گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد

چون [صبحدمی] هستی من رو به فنا کرد

در صومعه بودم همهٔ عمر مقید

نازم به خرابات که از قید رها کرد

تفریق مزاج دل ما را نتوانست

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باشد

آیا که چنین گفتم در روی زمین باشد

تا اهرمن نفست زنده است تو غمگینی

گر ملک سلیمانت در زیر نگین باشد

جز فکر خط و خالش باور نکنم هرگز

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

سیلی که در این راه گذر داشته باشد

از خانهٔ دیوانه خبر داشته باشد

آزردگی هیچ دلی را نپسندد

رحمی به دل خویش اگر داشته باشد

درمان دلم هیچ مپرسید ز جانان

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر

یادم دهد از روی تو دیدار قلندر

از پردهٔ ناموس [برآیی] چو بنوشی

یک جرعه از آن ساغر سرشار قلندر

در آینه هم عکس جمال تو کند سیر

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

اشکی که به گلشن چمن‌آرا نکند کس

زنهار که از دیده تمنا نکند کس

محکم نشود جذبهٔ قلاب محبت

تا از ته دل در دل هم جا نکند کس

بردار ز رخ پرده چو خورشید که هرگز

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

خورشیدوشی در به دری را چه کند کس

معشوق پریشان نظری را چه کند کس

یک کس به جهان واقف اسرار ندیدیم

این طایفهٔ بی خبری را چه کند کس

چشم از دو جهان دوختن آسان بود اما

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

چشمی که گهربار نباشد چه کند کس

آن جام که سرشار نباشد چه کند کس

دلدار که غمخوار نباشد چه کند کس

یاری که وفادار نباشد چه کند کس

از حال ز خود بی خبران بی خبر از خویش

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱

 

آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش

دنیا گذران است تو در هم در گذران باش

خواهی که تو را خرقهٔ تجرید رسانند

چون سرو شو آزاد و چو نرگس نگران باش

هرگز ندهم دل به کسی کاو ندهد دل

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶

 

من دیده ام آن را که مکانی نیست مشخص

از بسکه لطیف است از آن نیست مشخص

تحقیق معانی به کتب راست نیاید

ای بی خبر چند بیان نیست مشخص

بی نام و نشان است و دلیلت نکند سود

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵

 

دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک

لعلی است که کردند برون از جگر خاک

جز پاک نیندیشد و جز پاک نبیند

در هر که بود دیدهٔ غمناک و دل پاک

صد شیوه به هر چشم زدن باز نماید

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۱

 

شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل

بلبل شده سرمست ز بوی عرق گل

بس ریخته ای خون صراحی تو در این باغ

آتش به گلستان زده امشب شفق گل

اوراق پریشان شده اش صرف هوایی است

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۲

 

از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن

تو خسته نه ای ای نفس از خسته حذر کن

[هشدار] ز چشمی که به حیرت نگران است

مستی که به ره می رود آهسته حذر کن

خال تو سپندی بر آن آتش رخسار

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۵

 

ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری کن

از جان گذر و جانب جانان نظری کن

بر خنجر و شمشیر زبان های فضولان

مانند کر از گوش تغافل، سپری کن

تا منزل مقصود خودی راه درست است

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۸

 

ابروی تو را تا قلم صنع کشیده

حیرت ز مه نو سر انگشت گزیده

خطی که نمایان شده بر گرد رخ او

صادق نفسی سورهٔ اخلاص دمیده

جان طرفه همایی است که بازش نتوان دید

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱

 

بنهاد چو بر دوش قضا طبل و علم را

فرمود نویسندهٔ تقدیر قلم را

طغراکش فرمان قضا و قدر خویش

بی دست و قلم کرد همان امر قدم را

لازم که قضا طبل زنان می رود آخر

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

نقاش قضا نسخهٔ ابروی بتان را

گویا که به تصویر کشیده است کمان را

هرگز نه گشوده است و نه بسته است مه من

از ناز، میان را وز انداز دهان را

عمری است که در دامن زلف تو زدم دست

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷

 

قرآن چو به حرف آمد و مخلوق شد انسان

آن سورهٔ رحمن شد و این صورت رحمان

در عالم ایجاد به اوصاف حقیقت

موصوف نگردید بجز حضرت انسان

چشمم به رخش شیفته و دل به خم زلف

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۶

 

با خلق مجازی ز حقیقت خبری نیست

ز آن روی در ایشان ز محبت اثری نیست

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۸

 

از جوهر خود جا به کمر خنجر او کرد

معراج کلاه است که جا بر سر او کرد

سعیدا
 
 
۱
۲
sunny dark_mode