میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد
در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد
از موی میان تو جدا بس که کشم رنج
نتوان تن رنجور من از موی جدا کرد
با دیده غمدیده من اشک دمادم
آن کرد که با خانه تن سیل فنا کرد
دوران ز گل می و خشت سر خم
بس خانه عشرت که درین دیر بنا کرد
جانی ز لبت داشت تنم وام به گردن
از گردن او تیغ تو آن وام ادا کرد
تا شد به قبا سرو قد ناز تو مایل
گل اطلس فیروزه زربفت قبا کرد
جامی که شد از سنگ ستم بر تو دعاگوی
مرغیست که از برگ گل آغاز نوا کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبی اشاره دارد که عاشق به آن دل بسته است. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا، از خم ابروی محبوب، چهرهاش که مانند ماه است و موهایش که برایش درد و رنج میآورد، صحبت میکند. همچنین به اشکهایش اشاره میکند که در برابر محبوب جاری است و به بیثباتی زندگی در دنیای مادی و جشنی که در آن گذشته، اشاره دارد. در نهایت، شاعر به قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگیاش میپردازد و از محبتی میگوید که حتی در سختیها و ناملایمات نیز او را به دعا وادار میکند.
هوش مصنوعی: من به زیبایی و جذابیت ابروی تو علاقهمندم؛ مانند دو قوس که در یک شهر باعث جلب توجه میشوند و به مانند ماهی که در آسمان مشخص است، تو را نیز نمایان میکنند.
هوش مصنوعی: به دلیل وابستگی شدید به تو، تحمل درد و رنجی که میکشم بسیار سخت است و نمیتوانم از تو جدا شوم. آسیبپذیری من به خاطر این جدایی میافزاید.
هوش مصنوعی: چشمان غمگین من با اشکهای مداوم، آنچنان تأثیری گذاشت که به خانه وجودم سیل نابودی وارد شد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به زندگی و لذتهای آن اشاره دارد. شاعر به دورانی اشاره میکند که در آن شادی و خوشی در کنار عشق و میخواری وجود دارد. او درباره خانهای صحبت میکند که بر پایهی لذت و خوشی ساخته شده و نشاندهنده فضای پر شور و نشاط زندگی است. در واقع، این زندگی، به نوعی به خاطر عشق و لذتهایش معنا پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: جان من از لب تو نشأت گرفته و تنم در برابر تو بدهکار است. آن بدهی با تیغ تو ادا شد.
هوش مصنوعی: وقتی قامت زیبای تو با آن لباس نرم و جذابش به حالت خمیدگی درآمد، گلهای زیبا و رنگارنگ مانند ابریشم و طلا به دورش به تزیین درآمدند.
هوش مصنوعی: جامی که از سنگ ساخته شده و به خاطر ظلمی که بر تو رفته، دعای آن، پرندهای است که با نغمهای دلانگیز از گل آغاز میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد
از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد
بر سخت به انصاف همین را و همان را
چون هر دو به تقویم رسیدند رها کرد
نی بی سبب آمد به میان اندر میزان
[...]
تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد
بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد
بی برگ نوایی نزد از طبع به یک شاخ
چون برگ پدید آمد پس رای نوا کرد
شاخی که ز سردی و ز خشکی شده بد پیر
[...]
تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد
بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد
در خواب نبیند رخ آرام دگر بار
هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد
چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی
[...]
یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد
هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد
مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت
ماننده ماه نوم انگشت نما کرد
هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود
[...]
بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد
هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد
عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند
آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد
با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.