گنجور

 
حافظ

خسروا گویِ فلک در خَمِ چوگان تو باد

ساحتِ کون و مکان عرصهٔ میدانِ تو باد

زلفِ خاتونِ ظفر شیفتهٔ پرچم توست

دیدهٔ فتحِ ابد عاشقِ جولانِ تو باد

ای که انشاءِ عطارد صفتِ شوکتِ توست

عقل کل چاکرِ طُغراکشِ دیوانِ تو باد

طِیرهٔ جلوهٔ طوبی قدِ چون سروِ تو شد

غیرتِ خُلدِ بَرین ساحتِ بُستانِ تو باد

نه به تنها حَیَوانات و نَباتات و جَماد

هر چه در عالمِ امر است به فرمانِ تو باد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۱۰۸ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
منوچهری

تا جهان باشد جبار نگهبان تو باد

بخت مطواع تو و چرخ به فرمان تو باد

برکت عمر تو و مال تو و جان تو باد

امر امر تو و سلطان همه سلطان تو باد

مجیرالدین بیلقانی

خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد

طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد

آفتابی که جهان غرقه احسان وی است

جای آسایش او سایه احسان تو باد

جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه

[...]

خواجوی کرمانی

ای شه ملک ستان ملک جهان زان تو باد

قصر نه پنجره یک غرفه ز ایوان تو باد

شیر این بیشه کش از چشمه ی مهر آب خورست

صید کمتر سگ صید افکن دربان تو باد

چو برین درکشی آن توسن روئین سم را

[...]

عبید زاکانی

تا زمین است زمان تابع فرمان تو باد

گوی گردان فلک در خم چوگان تو باد

والی کشور هفتم که زحل دارد نام

کمترین هندوی چوبک زن ایوان تو باد

شیر گردون که بدو بازوی خورشید قویست

[...]

حافظ

خسروا گوی فلک در خم چوگان تو شد

ساحت کون ومکان عرصهٔ میدان تو باد

زلف خاتون ظفر شیفتهٔ پرچم توست

دیدهٔ فتح ابد عاشق جولان تو باد

ای که انشاء عطارد صفت شوکت توست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه