گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

من آن بازم که پروازم بلند است

شکارم آفتاب دل پسند است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

اگر چه داستانی دل‌پسند است

عروسی در وقایه شهربند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

هزارش قلعه بر کوه بلند است

خزینه‌‌ش را خدا داند که چند است‌!

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

ملک را در شکار‌ت رخش تند است

ولیک از مریمش شمشیر کند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد

 

دلم گوید به شیرین دردمند است

بدین آوازه آوازش بلند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

سهی سرو ترا بالا بلند است

به بالاتر شدن نادلپسند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

سخن کان از دماغ هوشمند است

گر از تحت‌الثری آید‌، بلند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

بدان گیسو که قلعه‌اش را کمند است

چو سرو قامتش بالا بلند است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب

 

مدارا کن که خوی چرخ تند است

به همت رو که پای عمر کند است

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳

 

دلی کز عشق جانان دردمند است

همو داند که قدر عشق چند است

دلا گر عاشقی از عشق بگذر

که تا مشغول عشقی عشق بند است

وگر در عشق از عشقت خبر نیست

[...]

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۶ - حکایت

 

پسر گفت ای پدر پند تو بند است

گزیده پند تو بیرون زچند است

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۳ - مجادله کردن بلبل با موش خوار و جواب او

 

مکن سستی که دوران سخت تند است

ز پیران کار طفلان ناپسند است

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

مرا معنی در اینجا پای بند است

در این اسرار عشقم اوفکند است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۶ - در آفرینش انسان و مبدأ و معاد او فرماید

 

هر آنکس کو ز رحمت بهره‌مند است

مر او را این مراتب خود پسند است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

مرا نام احد بس دل پسند است

که ایمانم بسی شیرین چو قنداست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید

 

مرا ز آن دم که آدم دردمنداست

از آن دم این تمیز اندر پسنداست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بهمّت عقل اگرچه بس بلند است

همیشه گفت او در چون و چند است

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode