گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۵

 

ای خانهٔ آیینه ز دیدار تو پرگل

خون در دل ما چند کند رنگ تغافل

امروز سواد خط آن لعل‌ که دارد

عینک ز حبابست به چشم قدح مل

بر دامن پاکت اثری نیست ز خونم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۶

 

بلبل الم غنچه کشد بیشتر از گل

ظلمست به عاشق چه مدارا چه تغافل

خودداری شبنم چه‌ کند با تف خورشید

ای یاد تو برق دو جهان رخت تحمل

کیفیت لعل تو ز بس نشئه‌گداز است

[...]

بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - خجلت گفتار

 

برخیز که افتاده در این مرحله غلغل

رنگین شده از سیلی دی چهره سنبل

از همرهی شبنم و از گریه بلبل

از برگ سفر نیست تهی دامن یک گل

قصاب کاشانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

سوی تو عجب نیست اگر میکشدم دل

من مفلس و تو گنجی و من غرقه تو ساحل

در محفل خاصت اگرم بار نبخشی

کافیست مرا رخصت نظاره محفل

ما بار اقامت بچه امید گشائیم

[...]

طبیب اصفهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷

 

بنشست بتا نقش تو تا در حرم دل

نقش حرم دیر بدیده شده باطل

فکر دهن تنگ تو در وهم محال است

حل شد زلبت گرچه بدل عقده مشگل

زاهد نگشاید گره از کار تو روزه

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۹ - در ستایش پادشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی

 

ای زلف تو پیچیده‌تر از خط ترسل

بر دامن زلف تو مرادست توسل

ریحان خط از زلف شکستهٔ تو نماید

چون عین رقاع از خم طغرای ترسل

زلفین تو زاغیست سیه‌کز زبر سرو

[...]

قاآنی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۷ - در مدح حضرت علی بن الحسین الاکبر علیه السلام

 

ای لعبت فَرّخ رخ فرخنده شمایل

دل ها به تو مشتاق و روان ها به تو مایل

افتاده ی تیر نگهت عارف و عامی

دلداده ی چشم سهیت عالم و جاهل

بر پای دل از سلسله ی موی تو زنجیر

[...]

محیط قمی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

هرگز نشنیدیم ز مردان قبائل

یک مرد که با او زرهی بود مقابل

در رزم چنان شاد که در بزم اماثل

میدان قتالش بهمانسان که محافل

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

ز آشوب و هیاهوی و تکاپوی و تبتل

می‌بود چو سیماب زمینش بتزلزل

گر معرکه می‌بود پر از رستم زابل

کس هیچ نمی‌دید بجز راکب و دلدل

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

گر هیچ بدل بردن خلقت نبود دل

گیری چه کمند از خم گیسوی با نامل

ور خود بخرابی نبود چشم تو مایل

از چیست که بر جنگ چو مردان مقتال

بندد صف مژگان و بتازد بقبایل

[...]

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۰ - در توحید و مدح ائمه طاهرین علیهم السلام

 

برخیز ز جا ساقیکا چیست تعلل

بردار نوا مطربکا چند تحمل

می ده به قدح ساقیکا چیست تسلسل

هی ساز نماز مطربکا نغمه چو بلبل

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۹ - و برای او علیه الرحمه

 

سد طرق خیر شد از کامل و جاهل

شد منکر و معروف به یک پیله مقابل

پیدا یکی از صد نَبُوَد عالم عامل

از بهر زر و سیم بود اخذ مسائل

از امثله و الفیه و صرف و عوامل

[...]

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

باز آی که از غیر تو پرداخته‌ام دل

ای سِرّ تو را سینهٔ سودازده منزل

قربان تو می‌کردم اگر یافتمی جان

بر زلف تو می‌بستم اگر داشتمی دل

جز نقش خط از روی نکویت خط هستی

[...]

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در نعت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

 

سر سند کل اثر صادر اول

نه عقل درین یک اثر پای معطل

نفس فلک پیر درین مرحله مختل

برتر بودش پایه ز موهوم و مخیل

صفای اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در تهنیت عید مولود قاسم خلد و سقر حیدرحیه در علی علیه‌السلام

 

ای پای دل اندر خم زلفت به سلاسل

در صیف و شتا دل به گل روی تو مایل

گیرم که بهار آید و گل سرزند از گل

با بودن گیسو و عذار تو کجا دل

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - غدیریه ورودیه در ورود مسعود حضرت صابر علیشاه

 

چندی به میان بود اگر بعد مراحل

ما را نبد آن مرحله‌ها پرده و حایل

چشم و دل ما هست بر آن ماه دو منزل

از دیده اگر رفت مکان بودش در دل

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - غدیریه ورودیه در ورود مسعود حضرت صابر علیشاه

 

در طرف چمن بین که چسان طوطی و طغرل

دراج و تذرو و بط و موسیجه و صلصل

از نغمه مستانه در انداخته غلغل

بر رسته ز گل ختمی و خیری و قرنفل

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode