ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من میروم، الله مَعَک
تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک
در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
کس عیارِ زرِ خالص نشناسد چو محَک
گفته بودی که شَوَم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یَک
بگشا پستهٔ خندان و شِکَرریزی کن
خلق را از دهنِ خویش مَیَنداز به شک
چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشَم از چرخِ فلک
چون بَرِ حافظِ خویشش نگذاری باری
ای رقیب از بَرِ او یک دو قدم دورتَرَک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ نشاندهنده عشق عمیق و نیایش او به معشوق است. شاعر از دل ریش خود سخن میگوید و به معشوق تاکید میکند که او همچون گوهر پاکی در عالم وجود است. او به تجربه در عشق اشاره میکند و میگوید که حقیقت عشق را تنها با آزمایش میتوان شناخت. همچنین به وعدههای معشوق اشاره میکند که برخلاف انتظار، به حقیقت نرسیدهاند. شعر به دنبال آزادی و سرپیچی از محدودیتهاست و حافظ به طور نستوهی فریب و نیرنگهای دنیا را رد میکند. در نهایت، او به رقیب خود میگوید که باید از او فاصله بگیرد و جایگاهش را در عشق خود حفظ کند.
هوش مصنوعی: ای دل غمگینم، با لبهای تو پیمان وفا ببند، زیرا که من در حال رفتن هستم و خداحافظی میکنم.
هوش مصنوعی: تو آن جواهرِ باارزش و پاکی هستی که در عالم قدس همه فرشتگان با ذکر خوبیهایت تسبیح و ستایش میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در خلوص نیت و صداقت خود تردید داری، به آزمایش بپرداز. زیرا هیچکس نمیتواند طلاي خالص را به خوبی محک بزند.
هوش مصنوعی: تو گفته بودی که باید مست شوم و دو بو را به تو بدهم، اما حالا وعدهام از حد فراتر رفته و نه تو را دیدهام و نه خودم را.
هوش مصنوعی: پستهٔ خندان را باز کن و شکر را به مردم بده؛ از دهان خودت چیزی را به شک و تردید نینداز.
هوش مصنوعی: اگر به خواستهام نرسم، چرخ روزگار را برهم میزنم. من فردی نیستم که از سختیها و مشکلات دنیای سرنوشت خسته شوم.
هوش مصنوعی: اگر به حافظ اجازه ندهی که به خود ببالد و به دستاوردهایش افتخار کند، ای رقیب، پس از او کمی فاصله بگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پیروی خردت روی ظفر بنماید
که خرد بر سپه هستی تو هست یزک
بخرد راه توان برد بسوی درجات
که خدا گفت که عاقل نبود زاهل درک
رو هنر جمع کن از تفرق مال منال
[...]
گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک
کی فرود آورد از کبر دگر سر به فلک
ماه از عارض تو منفعل و آب خجل
شد و دادند گواهی ز سما تا به سمک
پستهٔ شور زند با لب شیرین تو لاف
[...]
زیروائی که بود گرم و به او نان تنک
مرهم سینه مجروح بود روز خنک
صحن ماهیچه پر قیمه اگر دست دهد
خرم آن جان گرانمایه که دریافت سبک
جان کند تازه کنون خربزه ابدالی
[...]
باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک
میزند نوبت من ادر که البرد هلک
باز لشگر کش برد از بغل قلهٔ کوه
میدواند به حدود از دمه چون دود برگ
باز از پرتو همسایگی شعلهٔ نار
[...]
ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک
کز نمکدان تو بر لب زنم انگشت نمک
رستخیزی که شود زیر و زبر کار جهان
چند رختم به سما باشد و بختم به سمک
میشدم دامن ترسابچه گیرم پی کام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.