گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳ - او راست

 

از بس شمار بوسه که دوش آن نگار کرد

با روزگار کار من اندر شمار کرد

دیدم شمار و بوسه ندیدم همی به چشم

بی می مرا از آنچه ندیدم خمار کرد

گفتم که بوسه دادی لختی نگار من

[...]

فرخی سیستانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان

 

بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد

طوق مرا چو تاج فلک آشکار کرد

چون پیر روزه دار برم سجده، کو مرا

چون طفل شیر خوار عرب طوقدارکرد

تا لاجرم زبان من از چاشنی شکر

[...]

خاقانی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۷ - در مدح منتخب الملک حسن احمد گوید

 

ای آنکه روزگار ترا اختیار کرد

وز اختیار او همه خلق افتخار کرد

سرسبز شد بزرگی چون سرو تا خدای

دست ترا گشاده چو دست چنار کرد

آنی که باره عزم تو از گرد باد ساخت

[...]

سید حسن غزنوی
 

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۰

 

ایزد چو کارگاه فلک را نگار کرد

از کاینات ذات تو را اختیار کرد

نی نی هنوز کاف کن از نون خبر نداشت

کایزد رسوم دولت تو آشکار کرد

اول تو را یگانه و بی مثل آفرید

[...]

ظهیر فاریابی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید عمادالاسلام الخجندی

 

بر هر زمین که مردم چشمم گذار کرد

آنرا ز آرزوی رخت لاله زار کرد

از اشک من بضاعت یا قوت و لعل برد

هر صبح دم که قافلۀ شام بار کرد

چشمم چو زنده دید مرا در فراق تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید

 

فضل خدای را که تواند شمار کرد؟

یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟

آن صانع قدیم که بر فرش کائنات

چندین هزار صورت الوان نگار کرد

ترکیب آسمان و طلوع ستارگان

[...]

سعدی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » ترکیب‌بند » شمارهٔ ۲ - فی مدح خواجه غیاث الدّین محمّد

 

درّی که هفت چرخ بدان افتخار کرد

بر خاک آستان تو دولت نثار کرد

اسرار چرخ را همه در چشم روزگار

رای تو بر زبان قلم آشکار کرد

کلک دبیر تو به دو انگشت برگشود

[...]

جلال عضد
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شماره ۴ - در توحید و منقبت

 

آن کو به تیغ شرع نبی آشکار کرد

بنیاد دین به بازوی خود استوار کرد

عبید زاکانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴

 

در چشم ما خیال رخش تا گذار کرد

خورشید و ماه را بر ما شرمسار کرد

تا روی او به گلشن مقصود جلوه داد

گلها و لاله ها به چمن جمله خوار کرد

از اعتدال قامت او سرو شد خجل

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵

 

مسکین دلم به کوی غمت تا گذار کرد

بسیار با خیال رخت کارزار کرد

تا دیده دید ماه جمال تو هر شبی

از دست جور عشق تو دستم نگار کرد

تا با گل رخ تو گرفتست انس دل

[...]

جهان ملک خاتون
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۹۶

 

فضل خدای را که تواند شمار کرد

یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۹۶

 

هر کس که دیگ قلیه برنجی به بار کرد

فضل خدای را به جهان آشکار کرد

دیگ هریسه آن که به شب کرد سر به دم

دم خور تو ای عزیز که فکر نهار کرد

غافل مشو ز پختن بغرا که گفته اند

[...]

صوفی محمد هروی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد

در یک قبا هزار بلا را سوار کرد

زد مرده سبزه سان ز سم بادپاش سر

برهر زمین که راه چو باد بهار کرد

ببرید تن ز جان که شود گرد در رهش

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۳

 

داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد

آخر شرار آتش ما در تو کار کرد

گفتم که جان بپای تو خورشید رخ دهم

طالع مدد نکرد و مرا شرمسار کرد

ترسم بگرد من نرسی روز حشر هم

[...]

اهلی شیرازی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح حضرت علی(ع)

 

صیدافکن بلا چو هوای شکار کرد

اوّل به صیدگاه محبّت گذار کرد

کاری به من نکرد به غیر از ستمگری

یارب به پیش او چه مرا شرمسار کرد

شبهای تار، فکر سیه مار کاکلش

[...]

میلی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی

 

دنیا که عنف اهل ستم تار و مار کرد

سجاد حق علی حسین آشکار کرد

در فکر تشنگان بیابان کربلا

مژگان چو ذوالفقار علی آبدار کرد

گویی که خون دیده آن قطب اولیا

[...]

نظیری نیشابوری
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

بر خرمنم طلیعه برقی گذار کرد

از شعله مو به موی مرا مایه‌دار کرد

اقبال دیده‌بین که ز مصر وصال دوست

بر هر نگاه حسرت دیدار بار کرد

شوخی نگر که شعله یک لاله‌زار داغ

[...]

فصیحی هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۸

 

آن راکه چشم مست تو بی اختیارکرد

آسوده اش ز پرسش روز شمار کرد

رحمی نکرد بر جگر آتشین ما

مشاطه ای که لعل ترا آبدار کرد

یارب چها کند به دل بیقرار ما

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۴۵ - ارباب زاده

 

ارباب زاده رفت و دلم را فگار کرد

غمهای او به دهر مرا پای کار کرد

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳

 

دل بی جهت شکایتی از روزگار کرد

هر کار کرد، یار فراموشکار کرد

از وعدهٔ وصال، غم از دل نمی رود

نتوان به بوی باده علاج خمار کرد

گل گل شکفت داغ تو از دامن دلم

[...]

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode