مریم در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
عجب اهل ادبیات باحالی داریم. این همه حرف بیربط و باربط زدید این زیر، اما یکیتون جواب اون بندهی خدا فریدون رو نداد که برد بمانی چیست؟ و چگونه خوانده میشود؟ سوال منم هست.
اما در مورد اختلاف علمای تجارت و اهل ادب باید عارض شم خدمتتون که اگه حکایت رو با دقت بخونید میبینید که بازرگان از ایران میره چین، از چین میره روم، از روم شیش هفت هزار کیلومتر راهو برمیگرده میاد هند، از هند سه چهار هزار تا برمیگرده میره حلب که میانهی راه رومه، از حلب میره یمن یعنی برای بار چندم از ایران رد میشه. اونم برای یه بارِ برد یمانی. یعنی بازرگان در حرکاتی زیگزاگی شرق و غرب رو بارها به هم میدوزه. تصور کنید تو دورانی که جت نبوده و شتر سلانه سلانه طی طریق میکرده از چین به روم رسیدن لابد خودش 25 سال طول میکشیده. این سفر اگر هم شدنی باشه که خب فقط ضرره! بعد تصور کنید برا سعدی "شیرازی" که با کلی زحمت و مشقت یه تا کیش رفته بعد اسم خودشو گذاشته جهانگرد، چقدر این سخنان، پریشان گفتن است. بعد به این هم فکر کنید که حضرت سعدی در این شب استثنایی در جزیره کیش احتمالا یک و نیم کتابشو نوشته بوده و کلی حرف و سخن و طنز و هجو و مغز و نغز و سجع و شعر و نثر داشته که برای بازرگان بگه. اما اینقدر دندون رو جیگر گذاشته تا بازرگان کل شب رو یه بند مهمل بافته و مهلت به شیخ اجل نداده، تا اینکه خودش نفسش از پرحرفی خودش بریده و گفته بابا تو هم یه چیزی بگو. خب معلومه که در اینجا سعدی با دو بیت شیلنگ میگیره به سرتاپای یارو. حتی دبیر ادبیات ما هم بود همین کارو با دبیر اقتصادمون میکرد. چه برسه به سعدی.
لطفا جواب مزخرفاتم رو ندید. جواب سوالم رو بدید. این برد یمانی چی بوده که بازرگان باید اینقدر دنیا رو میچرخیده که برداره بیاره ایران؟
نوروز فولادی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:
در بیت تنگ باز تنگ چشم
به نظر کلمه مناسب در این شعر تند باز است.
چون تند باز نام یک پرنده درنده ای مانند عقاب است. و چون این داستان هم داستان پرندگان است.
عباس در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:
به به. عالی فوقالعاده. با تشکر از دست اندر کاران محترم سایت ارزشمند ganioor.
سیّد عباس قمربنی هاشمی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
باسلام وتحیات خدمت عاشقان لسان الغیب شیرازی اعلی الله مقامه الشریف روح لطیف این عارف نامدار وشهریار شعر ایران در هرجا ومکانی یاد شود حضور دارد حقیر شرم دارم بخواهم بااین بضاعت درمورد این شخصیت ادبی ممتاز سخن بگویم ولی به این کلام یقین دارم استمداد از محضرخودش بهترین راه برای حل اختلاف درنسخ است غبطه زمانی را میخورم که دائم باجناب حافظ محشور بودم افسوس که مشغله های زیاد حقیر را از این دائم الحضور بودن سلب کرد ولی احساس می کنم امشب روح پاک ومطهرش به یاری ام آمده که الان محضر شریفش را باتمام وجود احساس می کنم هرگز تصور نمی کردم گنجور چنین قابلیت ها وظرفیتی داشته باشد از صمیم قلب از زحمات وتلاش ارزنده شما سپاسگزاری می کنم درخوانش مصرع آخر حضوری گر همی خواهی از اوغایب نشو حافظ متی ماتلقی مَنْ تَهْوِی دَعِ الدنیا واهملها
لطفا رعایت شود ادبیان عزیز این جسارت حقیر را به کمالات خود ببخشنند والسَّلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
قم المقدسة العبد الفانی سید عباس قمربنی هاشمی
13بهمن 1399هجری شمسی
کمیل در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:
عااالی و رسا
کمیل در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:
بینظیر بود
محمد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴:
سلام
در بیت پنجم مصرع دوم ((گرگ بیدار )) اشتباه تایپی دارد.
در بیت ششم مصرع اول برای خوانش صحیح به دو صورت ((دم نزع است ز شوق کلمات تو مرا)) ((دم نزع است و ز شوق کلمات تو مرا)) قابل اصلاح می باشد. باتشکر از گنجور
کمیل در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:
بینظیر
پارسا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
استادان بزرگوار ممکن است شعر را معنی بفرمایید؟بی نهایت متشکرم.
پارسا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
استادان بزرگوار ممکن است شعر را معنی بفرمایید؟بی نهایت متشکرم
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۷:
ظاهرا از این شعر بر میآید که نام پدرش فریدون بوده است.
نظام طالشی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
سلام. هرچه از سعدی شیرین سخن گفتم کم است.
ولی این شعر را خیلی دوست دارم. بیت اول و آخرش محشره.
بخصوص آخری. وهمینطور سایت گنجور. سپاس از شما.
مهتا خواهنده کارنما در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
من از کتاب مثنوی معنوی استفاده میکنم عالی هست
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۸:
حمله بیشرکت پذیری، جمله بیمنت دهی
م.م.سپهر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:
جناب روحاله
اتفاقا بیت فوق با واژة «حسن» کاملا خالی از معنا و مفهوم و زیبایی میشود. بیت فوق را برایتان معنا میکنم که مفهوم «حشو عالم» برایتان روشن شود:
در واقع آدم آن کسی است که ذاتی نیک یا رویی خوب و زیبا داشته باشد، از این دو گروه که گذشت دیگر آدمیان (یعنی آن کسانی که نه صورت زیبایی دارند نه سیرت پسندیدهای) در عالم اضافی و بیهودهاند.
«حشو» در لغت به معنای آن چیزیست که درون چیزی را با آن پر کنند(مانند درون لایههای لباس، که معمولا چیزی بیارزش است) یا به معنای مردم فرومایه و پست است و یا به معنای کلام بیهوده و زایدی که نبودش به مقصود گوینده خللی وارد نمیکند و اضافی است (البته حشو هم انواع قبیح و ملیح دارد که ازین مقال و مجال خارج است). پس همانطور که عرض کردم، منظور سعدی بزرگوار از حشو عالم، قسمت های اضافی و بیهوده و مردمان پست بوده است؛ چه ایشان کسی که سیرت پسندیده یا صورتت زیبا نداشته باشد را آدم (یا اقلا آدمی قابل اعتنا) در شمار نمیکردهاند. این مفهوم صورت و سیرت خوب و زیبا در مجالهای مختلف و با تاکیدهای گوناگون بسیار در آثار استاد سخن و دیگر شعرای پیش از او به کار رفته است. اینک شاهدی از غزل آغازین دیوان مشار الیه:
اکبر و اعظم، خدایِ عالَم و آدم صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
پاینده باشید.
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۹:
ما این همه غم، با که گساریم آخر
افسانه چراغی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۴:
یک نیم دم از جهان به دست آمده بود
دوست زاده در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۶:
دکتور اسدالله حبیب مینویسد :
عِرض اهل هنر نگهدارید یعنی آبرو و عزت اهل هنر را نگهدارید .
در افغانستان اکثراً این بیت را اشتباه میخوانند که عیب اهل هنر نادرست است .
احترامات
دوست زاده
یاسین در ۴ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۷:
این رباعی از رباعیات اوحدی کرمانی است . منبع سخن هم کتاب چهارخطی اثر سید علی میرافضلی است . صفحه 130
سیّد عباس قمربنی هاشمی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰: