گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - تاریخ وفات میرزا حسینعلیخان فرزند نظام السلطنه

 

سخت باشد خزان سرو و سمن

خاصه در چشم بلبلان چمن

ای دریغا که شام تیره ما

بغم و غصه بود آبستن

نوجوان میرزا حسین خان آنک

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶ - خطاب بمیرزا حیدر علی کمالی اصفهانی

 

ابوالکمال کمالی خدایگان سخن

به پیکر قلمت جای جان کرده سخن

اگر نه کلک تو طرح سخن درافکندی

بر اوفتادی ازین مملکت نشان سخن

توئی که کلک تو همواره ارمغان آرد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

کعبه آمد در نماز ایدل سوی این کعبه رو کن

آنچه اندر کعبه می جستی در اینجا جستجو کن

کعبه می آید به استقبال مشتاقان کویش

هرچه می خواهد دلت از کعبه اینک آرزو کن

در منای عشق یعنی درگه جانان فنا شو

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

چون کَواکِب تابِع بُرج است دارُالمُلک ایران

وندرین برج است واله هوش برنایان و پیران

هر کجا حصنی است استحکام آن از برج باشد

حصن ایران شد ز استحکام برج امروز ویران

برج ما گاهی به ترکی باشد و گاهی به تازی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش تقویم نگاران تازه

 

اندرین همسایگی دانم یکی مردی کهن

روز و شب با جفت خود پرخاشجوی اندر سخن

هرچه زن گوید خلاف آن کند پیوسته شوی

و آنچه شو خواهد بعکس آن کند همواره زن

زن برغم شو شب نوروز را گوید که هین

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

ای تاجر بی‌ثروت سوداگر بی‌مایه

ایوان تو بی‌دیوار بستان تو بی‌سایه

بستان ترا پژمان هم سوسن و هم سنبل

ایوان ترا ویران هم پیکر و هم پایه

در بوته غمازان بگداخته همچون زر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

دانایی و تدبیر ز انفاق و کرم به

انفاق و کرم نیز ز دینار و درم به

تا نیک ببخشند و بپوشند و نیوشند

دینار و درم در کف اصحاب کرم به

شمشیر و قلم حامی ملکند بتحقیق

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳ - در ستایش پرنس ارفع الدوله

 

امروز جانرا با طرب هنگام پیوند آمده

دل در نشاط آماده شد لب در شکر خنده آمده

سردار دانایان زره با تاب مهر روی مه

در موکب مسعود شه فیروز و خرسند آمده

آن طالب نام نکو و آن پرنس صلح جو

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه

کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه

می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا

و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه

با من به زبان آمده گفتند که ای طفل

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

در مشهد کویت آمده بود

سرمست دی از خمار باده

مادر زن خویش را گرفت او

چون توپ بیاری عراده

نیمی چو ز شب گذشت دیدم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶ - تاریخ رحلت امیر سید عبدالله خان اتابکی شاعر معروف

 

دریغ کز اثر تندباد سخت سیاه

شکست گلبنی از گلشن شرف ناگاه

ز خاندان نبی هم زدودمان صفی

برفت مردی دانش پژوه و کارآگاه

جهان فضل و محامد سپهر هوش و ادب

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی

در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی

وربسته زنجیر سر زلف بتانی

سخت است ز زنجیر غمت روی رهائی

تا چند گرفتاری در چاه زنخدان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸ - نکوهش شورای عالی عدلیه وقت

 

فریاد از این مشاوره عالی

کز جاهلان پر، از عقلا خالی

شهریست ظلم و جور در آن قاضی

ملکیست جمل و حمق در آن والی

موسی گرفته مسند فرعونی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

ای ملک از همتت شد سبز چون بستان گیتی

شادمان زی کز تو شد آباد شارستان گیتی

گشت محکم با اساس فکرتت بنیاد عالم

ماند ستوار از پای همتت بنیان گیتی

گرنه عزمت سد شادی گرد عالم راست کردی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

مخور جانا فریب از گنج گیتی

مشو اندوهگین از رنج گیتی

پیاده پیل گردد شاه ماتت

همی در بازی شطرنج گیتی

همه دانشوران مستند و شیدا

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

حاج باقر جان بقر بودی چرا بیقور گشتی

گاو بودی خر شدستی مار بودی مور گشتی

فرض با منکر شدی بر فسق خود اقرار کردی

بر تقلب های بی پایان خود مغرور گشتی

در هوای انگبین کندوی خود بر باد دادی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

گویند در دهی رفت بزغاله ای ببامی

برطرف بام می کرد چون غافلان خرامی

طباخ آرزویش اندر تنور سینه

در دیگ فکر می پخت هر دم خیال خامی

ناگاه دید در دشت پوینده ماده گرگی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳ - مکالمه تخت و تاج بمناسبت وقعه هفتم محرم ۱۳۳۳

 

تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی

گر شهنشاه کند عزم سپاهان از ری

آذر افروزد در دشت عراق از آزار

فروردین گردد بستان سپاهان در ری

کوه در زلزله افتد ز سم اسب یلان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی

وافکند از این ترانه اندر جهان خروشی

طفلان پی چغندر باجهد و سرعت اندر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

چو سیف الدوله از سلسال باقی

ریاض احمدی را گشت ساقی

حمیت ساخت با غیرت تحالف

مروت کرد با همت تلاقی

ترقی یافت روح علم از آن پس

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode