شمارهٔ ۸۵ - خراب گشتن مجلس خانی از گردش دور مدام، و خفتن بخت بیدار خضر خان، به پریشانی این دولت در واقعه دیدن و تعبیر آن خواب پریشان از دل خسرو خستن
بسی دیدم درین گردنده دولاب
ندیدم هیچ دورش بر یکی آب
اگر خورشید این ساعت بلند است
زمان دیگر از پستی نژند است
مکن تکیه به صد رو مسند و تخت
خس است این جمله چون بادی وزو سخت
ز تاراج سپهر دون بیندیش
که صد شه را کند یک لحظه درویش
علمهای جهان بر عکس هم هست
که بر ملکی گدائی را دهد دست
کنون از سینه بیرون ریزم این جوش
که روشن شد هم از دیده هم از گوش
که چون شه را به شخص ناز پرورد
رسید از تند باد آسمان گرد
تغیر یافت ره اندر مزاجش
نشستند اهل دانش در علاجش
به تب لرزه شده خور زان تب نرم
که آن خورشید را اندام شد گرم
چنانش در جگر ره یافت آزار
کز آزارش جگر گوشه شد افگار
خضر خان کو نهالی بود زان باغ
چو لاله داشت زان غم بر جگر داغ
به رسم نذر گفت ار به شود شاه
پیاده در زیارتها کنم راه
ز نذرش لختی از شه رفت سستی
پدید آمد نشان تندرستی
روان گشت آن مهین سر بلندان
پیاده سوی «هتنا پور» خندان
چو او پای بلورین سود بر خاک
ستاره خواست زیر افتد ز افلاک
ملوک از باد بر خاک اوفتادند
به همراهی در آن ره رو نهادند
همه گلها به پای سرو خفتند
طریق مصلحت راباز گفتند
به غلطیدند پیش راهوارش
که تا کردند بر مرکب سوارش
روان شد سوی «هتناپور» پویان
به صد خواهش حیات شاه جویان
که چون عزم زیارت کرد چون تیر
نشد بهر زیارت جانب پیر
نرفت آن سو گهٔ باز آمدن نیز
که پوشید آسمانش چشم تمیز
چو بر رویش قضا میخواست گردی
نبردش در پناه نیک مردی
مخالف کاو محل میخواست خالی
چو خالی دید کرد آفت سگالی
به فتنه راست کرد اندیشهٔ خویش
به حضرت رفت بی اندیشه در پیش
برون داد آن چنان راز نهان را
که باور شد دل شاه جهان را
الپخان را گوزنی ساخت با شیر
زد اول نیش وانگه راند شمشیر
چو از کار الپخان سینه پرداخت
سبک تدبیر کار خضر خان ساخت
ستد فرمانی از فرماندهٔ دهر
چو ماری هر خطش دیباچهٔ زهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تناقضات و تغییرات زندگی اشاره میکند. او میگوید که در این دنیا هیچ چیزی ثابت نیست و همه چیز محصور در ناپایداری و گردش زمان است. به خصوص بر زندگی شاه و تحولات روانی او تأکید دارد. لغزشهای او موجب میشود تا در نهایت تحت تاثیر حوادث ناگوار قرار گیرد. در این مسیر، شخصی به نام "خضر خان" نیز حضور دارد که از غم و رنج خود میگوید و نذر میکند که در صورت بهبودی شاه، پیاده به زیارت برود. در پایان، این داستان به نوعی به جنگی میان شخصیتها و نحوه تصمیمگیری آنها اشاره دارد، که نشاندهنده تأثیر وقایع بر سرنوشت انسانهاست.
هوش مصنوعی: من در این چرخش زمان بسیاری را دیدم، اما هرگز ندیدم که دورانی به یک آب برگردد.
هوش مصنوعی: اگر خورشید در این لحظه بلند و در اوج است، در زمانی دیگر از پایینترین نقطه نگرانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: به قدرت و ثروت ظاهری وابسته نباش، چون مانند باد زودگذر و ناپایدار هستند.
هوش مصنوعی: به آنچه زمان و سرنوشت ناعادلانه به انسانها میچشاند، فکر کن؛ اینکه چگونه میتواند در یک لحظه بزرگترین پادشاهان را با حالتی ذلیل و بینوا کند.
هوش مصنوعی: در جهان، دانشها و علمها گاهی به صورت متضاد عمل میکنند، به گونهای که ممکن است چیزی که برای یک نفر با ارزش و مفید است، برای دیگری بیفایده یا حتی مضر باشد. این در واقع نشان دهنده تنوع و تضاد در دیدگاهها و نتایج است.
هوش مصنوعی: حالا از دل خود این احساس شدید را بیرون میریزم که هم از چشمم واضح شده و هم از گوشم شنیده میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه به فردی با روحیه حساس و ظریف رسید، بلافاصله از شدت طوفان آسمانی به او آسیب میرسد.
هوش مصنوعی: آدمی که تغییرات زیادی در روح و روانش پیدا کرده، اهل علم و دانش به دنبال معالجه و درمان او هستند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف یک حالت جسمی و احساسی میپردازد. او میگوید که گرما و تابش خورشید، به خصوص در لحظاتی که بدن در حال تب و لرز است، احساس گرمی را تشدید میکند. به عبارت دیگر، وقتی بدن در وضعیت تب قرار دارد، گرمای خورشید به آن افزوده میشود و این احساس گرما را بیشتر ملموس میکند.
هوش مصنوعی: او به قدری در دل و جانم نفوذ کرده است که زخمهایش تبدیل به درد و رنجی شده که نمیتوانم فراموش کنم.
هوش مصنوعی: خضر خان مانند نهالی در باغ بود و همچون لاله که زیبایی و لطافت خاصی دارد، به خاطر غمی که در دل داشت، داغی بر جگرش نشسته بود.
هوش مصنوعی: اگر روزی شاه پیاده به زیارت بیاید، به خاطر نذری که کردهام، راه را برای او همواره خواهم کرد.
هوش مصنوعی: در اثر نذر او، کمی از قدرت و روحیهاش کاسته شد و نشانهای از تندرستی پیدا شد.
هوش مصنوعی: آن جوان زیبای بلندقد با خوشحالی به سمت هتنا پور میرود.
هوش مصنوعی: اگر او که پای بلورین دارد، بخواهد بر خاک قدم بگذارد، ستارهها نیز از آسمان به سمت زمین میافتند.
هوش مصنوعی: پادشاهان از سرما و باد بر زمین افتادند و در آن مسیر به همراهی یکدیگر حرکت کردند.
هوش مصنوعی: تمام گلها در برابر سرو سر تسلیم فرود آوردند و به این ترتیب، راه کارآمدی را آغاز کردند.
هوش مصنوعی: مردم به اشتباه به سمت جادهای رفتند که او در آن سوار بر مرکب خود بود.
هوش مصنوعی: روح به سوی «هتناپور» روانه شد و با هزار آرزو به دنبال زندگی جویندگان شاه حرکت کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که تصمیم به زیارت گرفت، مانند تیری که به سمت هدفش پرتاب میشود، به سراغ پیر رفت.
هوش مصنوعی: به آن سو نرفتم که هیچ نشانهای از بازگشت وجود ندارد، چرا که آسمان بر روی آن، چشمی تیزبین و آگاه دارد.
هوش مصنوعی: وقتی سرنوشت بر او میخواست، به خاطر نیکی و مردانگی او، هیچ خطری او را تهدید نکرد.
هوش مصنوعی: کسی که با مخالف خود خصومت دارد، وقتی دید که زمین خالی است و کسی آنجا نیست، سگ را به آنجا فراخواند.
هوش مصنوعی: آدمی در اثر دغدغههای خود به فکر میافتد و با نیت خوب به محضر یک شخصیت بزرگ میرود، اما بدون تفکر و استدلال قبلی.
هوش مصنوعی: راز پنهانی را به شکل مشخصی بیان کرد که دل پادشاه جهان به آن ایمان آورد.
هوش مصنوعی: الفخان را گوزنی ساخت و ابتدا او را با شیر مواجه کرد و سپس شمشیرش را به کار گرفت.
هوش مصنوعی: وقتی الپخان از کار خود فارغ شد، خضرخان با برنامهریزی و تدبیر به سراغ کارها رفت.
هوش مصنوعی: فرماندهٔ زمان دستوری میدهد که مانند ماری است، زیرا هر حرف او مانند زهر تلخ و مضر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.