ای لعبت فَرّخ رخ فرخنده شمایل
دل ها به تو مشتاق و روان ها به تو مایل
افتاده ی تیر نگهت عارف و عامی
دلداده ی چشم سهیت عالم و جاهل
بر پای دل از سلسله ی موی تو زنجیر
بر گردن جان از سر زلف تو سلاسل
از جور غم هجر تو دست همه بر سر
در خاک سر کوی تو پای همه در گِل
در حلّ یکی عقده زموی تو بماندیم
با اینکه نمودیم بسی حلّ مشاکل
بگشا لب جان بخش که ما سنگ دلان را
در نقطه ی موهوم شده مسئله مشکل
مجموعه ی خوبی شد زآن گه که وجودت
پر گشته زمهر شه فرخنده خصایل
مرآت جمال ازلی شبه پیمبر
مصباح هدا نور خدا شمس قبایل
مقتول نخستین زسلیل شه لولاک
که آمد غم او ناسخ غم های اوایل
فرزانه ذبیحی که به میدان محبت
پیش از همه یاران شده در جستن قاتل
محبوب خلیلی که نموده به ره حق
یک مرتبه هفتاد و دو قربانی قابل
از خویش تهی گشته و سرشار زمعشوق
گردیده زجان دور و به جانان شده واصل
بودی علی اکبر شاه شهدا را
نور بصر و راحت جان و ثمر دل
ز آن رو شه دین گفت پس از وی که نباشم
ای راحت جان بی تو به جان راغب و مایل
رفتی تو و فارغ شدی از اندوه عالم
من ماندم و غم بی تو درین غمکده منزل
در بحر جهان آل علی کشتی توحید
مستمسک این فُلک بَرد رَخت به ساحل
ز انوار علی بن حسین بن علی شد
از عرصه ی دل ظلمت هر وسوسه زائل
چون یار «محیط» است ولای علی و آل
از زلزله ی حشر نگردد متزلزل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و محبوبیت یک معشوق میپردازد که دلها را به خود جذب کرده و تمامی افراد از عارفان تا عامیان، تحت تاثیر نگاه او قرار گرفتهاند. شاعر از زنجیر و سلاسل عشق و جدایی به تصویر میکشد و از درد غم هجر و فقدان میگوید. او به زبان ضرورت دلش به درخواست معشوق در میآید و خواهان گشایش در مشکلات روحی و معنوی است. همچنین به ویژگیهای خاص و نورانی معشوق اشاره میکند و او را چون منبع هدایت و نور میستاید. مفهوم قربانی شدن برای عشق و محبت و نیز ذکر از زندگی و شهادت شخصیتهای برجسته مذهبی، از عناصر دیگر این شعر هستند که در نهایت به تبدیلی از غم به عشق و وصال اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای عشق زیبای من، چهرهات دلانگیز و دلربا است، دلها به تو مشتاقند و روحها به سمت تو جذب میشوند.
هوش مصنوعی: تیر نگاه تو باعث افتادن عارف و عامی شده است؛ کسی که عاشق چشمهای توست، چه عالم باشد و چه بیخبری.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر موهای تو به زنجیر کشیده شده و جانم چون گردن به خاطر زلف تو به زنجیر افتاده است.
هوش مصنوعی: از شدت غم و درد جدایی تو، همه در حال ناامیدی و بیقراری هستند؛ سرها را به خاک میسایند و پایشان در گل و لای گیر کرده است.
هوش مصنوعی: ما در حل یکی از مشکلات زمینی متوقف ماندهایم، با اینکه مشکلات زیادی را حل کردهایم.
هوش مصنوعی: لب جان بخش خود را بگشای که ما افرادی سنگدل را در وضعیتی دشوار و نامشخص قرار دادهایم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی وجود تو از ویژگیهای خوب و خوشایند پر شده باشد، مجموعهای از خوبیها به وجود میآید.
هوش مصنوعی: زیبایی جاودانهای که شبیه پیامبر است، مانند چراغ هدایت، نوری از خداوند و چون خورشیدی برای قبایل میدرخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به یادآوری اولین کسی که در عشق جان سپرد اشاره دارد و بیان میکند که غم او سبب شد تا غمهای دیگر نیز به وجود بیایند. به طور کلی، اندوه این شخص پایهگذار دیگر غمها و دردهایی شده که بعداً تجربه شدهاند.
هوش مصنوعی: فرزانهای که در میدان عشق پیش از همه دوستان به دنبال قاتلش میگردد.
هوش مصنوعی: محبوب خلیلی که در راه حق، یک بار هفتاد و دو قربانی ارزشمند تقدیم کرده است.
هوش مصنوعی: از خود خالی شده و پر از عشق محبوب گردیده، از زندگی دور مانده و به معشوق خود پیوسته است.
هوش مصنوعی: علی اکبر، فرزند حسین (ع)، برای عاشقان و دلسوختگان او مانند نوری در زندگی است و آرامشدهنده جان و میوه دلهایشان میباشد.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، پس از او، پادشاه دین گفت که من بدون تو نمیتوانم زندگی کنم، ای آرامش جانم، جانم به تو علاقهمند و متمایل است.
هوش مصنوعی: تو رفتی و از غمهای دنیای من آزاد شدی، اما من در این خانهی پر از غم تنها ماندم و با درد نبودنت دست و پنجه نرم میکنم.
هوش مصنوعی: در جهان که پر از ناملایمات و ناپایداری است، تنها راه نجات و امنیت، پیروی از آل علی و مکتب توحید است. این مسیر میتواند شما را به ساحل نجات برساند و از طوفانها و خطرات محافظت کند.
هوش مصنوعی: از نور علی بن حسین، دل من از هر نوع وسوسه و تاریکی پاک و خالی شد.
هوش مصنوعی: زمانی که دوست و یار در محیطی امن و مطمئن حضور دارند، ولایت علی و خاندان او نیز همچنان ثابت و استوار میماند و در روز قیامت دچار هیچ نوع تزلزلی نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست بر انگیخته از عاج
رخسار تو شیریست بر آمیخته بامل
زلفین تو زاغیست بر آویخته هموار
[...]
ای حل شده از علم تو صد گونه مسائل
وی به شده از دست تو صد علت هایل
ای خواجهٔ فرزانه علی بن محمد
وی نایب عیسی به دو صد گونه دلایل
عقل از تو چنان تیز که سودا ز تخیل
[...]
ای عارض تو چون گل و زلف تو چو سنبل
من شیفته و فتنه بر آن سنبل و آن گل
زلفین تو قیریست برانگیخته از عاج
رخسار تو شیریست برآمیخته با مل
بر دامن لعل است تو را نقطهٔ عنبر
[...]
حسبت بلد تهم داری و ساکنها
جیران بیتی و اعمامی و اخوالی
اصبحت فیهم عظیم القدر ذاخطر
و رحت فیهم برحب العیش و البال
ای در حسد چشم تو هاروت به بابل
من در هوس زهره و هاروت تو بیدل
با چهره تو سایه بود تابش زهره
وز غمزه تو مایه برد جادوی بابل
ماهی و منت ساخته منزل ز دل و جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.