گر با تو زبانی شودم هر سر موئی
وز جور تو نالم به تو بر هر سر کوئی
از ناز و جفا هم نکنی یک سرمو کم
وز ناله من در تو نگیرد سرموئی
در حسن تمامی و دل افروز و منم نیز
تن کاسته و انگشت نما از همه روئی
یعنی تو مه چاردهی از همه وجهی
من بی تو مه یک شبه ام از همه سوئی
با عشق تو مردی نکند یاد ز جفتی
وز حسن تو یک زن نبرد طاعت شوئی
تا آب جمال تو روان گشت نبرده ست
یک تشنه درست از لب جوی تو سبوئی
تا چشمه نوش تو عیان شد نرسیده ست
یک جرعه کام از لب آزی به گلوئی
اشک و جگر سوخته در عشق گرفتند
با لعل لب و مشک سر زلف تو خویی
وامروز به اقبال لب و زلف تو هر یک
از رنگ به رنگی شد و از بوی به بوئی
با جور تو کس پای ندارد به جز از من
ناید مه دی کار چناری ز کدوئی
بر رغم مرا سفله و ناکس چه گزینی
آخر چو منی را چه کشی بهر چنوئی
ناجنسی ازین جنس نیاید ز حریفی
زشتی بدینسان نکند هیچ نکوئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک ترا عرصهٔ عالم سرکویی
از ملک تو تا ملک سلیمان سرمویی
بیموکب جاه تو فلک بیهده تازی
با حجت عدل تو ستم بیهده گویی
خاقانت نخوام که سزاوار خطابت
[...]
ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی
آخر سر مویی به ترحم نگر آن را
کآهی بودش تعبیه بر هر بن مویی
کم مینشود تشنگی دیده شوخم
[...]
ای نافهٔ چینی ز سر زلف تو بویی
ماه از هوست هر سرمه چون سر مویی
شوق تو ز بس جامه که بر ما بدرانید
نی کهنه رها کرد که پوشیم و نه نویی
از بادهٔ وصل تو روا نیست که دارد
[...]
ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی
شرطست که دست از من دیوانه بشوئی
بر روی نکو این همه آشفته نگردند
سرّیست در اوصاف تو بیرون ز نکوئی
طوبی نشنیدیم بدین سرو خرامی
[...]
دریاب کمال این سخن نازک و باریک
آزرده مکن خاطرت از کس سر مویی
گر با تو برابر زید آن صوفی اقرع
یا دست مرا در حق او نیست نکویی
بدخواه تو خود را ببزرگی چو تو داند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.