکم فقد حان ارتحالی
چو سعدی خاک شد سودی ندارد
اگر خاک وی اندر دیده مالی

محمد جواد (هترا) علیمردانی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

سلام به هنر دوستان و اهل حافظان گرامی، من از شعر بهره ای نبردام، اما مدتی است حافظ گرفتار حافظ عزیز شده ام، آیا کسی هست که بگوید شرح بیت پنجم را، ممنون
ترسم این قوم که بر درد کشان میخندند
بر سر کار خرابات کنند ایمان را

محمد باقر انصاری در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۴:

" نمط" بمعنی روش و شیوه است. بنابراین معنی شعر این است که: اگر قرآن را با این صوت ناهنجار بخوانی آبروی مسلمانی و قرآن را خواهی برد.
ضمناً واژه "مشاهره" هم که خانم مینا با تردید به معنی شهریه گرفته اند درست است. در لغات نامه دهخدا آن را بمعنی حقوق ماهانه و شهریه معنی کرده است.
در اینجا مناسب است خاطره مرحوم اقبال لاهوری در مورد تلاوت قرآن را نقل کنم. او می گوید در دوران کودکی روزی قرآن می خواندم، پدرم سؤال کرد: محمد! چه می کنی؟ گفتم: قرآن می خوانم. گفت: این شیوه قرآن خواندن نیست. قرآن را باید بگونه ای بخوانی که گویا مخاطب آن هستی و قرآن به تو نازل شده است.

میلاد گرجی زاده در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹:

درود. با افسوس باید بگم در کتابهای ما بسیار ابیات و اشعار را دگرگونه نگاشتند. باز هم جای سپاس دارد که در این شعر دگرشی در پنداره رخ نداده

حبیب اله در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

درود دوستان.
در این مکان. جایی که هزاران شاعر برای اعتلای زبان فارسی تلاش کرده اند، نوشتن هر کلمه به غیر از زبان فارسی (فینگلیش) توهین بسیار بزرگی به فرهنگ و ادبیات و شاعران است.

حسام الدین در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:

خیام هم‌چون مروارید دریای دانایی است. فلسفه، ریاضی و بسیاری علوم دیگر را نیک دریافته و اکنون پرسشی می‌پرسد. اما این پرسش بهر تشنه کردن خُردانی هم‌چون این بنده‌ی کِه است. او در علم دین یا فلسفه شبهه‌ای نداشته و از این رو از او به دور است که پرسشی بپرسد و آهنگ و نیتش نفی چیزی باشد. در فلسفه، چنانکه من آموخته‌ام، هرکسی 3 پرسش بنیادین را پاسخ بگوید به رستگاری می‌رسد:
از کجا آمده ام؟
کجا هستم؟
کجا خواهم بود؟
و خیام این پرسش را برای کسانی که نمی‌اندیشند، می‌پرسد تا کمی دست از خورد و خوراک بردارند و به پژوهش بپردازند. یزدانش بیامرزاد...

حمید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

از این جدل های بیهوده به یاد یکی از صحبتهای زیبای مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه افتادم که در یکی از سخنرانی هایش قریب به این مضمون فرمودند : آقای کسروی چون می دانست نمی تواند خودش را آن قدر بالا ببرد که همطراز با پیامبر مکرم اسلام شود سعی کرد با تخریب چهره نورانی آن بزرگوار، پیامبر را هم اندازه خودش نماید. حالا این حکایت کسانی است که سعی در خراب کردن چهره شاعر بزرگ ایران زمین مرحوم شهریار به طرق مختلف دارند. این همه مشکلات اجتماعی و معیشتی ، افتادید به جان شهریار که چی شود؟ خداوند شفای عاجل به همه ما و شما عنایت فرماید.

Rend Mast در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:

درود ،
‌ به نظر دوستان میشه از شش جهت این برداشت و کرد که شش جهت یعنی( آنچه در وهم اید) و البته بیرون از شش جهت(آنچه در وهم نباید)

آرشام در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶ - در ستایش شاهزاده ی رضوان آرامگاه نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید:

معنی مصرع «آن فریدون همه جادوگریش بود شیم » چیست؟

سعید در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸:

منظور از پیغمبر عشق خدا می باشد

محمد رحیمی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۵ - حکایت در معنی ادراک پیش از فوت:

من فکر میکنم
" بُرد " بهتر است جای " کرد "
درآ خر مصرع اول بیت
"به مایه توان ای پسر سود کرد
چه سود افتد آن را که سرمایه خورد؟"
بنشیند:
به مایه توان ای پسر سود بُرد
چه سود افتد آن را که سرمایه خورد؟

بهراد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

خیر عزیزانم عارفان از هیچ نترسند و در وصف بیایند تا بدانیم و رشد کنیم
جهنم و دوزخ یعنی روی برگرداندن یار و معشوق
حتی وقتی عشق زمینی روی برگرداند تمام تنمان به آتش خواهد افتاد
تمام بند بند وجودمان در تلاش جدایی خواهند نشست
متاسفانه ترس را برای مان بیهوده تشبیح کردند
پروردگارمان رحمان و رحیم است و هر چه به رحمت کند از غظب گرفته تا رحمت همه و همه رحمت و فضل و بخشش اوست تا ما یادبگیریم و رشد کنیم و به او بشتابیم
هرگز لحظه ای از ما نظری برنداشته که درغیر این صورت مطمعن باشید هیچ از هیچ باقی نخواهد ماند
و چون هستیم که درک و لذت در مسیرش بودن را داریم
و ترس از دوزخ و جهنم یعنی روی برگرداندن یار

نیکومنش در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷:

به نام مهربانی وعشق
عالم همه دریا شود دریا ز هیبت لا شود
آدم نماند و آدمی گر خویش با آدم زند
دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک
زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند
بشکافد آن دم آسمان نی کون ماند نی مکان
شوری درافتد در جهان، وین سور بر ماتم زند
در ادامه تشریح ابیات غزل تقدیم می گردد که با توجه به بیان مفهوم سه بیت در توضیحات بالا واینکه موضوع غزل بر انگیختگی و خروج اخرین نماینده عاشق پیشه ومامور الهی و پس از ان رستاخیز الهی می باشد به ادامه موضوع می پردازیم
بیت اول :با توجه به جوشش جان عاشق پیشه که در همه ادیان به عنوان اخرین منجی بیان داشته شده است اشاره ای تلویحی به داستان نوح نیز دارد که چنین گدازشی باعث خواهد شد که همه عالم را اب فرا گرفته و ناگهان از بزرگی و هیبت جان عاشق پیشه ان مرد خدایی زمین تمام اب را بلعیده و ظهور این عشق اعلی خداوندی در وجود ان ادم باعث خواهد شد که هیچ نام نشانی از رسم ادم و ادمی بر روی زمین باقی نماند یعنی کلیه اداب و رسوم پیشین ادمی از بین خواهد رفت .
از نشانه های ان این است که در ان زمان هاله دودی در اسمان پدیدار شده
و چنان هیبتی خواهد داشت که تمام خلق بر روی زمین پراکنده شده و حتی ملک و فرشتگان نیز مات و مبهوت خواهند ماند و به ناگاه ان دود سفید رنگ تبدیل به اتشی شده و کل اسمان را فرا گرفته و برای همه دیده خواهد شد .
در ادامه این نشانه ها اسمان شکافته شده و نظام هستی که شامل عالم و موجودات هستندمتغیر شده و منوال طبیعی خود را نخواهد داشت واین حادثه شور و هیجانی به پا کرده و باعث خواهد شد که عالم که در ان زمان در غم و ماتم گرفتار شده است به هیجان و شگقتی در افتد ...

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:


احتمالاً بیت، به صورت ذیل باید باشد:
چو قمری، «سرو»، بر گردن نهد، طوق گرفتاری / اگر افتد به گلشن، راه آن مشکین سلاسل را

۱
۱۷۹۲
۱۷۹۳
۱۷۹۴
۱۷۹۵
۱۷۹۶
۵۴۰۷