گنجور

حاشیه‌ها

سید محسن در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۱:

در بیت سوم --مصرع دوم---گلزار زچشم من گل  زار کنی حالی-----و یا  گل  زار  زچشم من گلزار کنی حالی---درست به نظر میرسد--تا نظر ادیبان چه باشد؟

سفید در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

 

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود...

 

سفید در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

 

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی...

 

سفید در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:

 

خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ

وآنجا به نیک‌نامی پیراهنی دریدن

.

فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل

چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن...

 

سفید در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۶:

 

چند شب گشتیم ما و چند روز

در غم و شادی تو تا روز شد...

 

MOSTAFA Nikroozi در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

چه زیبا

به اندازه جنبم بهم بده🔥

سید محسن در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:

درود بر ادیبان--شاعر از بیت هفتم خودش را خطاب قرار داده و به خود می گوید و موضوع را معشوق واگذار نکرده--خوش با خود میگوید

سید محسن در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:

با درود بر ادیبان--و آقای سعید --فضای بیت که فرموده ---اندر حرم معنی از کس نخرند دعوی----اینطور است که در هیچ حرمی واز هیچ کس ---دعوی---را نمی خرند. و این ربطی به مفرد بودن و جمع بودن ندارد--مثل این که می گوئیم در زمستان لباس گرم می پوشند و لازم نیست که زمستان---جمع----باشد.پس کلمات مصرع کاملا درست و زیبا هست و هیچ شکل دیگری هم نمی پذیرد

Abbasrapper در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

بنظرم اگه غزل برای وزیر شاه شجاع هم نوشته شده باشه ولی بیت چهارم به احتمال زیاد راجبه خوده شخصه شاه شجاع هست حافظ برای قشنگی یکم از داستان سلیمان رو تغییر داده بعد به همون داستانی که تغییر داده اشاره کرده یعنی جوری سلیمان به گم شدنه انگشتر بی اهمیت بود که حتی معجزه شد و مور به آصف گفت که چرا سلیمان بی اعتناس که منظورشم اینکه به تورانشاه میگه چرا شاه شجاع من رو که مثله خاتم هستم رو تحویل نمیگیره

مسعود پارسی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:

دکلمه انتهایی فیلم غریب ، بسیار تاثیر گذار بود

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵:

باسلام وعرض ادب محضر استادان عزیز و ارجمند 

 

غم هجران تو را چاره ندانم چه کنم؟

مـنِ بیچـاره تحمـل نتــوانم چـه کنم؟

چشم آهو کُش تو ،بُرده زمن صبر و قرار

گر که خونابه ز چشمم نچکانم چه کنم؟

از غم هجر تو خونین دل و شیدا گشتم

تیر غم را به دل خود ننشانم چه کنم ؟

خط و خالت شرر افکنده به جانم شب و روز

دود ِ آهم به خــدا گر نرسانم چه کنم ؟

از خدا می طلبم لحظه ی دیدار تو را

حاجتم را  ز خدا گر نستانم چه کنم ؟

سینه ی تنگِ (عبودی) قفسِ مرغِ دل است

مرغ ِ دل را زقفس گر نپرانم چه کنم ؟

 

دیوان ابوتراب عبودی، چاپ دوم

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۵ - مناجات دوم متضمن اشارت به آنکه حقیقت حق وجود صرف است و هستی مطلق جل ذکره و عم بره:

19- صورتشان عکس نما شد ز ذات - ذات ز تکرار صور شد ذوات 

انجمن جمع همه عالم است - رونق آن انجمن از آدم است 

با تو خود آدم که و عالم کدام - نیست ز غیر تو نشان غیر نام 

گر چه نمایند بسی غیر تو - نیست درین عرصه کسی غیر تو

***

[یزدانپناه عسکری]

چیزی وجود ندارد مگر کیهانی از فیضان فیض و ظهورات خودش.

سید محسن در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۸:

حرامت باد اگر بی ما زمانی ------بر اوردی دمی یا می بر آری== اگر بدون ما نفسی کشیدی حرامت باد و اگر در آینده هم نفس بر آوردی همچنان حرامت باشد-----(یا می  بر آری)= یا اگر بر آوردی منظور است

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

1- در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد - عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[یزدانپناه عسکری]

تجلی غیب با ادراک پذیری انسان از طریق جلوه­ ها در مراتبی ظاهر می شود، این تجلیات و تعینات در نور عشق و حب فیوضات درون و بیرون شکل می گیرد.

یزدانپناه عسکری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۸ - الجلاء:

جلا باشد ظهور ذات بر ذات - شهود این مقام از روی اثبات 

که چون شد در تعینها ظهورش - بعارف باشد استجلا نورش 

ز ذات خود شد او بر خویش ظاهر - نمود آنگه تجلی در مظاهر

ظهور ذات او مر ذات او را - شهود آن جلا دان جستجو را

شهود آن ظهوری کاول از ذات - بود بر ذات وانگه اندر آیات 

***

[یزدانپناه عسکری]

همه ی کارها و امور عالم به سوی او بازگردانده می‌شود. تجلی و جلا و استجلاء در مقام ادراک شکل می گیرد.

وَ إِلَیهِ یُرجَعُ الأَمرُ کُلُّهُ (هود 123)

برگ بی برگی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۲۲ در پاسخ به رضا تبار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

درود بر  شما ، عالی و مختصر و مفید

برگ بی برگی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۳ در پاسخ به قطره … دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

درود بر شما ، امید که قطره وجودمان به دریایِ بینهایتِ یکتایی پیوسته، با آن یگانه درآمیخته و به وحدت برسد.

حبیب شاکر در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:

سلام بر همسفران جان 

ما را دو قفس از تن و دنیا باشد 

آزادی از آن بسان رؤیا باشد 

مرغی به قفس کجا ز شادی خواند؟ 

آواز دهل ز دوز زیبا باشد 

سپاس بیکران

حمیده عسکری بیحاربسته سری در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵:

ای کرده بسی جفا به جای دل من

از عشق تو شد ز جای، پای دل من

یک روز نجسته ای رضای دل من

این است و از این بتر، سزای دل من

 

 

فانکو آدینات در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - ازدست عشق:

ای کاشکی بودی عدم تا باز رستی از هدم درست است.

۱
۶۱۷
۶۱۸
۶۱۹
۶۲۰
۶۲۱
۵۲۶۲