گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حافظ

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت

خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید

تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت

فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دستِ توام مرحمتی کن

فردا که شَوَم خاک چه سود اشکِ ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق

ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیرِ اَحِبّا

کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خمِ ابرویِ ساقی

بر می‌شکند گوشهٔ محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم

بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سرِ زلف تو حافظ

پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت

 
 
 
غزل شمارهٔ ۸۹ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۸۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۸۹ به خوانش سارنگ صیرفیان
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۸۹ به خوانش پریسا جلیلی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

ای ماه عذار من و ای خوش قد و قامت

برخیز که برخاست ز عشق تو قیامت

کمال خجندی

صوفی که ز چشم تو برد جان به سلامت

سر بر نکند تا به قیامت ز غرامت

امروز گر آن لب نگرد زاهد خود کام

بسیار به دندان گزد انگشت ندامت

در دیده خیال قد تو روز جدائی

[...]

جلال عضد

ماییم و غم عشق و سر کوی ملامت

گم کرده ز بی خویشتنی راه سلامت

شهری ست پر از فتنه و راهی ست پرآشوب

نه روی سفر کردن و نه رای اقامت

رفتی و مپندار که دست از تو بدارم

[...]

جهان ملک خاتون

تا کی کشم ای دوست ز خود کرده ندامت

تا چند کشد دل ز غم عشق ملامت

مستغرق غم گشته به دریای تحیر

باشد که از این ورطه درآیم به سلامت

درده به من تشنه لب آبی که ازین بیش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
شاه نعمت‌الله ولی

در کوی خرابات نشستم به سلامت

سر حلقهٔ رندانم و فارغ ز ملامت

خوش خانهٔ امنی است بیائید و ببینید

مستان همه خوش ایمن و یاران به سلامت

زین خلوت میخانه به جائی نتوان رفت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه