گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

ترا بهتر ز هر کس برگزیدم

چو اندر کارها شایسته دیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

نه دیدم آن که گفتم نه شنیدم

کجا افزونتر از خواجه ندیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

بدو گفت این پیام بد شنیدم

وزو زهر گزاینده چشیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

چو از تو این نوازشها شنیدم

تو دادی بند شادی را کلیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

من امید از جهان اکنون بریدم

که ویرو را به جواب اندر بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

مرا این پند بس باشد که دیدم

ز بد نامان و بد کاران بریدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

بدین گوشی که آوازت شنیدم

بدین چشمی که دیدارت بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

هنرهای ترا هرگز ندیدم

نه نیز از دوست وز دشمن شنیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

به جان من که تا ایدر رسیدم

مگر او را سه بار افزون ندیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

بهشتی را ز گیتی برگزیدم

که با هجران او دوزخ بدیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

شنیدم پند خوبت را شنیدم

بریدم زین دل نادان بریدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

چه مایه سختی و خواری کشیدم

به فرجام از تو آن دیدم که دیدم

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۳
sunny dark_mode