از بس شمار بوسه که دوش آن نگار کرد
با روزگار کار من اندر شمار کرد
دیدم شمار و بوسه ندیدم همی به چشم
بی می مرا از آنچه ندیدم خمار کرد
گفتم که بوسه دادی لختی نگار من
گفتا بدین گرفته نخواهم نگار کرد
گفتا که لب چگونه برم پیش آنکه او
صد ره به بوسه هر دو لب من فگار کرد
چندین حدیث گفته شد و آخر آن نگار
تا بوسه ای بداد دو چشمم چهار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی یک رابطه عاشقانه و تبادل بوسهها بین دو نفر است. گوینده از تعداد بوسههایی که محبوبش به او داده، شگفتزده است و بیان میکند که با این بوسهها، حال و روزش تحت تأثیر قرار گرفته. او به محبوب میگوید که بوسهاش احساساتی گرانبها به او داده و از او میپرسد که چرا این تعداد بوسه را داده است. در نهایت، تأکید میشود که این بوسهها باعث شده تا دو چشم گوینده پر از عشق و شگفتی شود. گویی عشق و ارتباط عمیقتری بین آنها شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: به خاطر تعداد بوسههایی که آن معشوق دیشب به من داد، زمان نیز به حساب کار من رسید.
هوش مصنوعی: دیدم که زیبایی تو چشمنواز است اما نتوانستم تو را به بوسهای برسانم. همین دیدن تو باعث شد که حالت مستی و شوری در قلب من ایجاد شود.
هوش مصنوعی: گفتم که تو یک بوسه به من دادی، اما او پاسخ داد که دیگر نخواهم به کسی بوسه بدهم.
هوش مصنوعی: گفت: چگونه میتوانم به او نزدیک شوم، در حالی که او با هزاران بوسه، هر دو لب مرا خسته و ویران کرده است؟
هوش مصنوعی: چندین بار دربارهٔ او سخن گفتند و در نهایت، او به من یک بوسه داد که باعث شد چشمانم پر از شادی و شگفتی شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد
طوق مرا چو تاج فلک آشکار کرد
چون پیر روزه دار برم سجده، کو مرا
چون طفل شیر خوار عرب طوقدارکرد
تا لاجرم زبان من از چاشنی شکر
[...]
ای آنکه روزگار ترا اختیار کرد
وز اختیار او همه خلق افتخار کرد
سرسبز شد بزرگی چون سرو تا خدای
دست ترا گشاده چو دست چنار کرد
آنی که باره عزم تو از گرد باد ساخت
[...]
ایزد چو کارگاه فلک را نگار کرد
از کاینات ذات تو را اختیار کرد
نی نی هنوز کاف کن از نون خبر نداشت
کایزد رسوم دولت تو آشکار کرد
اول تو را یگانه و بی مثل آفرید
[...]
بر هر زمین که مردم چشمم گذار کرد
آنرا ز آرزوی رخت لاله زار کرد
از اشک من بضاعت یا قوت و لعل برد
هر صبح دم که قافلۀ شام بار کرد
چشمم چو زنده دید مرا در فراق تو
[...]
فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
آن صانع قدیم که بر فرش کائنات
چندین هزار صورت الوان نگار کرد
ترکیب آسمان و طلوع ستارگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.