بلبل الم غنچه کشد بیشتر از گل
ظلمست به عاشق چه مدارا چه تغافل
خودداری شبنم چه کند با تف خورشید
ای یاد تو برق دو جهان رخت تحمل
کیفیت لعل تو ز بس نشئهگداز است
در چشم حباب آینه دارد قدح مل
زان نیش که از اشک خم زلف تو دارد
مشکل که تپیدن نگشاید رگ سنبل
دلهای خراب انجمن جلوهٔ یارند
خورشید به ویرانه دهد عرض تجمل
ما قمری آن سرو گلستان خرامیم
دارد ز نشان قدمش گردن ما غل
آیینهٔ دردیم چه عجز و چه رسایی
اشک است اگر ناله کند ساز تنزل
هر غنچه ازین باغ گره بستهٔ نازیست
اشکی است گریبان در چشم تر بلبل
اسرار سخن جز به خموشی نتوان یافت
مفتاح در گنج معانیست تأمل
روزی دو به فکر قد خم گشته فتادیم
کردیم تماشای گذشتن ز سر پل
خجلت شمر فرصت پرواز شراریم
بیدل به چه امید توان کرد توکّل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست بر انگیخته از عاج
رخسار تو شیریست بر آمیخته بامل
زلفین تو زاغیست بر آویخته هموار
[...]
ای حل شده از علم تو صد گونه مسائل
وی به شده از دست تو صد علت هایل
ای خواجهٔ فرزانه علی بن محمد
وی نایب عیسی به دو صد گونه دلایل
عقل از تو چنان تیز که سودا ز تخیل
[...]
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه بر آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست برانگیخته از عاج
رخسار تو شیریست برآمیخته با مل
بر دامن لعل است تو را نقطهٔ عنبر
[...]
حسبت بلد تهم داری و ساکنها
جیران بیتی و اعمامی و اخوالی
اصبحت فیهم عظیم القدر ذاخطر
و رحت فیهم برحب العیش و البال
ای در حسد چشم تو هاروت به بابل
من در هوس زهره و هاروت تو بیدل
با چهره تو سایه بود تابش زهره
وز غمزه تو مایه برد جادوی بابل
ماهی و منت ساخته منزل ز دل و جان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.