گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح خواجه علی بن حسن

 

میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد

از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد

بر سخت به انصاف همین را و همان را

چون هر دو به تقویم رسیدند رها کرد

نی بی سبب آمد به میان اندر میزان

[...]

ابوالفرج رونی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در مدح خواجه حکیم ابوالحسن علی بن محمد طبیب

 

تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد

بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد

بی برگ نوایی نزد از طبع به یک شاخ

چون برگ پدید آمد پس رای نوا کرد

شاخی که ز سردی و ز خشکی شده بد پیر

[...]

سنایی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۴

 

تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد

بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد

در خواب نبیند رخ آرام دگر بار

هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد

چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶

 

یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد

هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد

مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت

ماننده ماه نوم انگشت نما کرد

هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در مدح امیر شیخ حسن

 

ما را از تو چشم بد ایام جدا کرد

چشم بد ایام چه گویم چها کرد؟

با چشم و دل سوختگان روز فراقت

آن کرد که با روشنی شمع صبا کرد

ما یار ندیدیم که با یار بسر برد

[...]

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳

 

بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد

هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد

عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند

آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد

با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز

[...]

کمال خجندی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد

در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد

از موی میان تو جدا بس که کشم رنج

نتوان تن رنجور من از موی جدا کرد

با دیده غمدیده من اشک دمادم

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۸

 

جایی که فلک پیش بتان پشت دوتا کرد

محراب نشین پشت بدیوار چرا کرد

منت چه نهد بخت اگر یار قدح داد

بر تشنه لبان رحم نه او کرد خدا کرد

ما در عجب از طالع خویشیم که آن شوخ

[...]

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

عکس قد او آینه بربود خطا کرد

خود را چو دل ما هدف تیر بلا کرد

اشک آینه دار قد خم گشته من شد

دردا که قدم را غم عشق تو دو تا کرد

فریاد ز ناسازی طالع که نکردیم

[...]

فضولی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

دوران می حسرت همه در ساغر ما کرد

بر هرچه نهادیم دل از دیده جدا کرد

نگشود قضا شست که آهی نکشیدیم

بر دوست ترم خورد خدنگی که خطا کرد

بازوی هنردارم و اقبال ندارم

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۰

 

آسایش تن غافلم از یاد خدا کرد

همواری این راه مرا سر به هوا کرد

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

منگر که نگاهی ز سر ناز به ما کرد

در سینه ببین با دل مجروح چه‌ها کرد

در تاب نشد خوی تو از هرزه‌درایان

تا شانه به دندان گره از زلف تو وا کرد

شد قسمت مرغ دل ما دانة خالت

[...]

فیاض لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا

 

قول و عمل زشت و نکو گرچه قضا کرد

امّا نتوان گفت چرا گفت و چرا کرد

الماسم اگر بر جگر افشاند، عطا بود

خون دل اگر در قدحم کرد به جا کرد

گر بار عمل بر سر جوقی ضعفا داد

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱

 

بار غم عشق تو مرا پشت دوتا کرد

در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد

مسکین چه کند طاقت دیدارش اگر نیست؟

زبن جرم، به عاشق نتوان منع جفا کرد

نفرین دگر در خور این جور ندارم

[...]

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد

چون [صبحدمی] هستی من رو به فنا کرد

در صومعه بودم همهٔ عمر مقید

نازم به خرابات که از قید رها کرد

تفریق مزاج دل ما را نتوانست

[...]

سعیدا
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

گر چرخ فلک با همه کس جور و جفا کرد

با هیچ کس از جور نکرد آنچه بما کرد

تا بود فلک با من غمدیده به کین بود

تا کرد جهان با من دلخسته جفا کرد

نومید مرا از در دلدار جدا ساخت

[...]

رفیق اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

دل بود چو دور از در خویشم به جفا کرد

کز ضعف در آن کوی به جا ماند و به جا کرد

ز آن روی خطش را نبود آفتی از پی

کاین سبزه ی تر نشو و نما ز آب بقا کرد

از بهر تسلای دل غیر مرا کشت

[...]

سحاب اصفهانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹

 

دل نام سر زلف ترا مشک ختا کرد

الحق که در این نکته غلط رفت و خطا کرد

مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت

ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد

هر نکته که آن تنگ شکر گفت، نکو گفت

[...]

فروغی بسطامی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر د‌یوان میرزا نبی‌خان فرماید

 

عید آمد و آفاق پر از برگ و نواکرد

مرغان چمن را ز طرب نغمه‌سراکرد

بی برگ و نوا بود ز تاراج خزان باغ

عید آمد وکارش همه با برگ و نواکرد

هم ابرلب لاله پر از در عدن ساخت

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - وله

 

عید آمد و ما را ز غم روزه رها کرد

این مرحمت از عید نیاید که خدا کرد

زین عید به هرجا که عزا بود طرب شد

گر روزه به هرجا که طرب بود عزا کرد

از روزه بتر موذن گلدستهٔ جامع

[...]

جیحون یزدی
 
 
۱
۲