گنجور

حاشیه‌ها

کوروش در ‫۲ ساعت قبل، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۹ - سبب تاخیر اجابت دعای مؤمن:

هم برین فن داردارش می‌کند

وز ره پنهان شکارش می‌کند

 

داردار یعنی چه ؟

 

محمد محمدی در ‫۳ ساعت قبل، ساعت ۰۶:۱۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۴:

این شعر از بابا طاهر نیست شهرستان لامرد در تقسیمات کشوری بوجود امد قبلش روستای کوچکی بود از دهستان بزرگی به نام تراکمه  که همه ان را به این نام میشناختند و زیر نظر بوشهر وشاید در قرن پنجم اصلا وجود نداشته یا مثلا چند خانوار بوده باشد ودوم اینکه سرودن دوبیتی بدلیل روان بودن وسادگی ان همیشه جزو سرودهای محلی جنوب بوده و سر زبانها  وقابل سرودن همین شاعران جنوب ایران از فایز دشتستانی گرفته تا محیا دوبیتی هایی  دارند برگرفته از سبک باباطاهر که  اغراق نباشد شاید کمتر از ان هم نیست 🙏🌹

باب 🪰 در ‫۵ ساعت قبل، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۰:

☀️ The Door Will Open ☀️
باز گردد عاقبت این در، بلی
رو نماید یار سیمین‌بر، بلی
This door will open in the end, yes it will
the Beautiful Friend will show her face, yes she will


🍷 The Sāqi Will Return 🍷
ساقی ما یادِ این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر، بلی
Our Sāqi will remember all these drunks
she’ll come again with wine and cup, yes she will


🌸 Spring Will Come 🌸
نوبهار حُسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخه‌های تر، بلی
The spring of beauty will return to the garden
the soft green branches will bloom again, yes they will


🌿 Rose & Lily Together 🌿
طاق‌های سبز چون بندد چمن
جفت گردد ورد و نیلوفر، بلی
The meadow will raise its bright green arches
Rose and Lily will be joined as one pair, yes they will


✨ Dust Becomes Perfume ✨
دامن پُر خاک و خاشاک زمین
پر شود از مشک و از عنبر، بلی
The earth’s dusty, trash-filled skirts will change
they’ll fill with musk and amber like perfume, yes they will


💛 Silver and Gold Unite 💛
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندرآمیزند سیم و زر، بلی
That silver arm and this face bright as gold
will blend like silver fused with gold, yes they will


🧠 Mind Gets Drunk 🧠
این سرِ مخمورِ اندیشه‌پرست
مست گردد ز آن می احمر، بلی
This sober head that worships only the thoughts
will drunken from that red wine and drown in it, yes it will


💧 Tears Become Light 💧
این دو چشم اشک‌بار نوحه‌گر
روشنی یابد از آن منظر، بلی
These crying, wailing eyes that never rest
will find their light in one clear view, yes they will


💎 The Goldsmith Returns 💎
گوش‌ها که حلقه در گوشِ وی است
حلقه‌ها یابند از آن زرگر، بلی
These ears already ringed for the Beloved’s call
will gain new hoops from the Goldsmith’s hand, yes they will


🕊 Faith Awakens 🕊
شاهدِ جان چون شهادت عرضه کرد
یابد ایمان این دلِ کافر، بلی
Once the soul’s witness, sacrifices its life
this faithless heart will find true faith, yes it will


🔥 The Winged Escape 🔥
چون براقِ عشق از گردون رسید
وارهد عیسیِ جان زین خر، بلی
When Love’s winged lights descends from the sky
the Jesus of your soul will leave this donkey, yes he will


🌎 One Soul is All 🌎
جمله خلق جهان در یک کس است
او بود از صد جهان بهتر، بلی
All of creation gathers in one soul
that single one will outshine a hundred worlds, yes it will


🎶 Sugar and Reed Forever 🎶
من خمش کردم، ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر، بلی
I’ve gone quiet, but deep inside my heart
reed and sugar will keep blooming forever, yes they will

گیسو ابراهیمیان در ‫۷ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:

واژه«هله»یا «هلیدن»هنوز در زبان گیلگی استفاده میشود و نشان دهنده وام داری مستقیم زبانهای محلی ایران از زبان پهلوی میباشد و واژه «هش»یا هوش دار،هنوز هم در گیلکی و هم در فارسی دری مردم شریف افغانستان(یا همان ایران شرقی) معمول است. این نشانه زایندگی و زنده بودن و قدرت زبان فارسی ست که پس از گذشتن از دارزنای تاریخ و حوادث و رویدادها،هنوز زنده و درمیان مردم سرزمینش جاریست

علی احمدی در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸:

آن کس که به دست جام دارد

سلطانیِ جَم مُدام دارد

کسی که جام در دست دارد صاحب پادشاهی جاودانه جمشید است..

چون از پادشاهی جمشید سخن گفته جام هم باید جام جهان بین باشد که همه حقایق جهان در آن پیداست.اما این چه جامی است که همیشگی بوده و صاحبش را از حقایق آگاه می کند

آبی که خِضِر حیات از او یافت

در میکده جو‌ که جام دارد

آبی که خضر  با آن زندگی جاویدان یافت را باید در میکده جستجو کنی چون در میکده جام وجود دارد .

اینجا معلوم می شود آن جامیکه باعث کشف حقایق می شود و همیشه با صاحبش خواهد بود جام می است .

سررشتهٔ جان به جام بگذار

کاین رشته از او نظام دارد

می گوید امور جان خود را به این جام می واگذار کن چون رشته امورات زندگی تو با آن جام نظم پیدا می کند. 

بالاخره ما باید این جام را بشناسیم . جام باده ای که  همه امور زندگی ما را برای همیشه نظم می دهد و احتمالا تاکنون هم این باده در زندگی ما وجود داشته ولی از آن بی خبر بوده ایم چه جامی است .؟ شناخت ما از باده باید به زندگی روز مره ما کمک کند.

بارها این مطلب را هنگام خواندن اشعار حافظ راستی آزمایی کرده ام و در مطالعاتی چند از بزرگان ردیابی نموده ام .تنها واژه ای که مناسب  و معادل این نوع باده در اشعار حافظ است عبارت « امید » است.هرچند واژه های متعددی در قالب ترکیب های وصفی و اضافی به همراه باده ( و انواع کلمات دیگر معادل آن ) در ابیات ذکر شده ولی هیچ عبارتی جامعیت کلمه امید را ندارد . اگر مسیر باده - مستی - عاشقی را در نظر داشته باشیم می توانیم باده را امید برای مستی یا درک جدید از حقایق پیش رو بدانیم. حقایقی که از پیش در مورد آنها نامطمئن بودیم  و نه با عقل بلکه با امید به درک آنها نائل شدیم .امید از ابتدای به دنیا آمدن با گریه ما شروع شد و در زمان مرگ نیز با میل به حیات جاودان هنوز زنده است و از نظر حافظ پس از مرگ نیز این امید همواره با ماست همانطور که پیش از آفرینش ( روز الست ) وقتی که نگران آمدن به این دنیا بودیم همراه ما بود.پس همه انسانها به این باده دسترسی دارند ولی ارزش آن را نمی دانند.

ما و مِی و زاهدان و تقوا

تا یار، سرِ کدام دارد

ما جانب می را گرفتیم و زاهدان تقوا و پرهیزکاری پیشه کردند و به عبادات پرداختند.آنها به دنبال معشوق ( خداوند ) هستند ما هم به دنبال او هستیم .تا ببینیم خداوند در آخرت طرف کدام یک از ما را می گیرد.( نگاه اصلاح گرایانه حافظ به مذهب را نشان می دهد)

حافظ با داشتن می امیدوار است پس از مرگ  مورد پذیرش معشوق قرار گیرد آن هم با اطمینانی بالا.

بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست

در دور، کسی که کام دارد

هرکس که در دور (قدح گردانی میخانه)معشوق ( ساقی) را با باده نوشی  و مستی حاصل از آن درک کرد ، به آرزوی خود رسیده و شراب لب تو را می نوشد .

این باده با باده امید متفاوت است .همه عناصر وجود معشوق درنزدعاشق حضور می یابد و او را مست نگه می دارد . این باده همان « می عشق» است که حافظ بیان می کند.به عبارتی عاشق وقتی تحت ربایش معشوق است باز هم مست می شود و حقایق بیشتری را درک می کند.این باده نصیب همه نمی شود.

نرگس، همه شیوه‌های مستی

از چشمِ خوشت به وام دارد

چشم زیبای تو ای معشوق طوری است که گل نرگس همه شیوه های مست بودن را از آن وام می گیرد.

بازهم جلوه معشوق که باعث مستی گل نرگس و همه عاشقان می شود( از جنس می عشق)

ذکرِ رخ و زلف تو دلم را

وردی‌ست که صبح و شام دارد

حتی یاد کردن چهره و زلف تو مثل وردی است که دلم هر صبح  و شب  بر زبان می آورد. زلف، راه عاشقی و چالشهای آن و رخ، مقصد و هدف در انتهای راه عاشقی است .برای هر هدفی مسیری وجود دارد و برای رسیدن به حقیقت مطلق و اطمینان کامل باید از مسیر پر چالشی عبور کرد پس باید همیشه هدف و مسیر را در یاد داشت.

بر سینهٔ ریشِ دردمندان

لعلت نمکی تمام دارد

لعل لب نمکین است و سینه عاشق درد کشیده ، زخمی و معلوم است که نمک بر زخم چه می کند.

لب هم شیرین است و امید عاشق را بیشتر می کند و هم نمکین است و  وابستگی دردآوری دارد.

پس مسیر عاشقی تکمیل می شود . می  - مستی - عاشقی( درک حضور معشوق )  - مستی از می عشق - خماری و درد عاشقی 

 و این چرخه بارها تکرار می شود.

در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان

حُسنِ تو دو صد غلام دارد

ای معشوق جان ،در چاه فرورفتگی چانه ات صد ها برده مثل حافظ بهر زیبایی تو جای گرفته اند و مست رخ زیبای تو هستند.  

بهرام چگینی در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰:

خیلی زیبا بود

محمد علی آدم پیرا در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

تا بیت چهل و نهم <تنه اصلی بود.

بیت پنجاهم <شریطه و دعا <که متعلق به اهل بیت شده است.

ای کسایی تا زنده ای همانند این شعر، اشعار مقتلی و آئینی بگو و دل های ما را غمگین جریان کربلا کن؛ و در خلال اشعارت بر اهل بیت عصمت و طهارت، آفرین و ستایش و مدح بگو. 

مظفر طاهری در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:

این شعر اندیشه‌های اگزیستانسیالیسمی خیام را نشان می‌دهد و یک شعر فلسفی است نه عرفانی.

از ویکی پریا:اگزیستانسیالیسم یا هستی‌گرایی (Existentialism) در اصطلاح فلسفی، باور به این است که هیچ معنای ازپیش‌داده‌ای در جهان وجود ندارد،

رسول لطف الهی در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:

چو پرده دار به شمشیر میزند همه را.در دهه چهل و پنجاه هنوزپرده داری های مذهبی و حماسی در شهرها رواج داشت وپرده دار پرده چرمی بزرگی به دیوار میزد و شرح حماسی پرده را توضیح میداد وبا شمشیر چوبی هر کس پول نمی داد تهدید می‌کرد و بیشتر حضار یکی یکی فلنگ را می‌بستند 

محمد علی آدم پیرا در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

بیت چهل و نهم: مصراع اول<شمع دین<امام حسین (ع)

مصراع دوم <مسیحا[مشیخا] <مبارک و موعود

مؤمنان ریاکار رشوه می گیرند تا شمع دین امام حسین (ع)، خاموش شود؛ در متقابل مسیحیان، سُم بی ارزش خر مسیح را در طلا می گیرند، یعنی برای همراهان مقدس ترین چیزی که دارند ارزش قائل اند. 

دکتر حافظ رهنورد در ‫۸ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

عجبا! یوسف گمگشته هیچگاه به کنعان بازنگشت

کلبه‌ی احزان یعقوب هم گلستان نگشت

در افسانه‌ی یوسف خواست حضرت حق این بود که او در مصر پادشه شود و یعقوب به دیدارش رود.

با این تفاسیر عاقبت کار خوش شد.

محمد علی آدم پیرا در ‫۹ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

بیت چهل و چهارم: تمنّی=آرزو

در مصراع اول و دوم تقابل وجود دارد. 

"گبر <زرتشتیان= آتش پرست.  ترسا <ترسننده =مسیحیان" {به معنای مطلق کافران}

نه تنها مؤمنان آرزو نمی کنند که به جنگ با اهل بیت بروند بلکه هیچ یک از کافران هم چنین کاری انجام نمی دهند[مراد از کافران پیروان مانی و زرتشت و مسیحیان است] و همچنین آرزویی ندارند و لشگریان دشمن نیز بدتر از کافران بودند که به جنگ با اهل بیت (ع) رفتند. 

محمد علی آدم پیرا در ‫۹ ساعت قبل، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

بیت چهل و سوم: دیوان <استعاره از لشگریان دشمن

حضرت زینب(س) در میان لشگریان دیوسیرت دشمن، ناله و فریاد سر می داد و آن هایی که مدعی دینداری بودند‌‌؛ همچون آل زیاد و مروان هیچ کاری انجام نمی دادند و به عمد فقط نگاه می کردند. 

محمد علی آدم پیرا در ‫۹ ساعت قبل، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

بیت چهل و دوم: مصقول=سرخ شده

مصراع دوم<بیجاده= یاقوت سرخ

لؤلؤ =مروارید <استعاره از اشک

به واسطهٔ مصیبتی که امام و خاندان اهل بیت (ع) گرفتار شدند، شهربانو شروع به گریه و زاری کرده است به گونه ای که به واسطهٔ زدن بر روی زانو های خود، زانوی او سرخ شده و اشک های سفید و مروارید گون او همانند بیجاده، سرخ و خونین شده است{مصیبت فراوان و اشک های زیاد}. 

محمد علی آدم پیرا در ‫۹ ساعت قبل، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

بیت چهل و یکم : ویحک=وای بر شما <خطاب به لشگریان دشمن

پای تا به" تارَک"[فرق سر] <کنایه از تمام وجود

مفاجا=ناگهانی

ای لشگریان دشمن!!! وای برشما باد!! آن کودک خردسال چه گناهی انجام داده بود که ناگهان تمام وجودش غرق خون شد و زخمی شد. 

۱
۲
۳
۵۶۳۵