گنجور

حاشیه‌گذاری‌های بزرگمهر

بزرگمهر


بزرگمهر در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۰:

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴  

تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال

هزار عاشق اگر مرد خون *مات* حلال

به یک دمم بفروزی به یک دمم بکشی ...

مولانا

 

بزرگمهر در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۱ در پاسخ به یزدانپناه عسکری دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۲:

به نظر می‌رسد این یاداشت را برای خودتان گذاشتید. مخاطب این مطلب  شما چه کسانی هستند؟ کاش کمی توضیح میدادید. 

 

بزرگمهر در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۷:

در نسخه‌ای در دست من است در مصرع اول نان و در مصرع دوم جان است، نان برای تن و جان برای دل که به نظر متناس است. در صورتیکه هوس تن به نام .....!؟

 

بزرگمهر در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۱:

اگر در نسخه‌ای به صورت بگویم باشد( که دیده نشده) قابل بحث است، و گرنه ما نمیتوانیم شعر مولانا به نظر خودمان بهتر کنیم، که در آنصورت سنگ روی سنگ بند نمیشود. شاید بهتر این باشد بجای اعمال سلیقه شخصی بررسی کنیم ببینم این ترکیب “از سر گرفتن” در زمان و زبان مولانا به چه معانی استفاده میشده. یکی از معانی این ترکیب در بعضی زبانهای منطقه خراسان بزرگ ، از نو شروع کردن است شاید معانی دیگری هم باشد. 

در مصرع دوم در مقابل آن “ بجویم “ است که از مقوله عمل است و نه قول ، و در مصراع اول از این نظر “بگیرمم تناسب بیشتری از بگویم دارد. مولانا اصولا به محتوا بیشتر از شکل توجه داشته است تا منظور خود را برساند.

 

بزرگمهر در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

جای تاسف است این شهوت سخن گفتن در جائیکه موضوع اصلی چیزی نگفتن است.هیچ مگو....که البته من هم....

 

بزرگمهر در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۹:

در نسخی که من دیدم بصورت “گر رمضانست” آمده.

 

بزرگمهر در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۷:

به نظرم این اژدهای عصای موسی است که همه چیزها را اعم از مردم و سنگ و درخت ...را میخورده، اشاره به آیه‌ای از قران است.

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۴:

...ما ایرانیان...

من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش

هر کسی آن درَود، عاقبت کار که کشت 

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۷:

متاسفانه در هر واقعه تاریخی نقل کنندکان سعی کرده‌اند وجهه‌ای که از نظر آنها مهم بوده را بصورت مطلق خوب یا بد نشان دهند و اینها را نسل های بعد به ذوق خود دستمالی های زیادی کرده‌اند تا به اینجا رسیده است و شاید درست باشد که را به صورت چهرههای بزک شده‌ای  ببینیم که لزوما خود آنها نیستند. بدین ترتیب لزومی ندارد این چهره‌های تاریخی  را صورت واقعی تاریخ بدانیم ، چه زشت و چه زیبا. این بزرگان در طول عمر خویش  رشد کرده‌اند و زمانی زیر و زمانی بالا بودند، و ممکن در طول زندگی رو به رشد هر کاری از ایشان سر زده باشد......

ای ناصح مشفق تو برو در غم خود باش

ما گر بد و گر خوب همانیم که هستیم

چون شاهد عیب و هنر ما عمل ماست

گو خصم زند طعنه که ما دوست پرستیم

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

همچون قدح شو سرنگون...

اگر قدح بخواهد محتویاتش را خالی کند باید سرنگون شود وسرش(و لبش) را بگذارد زمین و حالت سجده و تسلیم داشته باشد، وتوهم همچون قدح....

دُرد هم بخش نا خالصی از شراب است که اگر در ابتدای کار سالک به دستش رسد امید بخش است.

در مورد : خواهی بدانی دزد را  طرار شو... ، 

یکی از اصول عرفان مولانا هم جنس شدن است با آنچه که بخواهی بشناسییش ،  از جمله خدا شناسی، زمینه ورود خرد الهی را  (با خالی کردن ذهن از الگوهایی که کهنه هستند) به وجودت  فراهم  

کن، و پرد‌های بین خود و خدا  را بِدر و  از شر این پرده‌های ذهنی خلاص کن تا از جنس خدا (هشیاری) شوی.  

مردان خدا  پرده پندار  دریدند.    یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

دوستان عزیز توجه بفرمایید که مولانا عجز خود را در بیان آنچه درک کرده اینطور بیان میکند:

من گنگ خواب دیده و دنیا تمام کر.     من عاجزم ز گفتن و او از شنیدنش

این تمام مشکلاتی که در فهم اشعار عرفانی است را بیان میکند.

حلوای تنتنانی،. تا نخوری ندانی

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

آقای علیرضا شهبازی،

به نظر من منظور شاعر این است:

گفت  ای شب تو زلفش را دیده ای (که سیاهیت را از او گرفتی) میگوید نه و نه و نه از یک تار مویش(گرفتم)، این پاسخ میتواند پاسخ شاعر به خودش هم باشد.

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۳:

دوست عزیز این تفاوت در بعضی نسخه‌های چاپی فقط از شماره ۲۱۲۲ تا شماره ۲۱۲۸ و در  غزلیات عربی است، از حرف  «و» دوباره  همه شماره‌ها یکسان است. این اشکال در نسخه‌ اولین چاپ حروفی دیوان شمس‌تبریزی که توسط موسسه امیرکبیر و با مقدمه استاد فروزانفر در سال ۱۳۳۶ منتشر شده وجود دارد. نسخه مرجع در دست من چاپ نهم همان است به سال ۱۳۶۲.

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷:

غلامرضا‌جان،

ناز و عشوه ای که دلتنگی مرا نشان میدهد ببین که به من بگویی “ دلتنگ من “ این سیاق در چند بیت دیگر که گوینده دلخوش است که فقط مخاطب قرار گیرد هم دیده میشود حتی اگر خطاب حکایت از نقصی باشد:  لنگ من ، دنگ من ...  نهایت عشق و عاشقی و دلدادگی

 

بزرگمهر در ‫۷ ماه قبل، جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۸:

در بیت اول در نسخه‌ء دو جلدی انتشارات بدیهه ، کلمه افگار ( به معنی آزرده ، خسته، رنجور) بجای افکار آمده که به نظر من با معنی تر است.

 

بزرگمهر در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵:

در دیوان شمس دو جلدی (آسان خوان) انتشارات بدیهه، این عبارت ترکی را به :

خدا به دادمان برسد. ترجمه کرده است.  ترک داند!

 

بزرگمهر در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:

دانک بسی شکرهاست در گله یا مسلمین.

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت  حافظ غ ۹۴
 

بزرگمهر در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۹:

این ما هستیم که اشعار را اینگونه دسته‌بندی کردیم، و گرنه مولانا فقط میسرود آنچه که لازم بود بگوید ؛ قطعه، غزل، قصیده....

 

بزرگمهر در ‫۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

یک بار دیگر این غزل را بدون توجه به حکایت افلاکی بخوانید و ببینید به خودی خود چیز خاصی در این غزل هست که در خیلی از غزلهای دیگر نباشد که بیش از بیست خواننده بخواهند آن را اجرا کنند؟! 

 

بزرگمهر در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

حضرت مولانا در این غزل هیچ اشاره‌ای به بیماری و یا درد جسمانی نمیکند ولی دوستان تب ۴۰ درجه!؟ برایشان در نظر گرفته‌اند. غیر از بیت اول که میشود تفسیری نزدیک به این داستان  در نظر گرفت، هیچکدام از ابیات غزل آن داستان را تایید نمیکند و بعضا آن‌را رد میکنند.

با پوزش از دوستداران افلاکی.

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode