گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حافظ

به صوتِ بُلبُل و قُمری اگر نَنوشی مِی

علاج کِی کُنَمَت؟ آخَرالدَواء اَلکِیْ

ذَخیره‌ای بِنهْ از رَنگ و بویِ فَصلِ بَهار

که می‌رِسَند زِ پِی، رَهزَنانِ بَهمَن و دِی

چو گُل نِقاب بَراَفکنْد و مُرغ زَد هوهو

مَنهْ زِ دَست پیاله، چه می‌کُنی؟ هِی‌هِی

شُکوهِ سَلطَنَت و حُسنْ کِیْ ثُباتی داد؟

زِ تَختِ جَمْ سُخَنی مانده اَست و اَفسَرِ کِیْ

خَزینه‌داریِ میراث‌خوارِگان کُفر است

به قولِ مُطرِب و ساقی، به فِتویٰ دَف و نِی

زَمانه هیچ نَبَخشَد که باز نَستانَد

مَجو زِ سِفلِه مُرُوَّت، که شِیئَهُ لا شِی

نوشته‌اَند بَر اِیوانِ جَنةُ المَاویٰ

که هَر که عِشوهِ دُنییٰ خرید وای به وِی

سَخا نَماند، سُخَن طِی کُنَم، شَراب کُجاست؟

بِده به شادیِ روح و رَوانِ حاتَمِ طِی

بَخیل، بویِ خدا نَشنَوَد بیا حافظ

پیاله گیر و کَرَم وَرز و الضَمانُ عَلِیْ

 
 
 
ربات تلگرامی عود
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۴۳۰ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی

چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی

چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین

چو ترش روی شوی وارهانی از صفری

به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده

[...]

عنصری

فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی

بدین زره ببری و بدان ز ره ببری

ناصرخسرو

چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟

سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی

سخن شریف‌تر و بهتر است سوی حکیم

ز هرچه هست در این ره گذار بی‌معنی

بدین سخن شده‌ای تو رئیس جانوران

[...]

قطران تبریزی

مشوش است دلم از کرشمه سلمی

چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی

چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین

چو ترش روی شوی وارهانی از صفری

بغنچه تو شکر خنده نشئه باده

[...]

مسعود سعد سلمان

فراخت رایت ملک و ملک به علیین

کفایت ثقت الملک طاهربن علی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه