شاد شد جانم که چشمت وعدهٔ احسان نهاد
سادهدل مردی که دل بر وعدهٔ مستان نهاد
چون حدیث بیدلان بشنید جان خوشدلم
جان بداد و این سخن را در میان جان نهاد
برجبرج و خانهخانه جویم آن خورشید را
کو کلید خانه از همسایگان پنهان نهاد
مشک گفتم زلف او را زین سخن بشکست زلف
هندوی زلفش شکسته رو به ترکستان نهاد
من نیم سلطان ولیکن خاک پای او شدم
خاک پای خویشتن را او لقب سلطان نهاد
همچو گربه عطسهٔ شیری بدم از ابتدا
بس شدم زیر و زبر کو گربه در انبان نهاد
گفت: ار تو زادهٔ شیری نهای گربه برآ
بردر انبان! شیر در انباندرون نتوان نهاد
من چو انبان بردریدم گفت آن انبان مرا
چون توی را هر که گربه دید او بهتان نهاد
شمس تبریزیست تابان از ورای هفت چرخ
لاجرم تاب نوآیین بر چهارارکان نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شوق شاعر میپردازد. شاعر از وعدههای معشوقش شادمان شده و دلی ساده و عاشقانه دارد. او به دنبال پیدا کردن محبوبش است و در تلاش است تا راز دل او را دریابد. شاعر به زیبایی زلف معشوقش اشاره میکند و از خود تواضع نشان میدهد، به طوری که خود را در برابر محبوبش حتی کمتر از خاک میبیند. در نهایت، او با اشاره به شمس تبریزی به عنوان محبوب خود، نور و روشنی عشق را در زندگیاش به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: روح من خوشحال شد، زیرا چشمانت وعدهی نیکی را به من نشان داد. من که مردی سادهدل هستم، دل به وعدههای دلربای تو سپردم.
هوش مصنوعی: وقتی سخنان بیدلان را شنید، قلب شاداب من جان خود را فدای آن کرد و این گفتگو را در دل خود جای داد.
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار، به دنبال آن خورشید میگردم که کلید خانهاش را از همسایگان مخفی کرده است.
هوش مصنوعی: مشک در مورد زلف او گفتم و از این حرف زلف سیاه او به هم ریخت و او به سوی ترکستان رفت.
هوش مصنوعی: من سلطان نیستم، اما آنقدر به او احترام میگذارم که خودم را مانند خاک پای او احساس میکنم. او به من لقب سلطان داده است.
هوش مصنوعی: مانند گربهای که بر شیر عطسه میکند، از ابتدا تحت تأثیر قرار گرفتم و به سرعت دگرگون شدم. اکنون میپرسیم که آن گربه چه شد و کجا رفت که در کیسه قرار گرفت.
هوش مصنوعی: اگر تو فرزند شیر هستی، پس چرا گربه را درون انبان نمیگذاری؟ شیر را نمیتوان در انبان پنهان کرد.
هوش مصنوعی: من مانند کیسهای پاره شدم و او گفت که این کیسه به من تعلق دارد. هر کسی که گربهای را دید، او را به دروغ متهم کرد.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی مانند خورشیدی درخشان است که از پس هفت آسمان میتابد و به ناچار نور تازهای بر چهار رکن زمین میافکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن نه زلفست آنکه او برعارض رخشان نهار
صورت ظلمست کو بر عدل نوشیروان نهاد
توبه و سوگند ما را تاب از هم باز کرد
زلف را تا تاب داد و بر رخ رخشان نهاد
بوسه گر بر سنگ بدهد سنگ گردد چون شکر
[...]
این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد
صورت جوریست کو بر عدل نوشروان نهاد
گر زند بر زهر بوسه زهر گردد چون شکر
یارب آن چندین حلاوت در لبی بتوان نهاد
توبه و پرهیز ما را تابش از هم باز کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.