سفیدی های مو بیدار کی سازد سیه دل را؟
که گلبانگ رحیل افسانه خواب است غافل را
ز نقصان بصیرت طامعان را نیست پروایی
که چشم کور گردد کاسه دریوزه سایل را
نلرزد چون ز بی آرامیم مهد لحد بر خود؟
که من در راه کردم از گرانی خواب منزل را
شهادت می کند ایجاد اسباب طرب از خود
که مطرب باشد از بال و پر خود رقص بسمل را
زبان عذرخواهی صید بسمل را نمی باشد
مگر خواهم به حیرت عذر دست و تیغ قاتل را
ز سنگ کودکان پهلو تهی کردم، ندانستم
که می گردد شکستن مومیایی شیشه دل را
چو قمری سر و بر گردن نهد طوق گرفتاری
اگر افتد به گلشن راه آن مشکین سلاسل را
نگوید عشق اسرار محبت با هوسناکان
نیفشاند به خاک شوره دهقان تخم قابل را
به خط امیدها دارد دل بی طاقت عاشق
که سازد توتیای چشم، طوفان دیده ساحل را
ازان هر لحظه مجنون در بیابانی کند جولان
که در هر جلوه لیلی می دهد تغییر محمل را
شوند از اهل مشرب زاهدان خشک هم صائب
توان گر گوهر شهوار کردن مهره گل را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالات و احساسات انسانی پرداخته و به تفکر درباره عشق، دلشکستگی و زندگی میپردازد. شاعر از سفیدی موها به عنوان نشانهای از پیری و بیداری یاد میکند و میگوید که گاهی انسانها به خواب غفلت میروند. او به نقص بصیرت و بیتفاوتی طامعها اشاره دارد و بر این باور است که مادیگرایی چشم را کور میکند. همچنین، شاعر به وجود عذاب و درد در مسیر زندگی اشاره میکند و میگوید که در برابر مشکلات نباید از پا افتاد. با تصاویری مانند طوق قمری و عشق، به پیچیدگیهای روابط انسانی میپردازد و نشان میدهد که عشق رازهایی دارد که در دلهای هوسرانان پنهان است. در نهایت، به نقش امید و تغییر در زندگی عاشقانه اشاره دارد و میگوید که عشق میتواند منجر به تغییرات عمیق در احساسات و زندگی انسانها شود.
هوش مصنوعی: سفیدی موها چگونه میتواند دل تاریک را بیدار کند؟ وقتی که صدای پرواز، خواب را به کسانی که غافلند، تنها افسانه میزند.
هوش مصنوعی: بیشتر طمعکاران به خاطر نداشتن بینش و بصیرت، بیخبر از عواقب کارهایشان هستند و اهمیتی نمیدهند که نادانی و عدم آگاهی باعث کور شدن بصیرت آنها میشود. در واقع، آنها تنها به دنبال چیزهایی هستند که از دیگران درخواست میکنند، بدون توجه به اینکه ممکن است این درخواستها عواقب بدی داشته باشد.
هوش مصنوعی: چرا باید مهد قبر بر خود بلرزد در حالی که من به خاطر بیقراریام، خواب را بر خود سخت کردهام؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی شرایط شادی و خوشحالی فراهم میشود، میتوان دریافت که منشأ آن شادی و سرور خود فرد است و او توانایی ایجاد لذت و نشاط را دارد. به عبارتی، شخص میتواند با قدرت خویش شور و حرکتی شاداب و رسواکننده را خلق کند.
هوش مصنوعی: صید بسمل (پرنده یا حیوانی که جراحتی عمیق دارد) نمیتواند به زبان بیاید و از کسی عذرخواهی کند، مگر اینکه بخواهد در شگفتی به عذر و بهانهای برای دست و تیغ قاتلش بپردازد. به عبارت دیگر، در موقعیتی که زندگیاش در خطر است، نمیتواند دیگران را از خود عذرخواهی کند.
هوش مصنوعی: من از سنگهای کودکان دور شدم، نه میدانستم که این کار میتواند باعث شکستن دل شیشهایام شود.
هوش مصنوعی: اگر قمری به دوش خود زنجیری از مشکلات بیندازد، اگر هم به باغ و گلستان بیفتد، باز هم آن زنجیرهای سیاه به همراه او خواهند بود.
هوش مصنوعی: عشق در مورد رازهای محبت چیزی نمیگوید و این اسرار را در اختیار افرادی که فقط به هوس فکر میکنند نمیگذارد، زیرا مانند دانهای که در خاک شور فرو رود، آن را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: دل عاشق که تحمل ندارد، با امیدها نوشته شده است. این دل میخواهد با زیبایی چشمها، درد و رنجهای ناشی از طوفانها و مشکلات زندگی را آرام کند.
هوش مصنوعی: مجنون در هر لحظه در بیابانی سرکشی میکند، چون هر بار که به لیلی نگاه میکند، شکل و جلوه او تغییر میکند.
هوش مصنوعی: اگر زاهدان خشک و بیروح هم از اهل معرفت باشند، میتوانند با عشق و محبت، چیزهای بیارزش را به جواهرهای باارزش تبدیل کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را
ز روی لاله رنگ خود خجالتها دهی گل را
مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر
اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را
رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان
[...]
شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را
بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را
چو گیرم کاکلش را تا کشد سوی خودم آن مه
بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را
صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد
[...]
به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
ز شوق دوست زان سان چشم حسرت بر قفا دارم
که رو هم گر به راه آرم نمیبینم مقابل را
چمن را غنچه نشکفته بسیار است، میترسم
[...]
مجو از زاهدان خشک طینت گوهر عرفان
که از دریای گوهر، بهره خاشاک است ساحل را
نباشد آدمی را هیچ خلقی بهتر از احسان
که بوسد دست خود، هر کس که گیرد دست سایل را
ندارد گریه کردن حاصلی در پیش بی دردان
[...]
نگاه باغبانم، میپرستم لاله و گل را
کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را
پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه میبینم
چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را
به گلشن دام زلف و سرمهٔ چشمش ز صیادی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.