محمدرضا کیا در ۳ ساعت قبل، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
فرهاد، نویسندهی پسری در بهار، نخستین بار در دوازده سالگی و پایان داستان تو بود که این غزل را خواندم "من اول روز..." اکنون دوازده سال گذشته و در ۲۴ سالگیام و تمام پسری در بهار را از سر گذراندهام و امشب به سراغ این غزل آمدم. فرهاد، نویسندهی پسری در بهار که هیچ نشانی از تو نیست، امیدوارم روزی این حاشیه را بخوانی...
مایا سپیدهدم در ۴ ساعت قبل، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
خوانش خانم شاپرک شیرازی به نظرم خیلی بیشتر به حالت شعر هماهنگه و همون حسی که از خوانش این شعر میخواستم بشنوم شنیدم. ممنون
فرهود در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۳:۱۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
کسی که وابسته و مالوف جسم است
جز بخل نصیبی نمییابد.
فرهود در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۳:۱۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
اگر گوش این چیزها را میتوانست بشنود کی «گوش» میماند؟ (یعنی گوش به الزام آنچه که هست و جسم است نمیتواند آنها را بشنود)
و اگر میشنید کی میتوانست کلمات و صداها را بشنود؟
فرهود در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۲:۳۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد:
کسی که عیبهایت را در روی تو و مقابل تو بگوید آینه است که سخترو و دلیر است.
رویی سخت همچون آینه لازم است تا بهتو عیبهایت را بنماید. (توضیح: آینههای قدیمی از آهن بودهاند)
کوروش در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
زان رهش دورست تا دیدار دوست
کو نجوید سر رئیسیش آرزوست
یعنی چه
کوروش در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
یا که بود آن سعی چون سعی جهود
یا جزا وابستهٔ میقات بود
مصرع اول رو توضیح میدید ؟
کوروش در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد:
گفت در رو گفتن زشتی مرد
آینه تاند که رو را سخت کرد
روی باید آینهوار آهنین
تات گوید روی زشت خود ببین
یعنی چه
برمک در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۲:
هرچند که در کرته بود هردو به یک جا
از دامن برتر بود، ای پور، گریبان
کوروش در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
لیس یالف لیس یؤلف جسمه
لیس الا شح نفس قسمه
یعنی چه
امیرمحمد در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
پ.ن: با توجه به این رباعی:
تو زر نئی ای غافل نادان که تورا
در خاک نهند و باز بیرون آرند
در ادامه توضیح بیت دوم این رباعی خیام اعتقاد و امید واقعی به زندگی پس از مرگ نداره و در واقع داره با امید واهی داشتن این نظریه( زندگی پس از مرگ) رو رد میکنه.
امیرمحمد در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:
درود ، توجه به (یا) در مصرع دوم خیلی مهمه.
خیام میفرماید : خدایا یا آرامش به من عطا که که حالم خیلی داغونه یا مرگ رو نصیبم کن.
بیت دوم هم بنظرم داشتن آرزوی محاله خیامه.
خیام با نیشخند میگه کاش این حرفایی که میزنن(زندگی پس از مرگ) درست باشه.
امیرمحمد در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲:
درود، به نظر بنده منظور استاد خیام اینه که خداوند جهان و طبیعت را به بی نقص ترین حالت ممکن به وجود آورده و عیبی در آن دیده نمیشود.
و خداوند دیگه کاری ندارد که بنده اش خواه لحظات زندگی خود را با شادی گذرانده و قدر طبیعت را میداند، خواه بنده اش سرار زندگی خود را در تباهی گذرانده.
در واقع پیام خیام این است که در طبیعت نقصی وجود ندارد پس به بهترین نحو ممکن زندگی کن چون شرایطش فراهم است.
احمد خرمآبادیزاد در دیروز یکشنبه، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۴ - خدای تعالی فرموده ما غرک بربک الکریم:
مصرع دوم بیت 7 به شکل «عذر معزولی آن عذر گناه» کاملا نامفهوم است. به استناد نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست آن عبارت است از «عذر مغروری و آن فعل تباه».
مهرناز در دیروز یکشنبه، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۳ - حکایت در معنی نظر مردان در خود به حقارت:
بلندیت باید، تواضع گزین
که آن بام را نیست سُلَّم جز این
یعنی چه
احمد خرمآبادیزاد در دیروز یکشنبه، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۳ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات:
در مصرع دوم بیت 77، «جرم است و جفا» به جای «جرم است و خطا» درست است؛ هم به خاطر قافیه و هم به استناد نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379.
مهرناز در دیروز یکشنبه، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
جایی هست معرفی کنید بشه معنی این شعر رو فهمید
مهرناز در دیروز یکشنبه، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
ز گنبد چو یک رکن گردد خراب
خوشآواز را ناخوش آید جواب
یعنی چه
مهرناز در دیروز یکشنبه، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
چو در ناشدن هست چندین دلیل
به بازی نشد پیش کس جبرئیل
توضیح میدید یعنی چه
اسما ضیغمی در ۵۴ دقیقه قبل، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱: