رامین دانشور در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۱:
وزن مصرع
دریاب دل شمس خدا مفتخر تبریز
کاملا بابقیه متفاوته وهم آهنگ اصلا نیست، بایستی بحای یک کلمه وبخشی باشه
یکی (ودیگر هیچ) در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
به نام او
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
بخت و اقبال اگر دوباره یاری کند یار برمی گردد و آرامش و قرار بر جهان حاکم می شود.
بنابراین یار در ابتدا در کنار شاعر بوده ولی بعد از آن بخت یا دولت از شاعر روی برگردانده و یار از او دور گشته است !
از آنجا که یار در ادبیات عرفانی یعنی خدا و خدا یعنی به خود آمده (خودش آمده- به خود رسیده) می باشد پس یار همان خود حقیقی انسان است! ولی یار کی خواهد آمد؟ یار همیشه با ماست ولی مایل به آنست که خویش را به استدراج نظاره کند!
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
اگر چه برای چشم ها اشکی باقی نمانده که به شوق دیدار نثار پای یار کند ولی با هر خون دل خوردنی هم که شده پیشکشی برای قدوم یار مهیا خواهد کرد!
در حقیقت گرچه آمدن یار را از اقبال بلند می داند ولی به تلمیح می گوید تا بدانجا در این راه باید استقامت داشت که اگر از زیادت گریه اشکهایت به خشکی گرایید خون دل خویش را پیشکش کن و هرگز از این درگاه نومید نباش.
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
در عالم رویا و مکاشفه بدان می اندیشیدم که آیا رسیدن به او مرا به آرامش و سکون ابدی خواهد رساند و استاد درون (یا ندای درونی) در عالم مکاشفه این نکته را به من رساند که تنها راه آرامش درونی دیدار یار است.
کس نیارد بر او دم زند از قصه ما
مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
درست است که شوق دیدار او ما را جان به لب رسانده ولی توان ابراز وجود خویش را نداریم مبادا که خاطر یار از وجود بی وجود ما آزرده گردد بنابراین تنها باد صبا (سروش غیبی) است که می تواند تمنای وجود ما را در گوش یار زمزمه کند.
دادهام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
در مکاشفات خویش بلند پروازی کرده و دیدار یار را طلب کرده ام ! باشد که بنده نوازی کرده و رخصت دیداری به ما نصیب گرداند.
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
در محفل عرفا رسم براین بوده که از مکاشفات خویش برای یکدیگر تحفه ای می آوردند . یعنی از فیض دریافت خویش به دیگران نیز فیضی می رساندند .
اکنون شهر عاشقان خالی از مردان خدایی است که از خویش بدر می شدند و جمعی را با فیوضات کسب کردهء خویش سرمست می نمودند.
کو کریمی که ز بزم طربش غمزدهای
جرعهای درکشد و دفع خماری بکند
کجاست مرد خدایی که از فیض و برکات وجودش ما غمزدگان خمارآلوده به فیضی برسیم و راه خویش را بیابیم.
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
وفا و رسیدن به یار و آزادی از زندان تن جزو کارهایی است که فلک هیچگاه اجازهء انجام آنرا به آدمی نخواهد داد پس راه چاره چیست؟
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
تنها راه استقامت و پایداری در راه درگاهش به این امید که بالاخره روزی خواهد آمد
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:
چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد
پیشش غم ناآمده نتوانم خورد
فردا چو ندانم که چه خواهد بودن
امروز چه دانم که چه میباید کرد
رباعی شماره 112 از انوری
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸:
آن روز که مرکب فلک زین کردند
آرایش مشتری و پروین کردند
این بود نصیب ما زدیوان قضا
ما را چه گنه قسمت ما این کردند
رباعی شماره 43 مهستی گنجوی
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷:
پیری ز خرابات برون آمد مست
دل رفته ز دست و جام می بر کف دست
گفتا: می نوش، کاندرین عالم پست
جز مست کسی ز خویشتن باز نرست
رباعی از فخرالدین عراقی شماره 14
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۰:
خواهم که مرا مدام آماده بود
جام و می و شاهدی که آزاده بود
چندان بخورم باده که چون خاک شوم
این کاسه سر هنوز پر باده بود
رباعی شماره 78 از سلمان ساوجی
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۳۶:
دوران بقا بیمی و ساقی حشواست
بی زمزمهٔ نای عراقی حشو است
چندانکه فذالک جهان مینگرم
بارز همه عشرتست و باقی حشواست
( فرخی یزدی ،شاعر و نویسنده و طنزپرداز قرن هشتم)
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:
تا کی چو گل از هوا مشوش باشیم؟
چند از پی آبرو در آتش باشیم؟
چون جان عزیز ما به دست قدر است
تن را به قضا دهیم و دلخوش باشیم
(رباعی شماره 101 سلمان ساوجی)
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۳:
جانا گل بین جامه چاک آورده
وزغنچه صباش بر مغاک آورده
می خور که صبا بسی وزد بی من و تو
ما زیر کفن روی به خاک آورده
(عطار مختار نامه شماره 55)
احمد نیکو در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:
من ترک شراب ناب نتوانم کرد
خمخانهٔ خود خراب نتوانم کرد
یک روز اگر بادهٔ صافی نخورم
ده شب ز خمار خواب نتوانم کرد
رباعی شماره 18 از عبید زاکانی
سعید در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۶:
من هم فکر می کنم نوشتار بیت دوم به همین شکل درسته.بنظرم منظوراینه که: یک دل برمن(منظورش همان دل دلبر هست ) بهتر از دوصد دل دیگه ست
Polestar در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
این غزل به هنگامی که بازگشت شاهشجاع آلمظفّر به شهر شیراز و تصمیم به مبارزه با شاه محمود، مسلّم شده و شایعۀ آن در شهر پیچیده بود، سروده شده
بدون اسم در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:
باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای درستش : باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای
nabavar در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۶:
گرامی مسعود
دوش مرغی به صبح مینالید
دیشب مرغی تا به صبح می نا
سعدی ” تا “ را به ضرورت وزن نیاورده
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه:
سلام و درود
در بیت 21
دو آیینه است عش و دل مقابل
که هر دو روی در رویاند از اول
حرف قاف در کلمه عشق تایپ نشده که البته در این حجم کار جا افتادن یک حرف بسیار طبیعی استسپاس
مصطفی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:
با سلام و احترام، شعر بسیار زیبایی هستش که استاد صدیف هم این شعر رو در دستگاه چهارگاه به زیبایی اجرا کرده
Polestar در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:
اینهایی که گفتهاند امیرمبارزالدین یک شخص ظالم و خونریزی بود و امیر ابواسحاق را به قتل رساند....
متاسفانه از حقایق تاریخی کلا بیاطلاعند!
به گواهی تاریخ، اولا امیر مبارزالدین یک شخص منطقی و متدین بود. برخلاف ابواسحاق که یک آدم نیرنگباز و عهدشکن و شرابخوار بود.
ثانیا ابواسحاق چون شخصی به اسم امیر حاج ضراب شیرازی را به قتل رسانده بود، پس از دستگیر شدنش، توسط پسر همان شخص قصاص شد، نه اینکه امیر مبارزالدین او را به قتل رسانده باشد!
ثالثا حافظ چون یک شخص عیاش و شرابخوار بود، مزاجش با ابواسحاق موافق بود و برایش مرثیه خواند!
مادر در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
احسنت به آقای ساقی (نمیدانم ایا سید علی با رضا یک نفر هستن یا خیر) که شخص من استفاده زیادی از مطالب ایشان میبرم. سلامت و پایدار باشید. سپاسگزارم
Polestar در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱:
غزل بسیار زیبایی است
غزل حافظ با مطلع "ای پادشه خوبان..." به احتمال زیاد در استقبال به این غزل سروده شده
سیداکبرسلیمانی در ۴ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۱۰: