انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۷ - در مدح سلیمان شاه
ای ملک ترا عرصهٔ عالم سرکویی
از ملک تو تا ملک سلیمان سرمویی
بیموکب جاه تو فلک بیهده تازی
با حجت عدل تو ستم بیهده گویی
خاقانت نخوام که سزاوار خطابت
[...]

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
گر با تو زبانی شودم هر سر موئی
وز جور تو نالم به تو بر هر سر کوئی
از ناز و جفا هم نکنی یک سرمو کم
وز ناله من در تو نگیرد سرموئی
در حسن تمامی و دل افروز و منم نیز
[...]

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳
ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی
آخر سر مویی به ترحم نگر آن را
کآهی بودش تعبیه بر هر بن مویی
کم مینشود تشنگی دیده شوخم
[...]

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴
ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی
بیفایدهام پیش تو چون بیهده گویی
ای تیر غم عشق تو هر جا که رسیده
افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتویی
هم طرفه ندارم اگرم بازنوازی
[...]

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۱
ای نافهٔ چینی ز سر زلف تو بویی
ماه از هوست هر سرمه چون سر مویی
شوق تو ز بس جامه که بر ما بدرانید
نی کهنه رها کرد که پوشیم و نه نویی
از بادهٔ وصل تو روا نیست که دارد
[...]

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱
ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی
شرطست که دست از من دیوانه بشوئی
بر روی نکو این همه آشفته نگردند
سرّیست در اوصاف تو بیرون ز نکوئی
طوبی نشنیدیم بدین سرو خرامی
[...]

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۹۷
دریاب کمال این سخن نازک و باریک
آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی
گر با تو برابر زید آن صوفی اقرع
یا دست مرا در حق او نیست نکویی
بدخواه تو خود را ببزرگی چو تو داند
[...]

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸
ای ولوله عشق تو به ره هرزه کویی
رندان سر کوی تو مست از تو به بویی
پیش تو به سر آیم و زآن لب طلبم جام
از خاکم اگر نیز بسازند سبویی
دل در خم چوگان سر زلف تو گوییست
[...]

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۵
گر باد سوی خاک من آرد ز تو بویی
چون زلف توام جان دمد از هر سو مویی
شیرین زمانی نوه من دلشده فرهاد
در مراکز دیده روان ساخته ام سوی تو جوئی
گوی دل ما گو شکن آن زلف چو چوگان
[...]

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۷
آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی
واندر طلبت زد دل تنگم تک و پویی
من گشته چو گویی به جهان در تک و پویم
باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی
قدّت ز دو چشمم نشود دور نگارا
[...]

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۰
در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی
مه را نبود چون رخ زیبای تو رویی
کی دل بشکیبد ز سر زلف دلارام
چون صبر کند دیده ام از روی نکویی
صبرم تو مفرمای خدا را ز شب وصل
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۲
ما صلح نمودیم ز گلزار به بویی
چشمی چو عرق آب ندادیم ز رویی
چشمی نچراندیم درین باغ چو شبنم
چون سرو فشردیم قدم بر لب جویی
با موی سفید اشک ندامت نفشاندیم
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۴
تمثال خیالیم چه زشتی چه نکویی
ای آینه بر ما نتوان بست دورویی
ناموس حیا بر تو بنازدکه پس از مرگ
با خاک اگر حشر زند جوش نرویی
هوشی که چها دوختهای از نفسی چند
[...]

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۶
سودای تو هر شب کشدم بر سر کوئی
چون آینه هر لحظه کنم روی بروئی
کی یکسر مو جان زفسون تو برد دل
کامیخته سحر تو بر هر سر و موئی
امشب بکجا میروی ای سرو خرامان
[...]

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۱
ای زمزمه عشق تو در هر سر و کویی
وز یاد تو در هر گذری هایی و هویی
سرگشته چو گو در همه آفاق چه گردی
خوش آنکه چو من خاک شود بر سر کویی
پروانهصفت بر همه شمعی چه زنی پر
[...]

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۴ - واله داغستانی
بگشای سر ترکش مژگان جگردوز
شاید که رسد چاکِ دل ما به رفویی
خوش آنکه به طوف حرم میکده آیم
گه پای خمی بوسم و گه دست سبویی

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۷
گشتیم پی یار نکو هر سر کوئی
مانند تو ای یار ندیدیم نکوئی
شد چاک دل از خنجر ابروی تو ترکا
آنگونه که دیگر نپذیرفت رفوئی
تا سجده گهم طاق دو ابروی تو آمد
[...]
