گنجور

حاشیه‌ها

احمد رحمت بر در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۰ - بیان این خبر کی کلموا الناس علی قدر عقولهم لا علی قدر عقولکم حتی لا یکذبوا الله و رسوله:

آنچنان بگشایدت فر شباب
که گشود آن مژدهٔ عکاشه باب
اشاره بدین روایت است:رُویَ عَن النَّبیِّ (صَلّی اَللّٰهُ عَلَیه وَ آله وَ سَلَّم) من وُجُوهٍ أَنَّهُ قَالَ یَدخُلُ الجَنَّةَ من أُمَتی سَبعُونَ أَلفاً لاَ حسابَ عَلَیهم فَقَالَ عُکَّاشَةُ بنُ محصَنٍ یَا رَسُولَ اللّٰه أُدعُ اللّٰهَ أَن یَجعَلَنی منهُم فَقَالَ أَنتَ منهُم وَ دَعَا لَهُ فَقَامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللّٰه أُدعُ اللّٰهَ لی أَن یَجعَلَنی منهُم فَقَالَ سَبَقَکَ بهَا عُکَّاشَةُ
برگردان: روایت شده است از پیامبر (ص) که فرمود: هفتاد هزار از امت من بدون حساب وارد بهشت می‌شوند. پس عکاشه بن محصن گفت ای رسول خدا از خدا بخواه تا مرا از آنان قرار دهد. پس گفت تو از آنانی و برای او دعا کرد. پس مرد دیگری برخاست و گفت ای رسول خدا از خدا بخواه تا مرا از آنان قرار دهد. پس گفت عکاشه از تو پیشی گرفت.

احمد رحمت بر در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۰ - بیان این خبر کی کلموا الناس علی قدر عقولهم لا علی قدر عقولکم حتی لا یکذبوا الله و رسوله:

خر شباب تن نمی دانی بگیر
این جوانی را بگیر ای خر شعیر.
واژه‌نامه دهخدا ذیل مذخل «شعیر»

نرگس در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:

در تمام نسخه های گنچینه ی گنجور بیت هشتم کلمه ی چشم دارد که به معنی بیت هم کاملا می خورد.
اگر به رنگ عقیق شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم چشمم لبیست همچو عقیق
چرا در نسخه های چاپی (تصحیح بهاء الدین خرمشاهی) و در نسخه ی گنجور بیت به صورت دیگری نوشته شده است؟

همایون در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

غزل راز، رازورزی و عرفان جلال دین در این غزل بازگو میشود. در مطلع غزل مستی ستوده میشود حتی از نوع باده انگور که انسان ها در زندگی عادی مینوشند تا از حال معمول و یکنواخت بیرون آیند، ولی این باده جسمانی است و عوارض خود را دارد و بسیار موقتی کار میکند
مستی بهترین حال انسان است که سرخوشی و دوستی و راستی و رخس و شادی با خود همراه دارد.
اما جلال دین باده دیگری را می آموزد که روح را مست میکند، هرچند شراب خوب انگور هم فراوان نیست ولی شراب روح بسیار کمیاب و نادر است
ولی حتی یک جرعه و یک مزه آن کافی است که ابتدا زیرکی و باهوشی ما را کنار بزند و حس طراری و اکتساب و سوداگری و برتری طلبی و خودشیفتگی و منم را دور کند، سپس روح ساقی میشود و می ویژه ای بما میدهد که او بسیار بخشنده و کریم است و هرچه ظرفیت ما بیشتر باشد بیشتر میدهد
خاصیت این می برقراری ارتباط میان ما واسرار است که همه هستی را به وجد در میاورد و هوشی دیگر به میان میاید سد ها برابر کاراتر از این هوش طبیعی، و غلغله در هستی پدید میاید گویی منتظر این رویداد است
تا درهای معنی بازشود و نقش ها بی اثر شوند و دهانی که از نقش ها میگوید بسته شود و آن دهانی باز میشود که از معنی ها سخن میگوید
معنی ها را در هر غزل های جلال دین میتوان یافت که هر کدام همان جرعه اول هستند

آرش در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

پیوند به وبگاه بیرونی

Ehsan در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

در بیت 6 مصرع دوم درستش 《خدایا》هست

ندا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۲:

یه خانم خواننده فرانسوی به اسم zaz یه ترانه خونده به اسم "من نمی خوام" که یه خواننده ایرانی به اسم ساناز هم اونو خونده. ساناز خیلی بهتر از زاز خونده و محتوای ترانه شون همین شعر مولویه.
پیوند به وبگاه بیرونی/

نگاه در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

هر کس کراماتی دارد دیگه ادعا نمیکنه، در عجبم از شعر نعمت الله ولی، حتی اگر حافظ در جواب امثال ایشون نگفته باشد، این ادعا به نوعی خشونت میباشد و خطرناک، هر چیز که دیدید به اسم حق بزرگ شد و وسعت گرفت بدانید، دروغ میباشد، تاریخ نشان داده هر کس حق بود به سرعت کشته شد،

لیلی رابربند در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

@مهدی
حال متکلم از کلامش پیداست
جناب مولانا بر خلاف دیگر شعرا درجه عرفانشون بالاتر از مرتبه ی شاعریست بله ایشون مجذوب بودند با هزاران دلیل خارج از این عالم همونطور که با خواندن اشعارشون خارج میشیم از این عالم ، نوع نگاهشون بیانگر تفکراتشون بوده ، مضاف براینکه شماهم از رقص چیزی نمی دونید و هم از ادب

# منشا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:

از منشا معلومه که خیام بوجود اومدن بعد حیات در زمین رو از تاثیر صورت فلکی ثور یا همون بقره در قران یا همون ثور و چکش معروفش تو سری مارول میدونسته که خوب بنظر درست هم میاد پس اگه اینجوره خود کره زمین گاو زمینی هست حالا اگه درست نگاه کنیین میبینین که انسان دقیقا در جایگاه خر نشسته چون مثل خر کم میخوره زیاد کار میکنه پس اگه درست ببینی احسان جان متوجه میشی که اصلا از دست کسی هم شاکی نبوده برعکس به ریش خرها داره میخنده

سرو در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

سلام و درود دوستان فرهیخته...
چرا حرفهای یه عاشق رو تکه تکه معنا میکنید.
یه عاشق همه ی حرفهای معشوق رو گوش میده تا اگر هم پرت و پلا میگه اصل دردش رو بفهمه .چون عاشق نمیتونه راحت و واضح حرف بزنه و کلی ضد و نقیض میبافه تا با معشوقش حرف بزنه و نظر اون رو جلب کنه...
گاهی ممکنه .عاشق باشیم میدونید چی میگم گاهی یه دعوای لفظی بین تو و معشوق راه رو به آغوش او باز میکنه.پس اول عاشق بشیم و عارف بعد وارد وادی نقد ادبی و عرفانی بشیم.و در ادامه وقتی شعر میگی دنبتل وزن و قافیه و چی بگیم نیستیم .این اشعار از منبعی عظیم میاد و گاها ذهن و هوس در او دخیل نیست.
عالم بیخبری است.
باز هم اگر این رایحه و این نفخات رو درک کرده باشیم میدونیم شعر گفتن اونهم از نوع حافظ کیلویی نیست.و کلمات رو از بقالی سر کوچه نمیخره بیاد سوار کنه و بچینه کنار هم .حال و هوای نقد هم باید با حتل و هوای شاعر یکی بشه تا اسرار بر ما هم نازل بشه هنگام نقد.و تفسیر
چرا که بزرگان میخواهند اسرار رو از طریق شعرشون به ما منتقل کنند.
تمام چشم باشیم و گوش برای دریافت اسرار وقتی میخوانیم .تفسیر میکنیم با نقد ادبی داریم.
انشاا...
جالبه من وقتی حاشیه ها را میخوانم باعث میشه این فضای مباحثه دوستان برای من اسراری رو باز کنه که اگه این گفتگوهای موافق و مخالف نبود آگاهی من وسعت نمیافت و پرنده خیال من در آسمان خیال حاقظ به پرواز در نمیومد .
مممونم دوستان گنجور و اساتید محترم و صاحب نظران گنجور .

ارس آرامی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۵ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل:

درود دوستان همان
|چنین جرمی عظیم القداری دوست| صحیح است.

سرو در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

سلام دوستان اهل ادب
من اگه به خدمت بزرگی برسم و ازش بخوام که به من نظر کنه حتما برای اینکه دلش رو بدست بیارم باید توضیحی رندانه و خالصانه بهش بگم.
و میگم دیگه از طبیبان مدعی خسته شدم.
هیچ کس درد من رو نمبفهمه.
صد باربه خود راه پیمودم و میسر نشد .و فهمیدم به کوی عشق بی دلیل راه نباید قدم بگذارم.
من از سر نادانی صد اهتمام به خویش نمودم و نشد .حالا به این عجز رسیده ام که اگر خداوند از خزانه غبش درد مرا چاره نکند و دل صاحبدلی را بدست نیارم وصلی در نمیگیرد.و میدانم کوچکترین خطایی ممکنه این وصل و قطع کنه .مثل خضر و موسی.
همراهی خضر نمودن سخته.
شاهان کم التفات به حال گدا کنند که من هیچ هنری ندارم نزد شاه عرضه کنم.
مگر لطف و عنایت شامل حالم شود.
فهمیدم عشق آمدنی هست نه آموختنی پس خود را به دانان عنایت او رها کردم.
و از شما)شاه نعمت الله(که خاک را به نظر کیمیا میکنید عاجزانه میخوام که یه نظر به این خاکی بیمایه و فقیر بیندازید تا شاید چو ذره به عیوق بر شویم.
همت ذره وار ما به چشمه خورشید رساند مرا.
یارب مددی.

مهدی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

من بعنوان یک مبتدی در شعر و ادبیات،بدون در نظر گرفتن جزییات یا تصحیح هایی که دوستان گفتند در این اشعار حافظ، این بزرگمرد رو تصور میکنم که در بند جدایی و فقریست که دامن هر انسان بزرگی و هر آزاده خردمندی رو از همان دوران در این مملکت گرفته،امیدوارم این شر و سیاهی در حال گذراندن روزهای آخرش در این ملک اهورایی باشه.

خزان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - خاقانی این قصیده را در مرثیهٔ فرزند خویش امیر رشید الدین سروده و آن را ترنم المصائب گویند.:

وزن درست این شعر فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن هست

میثم حسن در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:

با سلام
بنظرم اساسا این غزل اشاره به محمد (ص) داره.
یا ایها المزمل و یا ایها المدثر
رشک برم کاش قبا بودمی
چون که در آغوش قبا بوده ای

نگار متین در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۶:

باعرض پوزش،منظور

نگار متین در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۶:

باسلام خدمت همراهان گرامی،به گمانم منضورمولاناازبی وفایی،وفانکردن ماانسانهابه روزالست باشه،باتشکر

شهرام در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:

جناب دکتر ترابی اصل شعر شاه نعمت الله .. این بوده
در روی زمین نیست چو ماهان جایی
ماهان دل عالم است و ما اهل دلیم
که به مرور زمان به کرمان تغییر پیدا کرده

مهدی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

اگر فقیه نصیحت کند که می نخور....شعر را تحریف کردند

۱
۱۶۸۵
۱۶۸۶
۱۶۸۷
۱۶۸۸
۱۶۸۹
۵۴۱۷