|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای محبوب و دلبستهی خود اشاره میکند. شاعر از لبهای سرخ و زیبای معشوقهاش در شبها یاد میکند و به چشمهای او که موجب بیماریاش شده، اشاره دارد. همچنین از زلفهای درهم و آشفتهاش سخن میگوید و از این طریق احساسات خود را دربارهی عشق و longing ابراز میکند. در نهایت، نوعی ناله و شکایت از دوری معشوق را بیان میکند و از خدا درخواست رحمت دارد.
هوش مصنوعی: عجب لبهای زیبایی که همچون دانههای مروارید درخشان هستند، و صورت دلنواز تو در شبهای تار، در اطراف میدرخشد.
هوش مصنوعی: وقتی چشمانت را دیدم مانند کسی شدم که بیمار شده و از زیبایی تو گیسوانم به هم ریخته و آشفته است.
هوش مصنوعی: از چشمان من درباره زلفهای تو بپرس، زیرا شبزندهداران از طولانی بودن شبها میگویند.
هوش مصنوعی: از شوق تماشای قامت زیبای تو، حتی خداوند هم به من نگاهی میاندازد و دلسوزیام میکند، ای کسی که در مقام بلندی قرار داری.
هوش مصنوعی: از دوری یار گله و ناله میکردم، اما خرد به من گفت: چرا از این دوری شکایت میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
أَلا یا ناعِسَ الطَّرْفَینِ سکری
سَلِ السَّهْرانَ عَنْ طولِ اللَّیالی
همین شعر » بیت ۳
حدیث زلف خود از چشم من پرس
«سل السهران عن طول اللیالی»
همین شعر » بیت ۴
ز شوق قامتت مردم خدا را
«ترحم ذلتی یا ذالمعالی»
تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی
وَ واصِلْنی اِذا شَوَّشْتَ حالی
چنین زرد و نوان مانند نالی
نکردهستم غم دلبر غزالی
نه آنم من که خنبانید یارد
مرا هجران بدری چون هلالی
نه مالیده است زیر پا چو خوسته
[...]
نگر تا از بلای او ننالی
که گر نالی ز ناله بر محالی
الا تا بر زمین و بر حوالی
ز دیبا گسترد نیسان نهالی
مبادا گیتی از دو شاه خالی
ز شه بونصر و خسرو بوالمعالی
ز هر دو خصم پست و دوست عالی
[...]
مرا وقتی خوشست امروز و حالی
قدحها پر کنید و حجره خالی
که داند تا چه خواهد بود فردا
بزن رود و بیاور باده حالی
رهی دلسوزتر از روز هجران
[...]
بنانک مستعد بالنوال
و شأنک غالب فی کل حال
تو آن شاهی که اقلیم خرد را
خجسته طالع و فرخنده فالی
و امرک لو خصصت به الثریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.