گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

ای غیر، خواهش دل آسوده می‌کنی

عشق نبوده را غرض‌آلوده می‌کنی

دانسته‌ام که لطف تو با غیر تا کجاست

در پیش من تغافل بیهوده می‌کنی

در حیرتم که زخم نهان دل مرا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸

 

امشب دگر کجایی و دلجوی کیستی

در خانه که‌ایّ و به پهلوی کیستی

بهر تو مانده بر سر زانو هزار سر

تا سر نهاده بر سر زانوی کیستی

از حسرت نظارگیان باخبر نه‌ای

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱

 

قصدم به غمزه ستم‌انگیز می‌کنی

هر دم به خون من مژه را تیز می‌کنی

دل داردم به جان ز تپیدن، عجب خوش است

گر فکر او به غمزه خونریز می‌کنی

نومیدی‌ام ببین که به کین می‌دهم قرار

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

 

بعد از نگاه گرم، تبسم نمی‌کنی

ما را امیدوار تکلم نمی‌کنی

در آتشند اهل محبت ز رشک هم

بر هیچ‌یک اگرچه ترحم نمی‌کنی

از جذبه کمند محبت که دلکش است

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱

 

آراستی صف مژه، راه که می‌زنی

لشکر کشیده‌ای، به سپاه که می‌زنی

بیهوش کرده حیرتم، ای دیده هر زمان

آتش به من ز ذوق نگاه که می‌زنی

ای دل ترا زیاده سری افکند ز پا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸

 

شب مژده وصال شنیدم، نیامدی

بسیار انتظار کشیدم، نیامدی

تا غیر شاد گردد و من منفعل، ترا

هرچند سوی خود طلبیدم، نیامدی

در وصل، خویش را نرساندی اجل به من

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح ابراهیم میرزا

 

عید آمد و صلای می خوشگوار داد

نوروز هم رسید و نوید بهار داد

عیدی چنان خجسته که از بس مبارکی

نوروز را به یمن قدوم اعتبار داد

نوروزی آن‌چنان به سعادت که عید را

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح حضرت علی(ع)

 

صیدافکن بلا چو هوای شکار کرد

اوّل به صیدگاه محبّت گذار کرد

کاری به من نکرد به غیر از ستمگری

یارب به پیش او چه مرا شرمسار کرد

شبهای تار، فکر سیه مار کاکلش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح نورنگ خان

 

آن گل که رفت و داغ جدایی به جان نهاد

دنبالش آب دیده سر اندر جهان نهاد

ظاهر به مردمان مکن ای اشک پرده در

راز نهان که با تو دلم در میان نهاد

در ابتدای عشق که هنگام مهر بود

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح سلطان‌حسین‌میرزا

 

خوش آنکه جان به خاک در دلستان دهد

بر آستان نهد سر تسلیم و جان دهد

دوران کمین‌نشین اجل را به گاه صید

از زلف او کمند و ز ابرو کمان دهد

باید گریست بر دل زاری که از اجل

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - ممدوح شناخته نیست

 

بر صفحه زمین، الف قدّ پُر دلان

از زخم تیغ، لا شود از ضرب گرز، دال

روز وغا که در کف از سرگذشتگان

گیرند تیغها ز اجل رخصت قتال

تو آفتاب و جای تو بر اوج آسمان

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » ترکیبات » در رثای سلطان حسن، پسر خان احمد گیلانی

 

باز این خرابه را سپه غم گرفته است

افلاک، رنگ حلقه ماتم گرفته است

زان خرمن زمانه نسوزد ز برق آه

کز گریه آسمان و زمین نم گرفته است

عالم سیاه گشته، همانا که صبح را

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱

 

شادم ازین که دل ز وفای تو برگرفت

هر کس که دید رسم جفا کاری ترا

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷

 

عاشق به راه شوق ز کشتن حذر نکرد

ننهاد پا به کوی تو تا ترک سر نکرد

بگذشت یار و بی‌خبرم ساخت، وز پی‌اش

جان رفت آن‌چنان که مرا هم خبر نکرد

قربان آن کرشمهٔ عاشق‌کشم که دل

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱

 

کردم به دیگری پی رفع گمان غیر

اظهار عشق و یار به من بدگمان بماند

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۸

 

یاد تو جان غمزده را شاد می‌کند

هرگز نمیرد آنکه ترا یاد می‌کند

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۲

 

چون بینمت به غیر، مسوز از تغافلم

این حسرتم بس است که نظاره می‌کند

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹

 

حسرت فرو خورم چو به رویش نظر کنم

آنگه به گریه افتم و از دل بدر کنم

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۰

 

مردم ز درد، چند ز بهر فریب خویش

نام جفا و جور تو مهر و وفا کنم؟

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۱

 

بدبختی‌ام ببین که شود مانع وصال

خوابی که در فراق تو هرگز نداشتم

میلی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode