گنجور

حاشیه‌ها

ن در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

پربار بودن گل سعادت می تواند نشان از بالا بودن سن داشته باشد

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹:

چنان کرد آفرینش را به آغاز
که پی بردن نداند کس بدان راز
چنانش در نورد آرد سرانجام
که نتواند زند فکرت در اوگام
(نظامی)

سیمرغ در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۹:

خدایی که خالق انسان هست هم جنسبازی روطبیعی ندونسته گناه بزرگ دونسته ودرشهر صدوم قوم لوط روبهمین خاطر عذاب کرده....
عشق شمس ومولوی رو همجنسبازی دیدن نگاه بیماردلان هست

مجید۲۸ در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:

سلام
سام عزیز منظور این است که در روز رستاخیز وقتی مردگان با دمیدن نفخه سور دوباره زنده میشوند من با یادآوری یار دوباره زنده میشوم حیَوان اینجا منظور کل موجودات هستند که انسان نیز یگ حیوان ناطق به حساب می آید

محمد در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:

دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
معنی: ای زیبا روی خرامان (خوش رونده)، هنگام خرامیدن دامنت را کمی (با دست) بالا نگهدار. اگر نه، همین که از کنار خداپرستان رد می‌شوی، در حالیکه به ظاهر به خدا سجده کرده اند از شدت زیبایی تو، با دست دامن تو را خواهند گرفت.
در این بیت در مصرع دوم از دست و دامن استفاده شده که این دو کلمه در کنار هم بمعنی التماس کردن است، که به این مصرع دو معنی موازی می‌بخشد. یکی معنی ظاهری و دیگری معنی استعاری ملتمس شدن. کلمه دامن در مصرع اول تکرار شده، این بار صرفاً با یک معنی ظاهری. همینطور دو مصرع با دو کلمه دست و پا به هم پیوند خورده اند.

Ericoo در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

درود گرامیان
کسی میدونه از نظر صادق هدایت این رباعی جزو رباعیات خود خیام یا منسوب به خیام؟
سپاس

محمدهادی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸:

خیلتاشان به چه معناست؟؟

کامران در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

حالت عکس آن یعنی : « سر بر کنار دوست »
.
در خوابگاه عاشق، سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست

مازیار کاوه در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

به نظر حاشیه منشاء حاشیه ها حذف شده ولی از پاسخ ها می شود آن را حدس زد. خاطره ای که شفیعی کدکنی از اخوان ثالث در کتاب حالات و مقامات م امید نقل کرده است بی ربط نیست. می گوید زمانی که اخوان مشغول تصحیح دیوان ناصر بخارایی بوده یک روز به من می گفت عزیزجان این خواجه حافظ با تمام بزرگان مشهور و نامشهور، باهمه، جمع المال بوده است. از هر کس، هرچه برجسته و ممتاز دیده و پسندیده برداشته. ببین ناصر بخارایی گفته بوده است:
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
و خواجه چه زحمتی متحمل شده است و گفته است:
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
فقط یک شد را بدل به بود کرده است
و در ادامه حاشیه زیبایی به آن اضافه کرده است که:
مقایسه شود با این سخن الیوت:
Immature poets imitate, mature poets steal

مصطفی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۱:

سلام و درود. بنده وقتی آهنگ زنده یاد استاد شجریان رو که این دو بیتی رو خوندن گوش میکنم بیت دوم مصرع دوم به این صورته:
چه دونستی دلم خوبان کجا بی
ممنون میشم اگر در صورت تایید اصلاح بشه.
با آرزوی تندرستی

سید مجتبی رحمانی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:

نبیذ درست است به معنای شراب انگور

حسین خسروی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۰:

یکی از معانی «پرداختن» خلوت کردن و خالی کردن است و حجره پرداخته‌ام یعنی خانه را از اغیار خالی کرده‌ام بیا.

حسین خسروی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۹۸:

نظر دوستان فاضل در باره‌ی مصراع «دی بر زد از آب مرو نیلوفر سر» قطعا درست است چون مرو به داشتن نیلوفر شهره بوده است.

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

اگر عزیزی همت کند به عنوان نمونه فقط این غزل رو و تنها نکات آشکار ظاهر ابیات رو به صورت شماره گذاری استخراج کند شاید بتوان در قالب شعری که نباید و انتظاری از آن نیست یعنی غزل به معارفی دست یافت که غافلان از پتانسیل بیکرانه ی این گنج ذخار آن را تنها و تنها به متون سخت و ثقیل و نیازمند درس و بحث نسبت و از آن ها طلب می کنند چون آثار مکتب فلسفی عرفانی ابن عربی علیه الرحمه و شاگردان او

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

مستی و عاشقانه می گویی
تو غریبی و یا از این کویی ....
به وجهی از وجوه متکثر معنایی مصراع و بیت اول بیندیشیم
آنکه خود مست و عاشق نیست نمی تواند میزان تشخیص گفتنی از این جنس باشد و این خود نوعی قرابت در عین تاکید بر غربت است که مستان و عاشقان شناسای جان یکدگرند و آشنای قال و فعل و حال یکدیگر کان کو چنین شد حال او بر روی دارد خال ها ....
معیت همیشه و همواره ی عشق و مستی خود نکته و دقیقه ای است در خور تامل
این چه کویی است که آنکه از آن جا و آنجایی نیست غریب می نماید و این غربت مست و عاشق در نسبت با کدام معرفت بیان شده در ابیات بعد معنایی و برهانی پذیرفته می یابد ؟! در مقام مقایسه ی خصوصیات این غریب آشنا با اقتضائاتی والتزاماتی دستخوش بوار و فنا
هرآنچه از توست میزان و معیار و مبدا و مرجع و هر آنچه در تقابل با توست و یا در مقام مقایسه با تو مستعار و ناپایدار .... پس تو در این کوی رو به اضمحلال و محکوم به بوار غریبی و ناچار ....

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

به عنوان نمونه در بیت
پیش آن چشم های جادوی تو
چون نباشد حرام جادویی
به اصل اصیل برآمدن قوانین تشریعی از دل تکوین عالم وجود و ارتباط هر دو با اسماء و صفات الهی توجه و در جوانب و بواطن آن تفکر کنیم
در پاسخ چرا هست بسیاری منکران و مشتبهان پاسخ چون نباشد هست اگر امور به حقیقت و آنگونه باید و شاید تبیین شود
سطح اقلش اینکه در عین اینکه مبدا وجودی هر جنس و سنخ جادویی چشمان توست در برابر و در مقایسه با همین مبدا هر جادو و جادویی حرام است .... ابواب تفکر هایی بسیط رو بر جان می گشایند ابدا ساده و به تبع فهم اولی از این درر شاهوار بی نصیب نمانیم ....

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

اعزه ی ادب پژوهان و برره ی فرهیختگان به حسب استحضار کلمه کلمه ی این ابیات سرشار از معارفی بیگران هست اگر مقدور حال و وقت هست از به میدان فکر و ذکر گڋاشتنشان دریغ نفرمایید در معیت مباحث قالبی و صوری

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳:

هین خمش که ار دیده کف نکند اگر صورت نوشتار صحیح و به دست رسیده همین هست را می توان اینگونه خواند تا معنا به فهم قریب تر باشد
هین خمش کن که دیده کف نکند
آلویی کردن سیب و انار موقوف کف کردن دیده است که گفتار مانع آن است و بدین جهت امر به خاموشی شده است
ظهور تام من جمیع الجهات هر صاحب جلوه ای ارتباطی دو سویه در مرتبه ای به شدت وجودی طلب دیدار دیدارکننده دارد و در مرتبه ای بالاتر کف کردن دیده موجد و موجب و ممد ظهور اتم صاحبان نمود است

بابک کریمی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۰:

درود
انبان {فرهنگ فارسی عمید : (اسم) [پهلوی: anbân] ‹انبانه، هنبان› 'ambān کیسۀ بزرگ که از پوست دباغی‌شدۀ بز یا گوسفند درست کنند.}
گفت ار تو زاده شیری ، نه‌ای گربه برآ :
(گفت اگر تو از شیر زاده شدی و شیرزاده هستی ، گربه نیستی ، بیرون بیا و نمایان شو )

بر در انبان( انبان یا کیسه را پاره کن) ،

شیر در انبان درون ، نتوان نهاد :
(شیر را درون انبان یا کیسه نمیتوان قرار داد و نگه داشت یا محدود کرد)
این معنای ساده و واژه به واژه این بیت است ، اینکه قصد از انبان و شیر و ... چیست؟ خود را در جایگاه اظهار نظر نمیبینم اما فکر میکنم تا اندازه زیادی بستگی به اطلاعات ، تفکر و نگاه به مولانا و برداشت و دریافت از سروده هایش داشته و هر خواننده در خور اندیشه ها و احساسات درونی خود میتواند دریافت و استفاده ای از اشعار داشته باشد.

بی نشان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۶:

سوی ما آ که داغ ما داری

۱
۱۶۷۸
۱۶۷۹
۱۶۸۰
۱۶۸۱
۱۶۸۲
۵۴۱۸