عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید
بجانی جرعهٔ اینجا به جز تو
اگر میشایدت کلی بخور تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۶ - در نموداری یقین میان جان ودل و فرق در میان اینها
ز بود خود اگر داری خبر تو
بمیرد باز ره از نیک و بد تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت
مرادیگر سؤالی ماند از تو
که جان و دل یقین شدمست با تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
جهانا هرچه میخواهی کنون تو
که مر عهد یکایک بشکنی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۵ - در یاد کردن آدم و ذرّیّۀ وی و بلا و مشقّت کشیدن از شیطان و شرف انسان فرماید
تو مغروری نمیدانی کئی تو
که اینجاگاه کلّی در چهٔ تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
الست عشق داری چون نهٔ تو
ز جام عشق کل مست مئی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
بهرزه چند کردی پیش و پس تو
سزد گر پود جانت بگسلی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
چه میگوئی دمی آخر بگو تو
بنه بر ریشم اینجا مرهمی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
بلا میآید اینجا بر تو از تو
کجا باشد خوشی اکنون بر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
زمین و آسمان اینجا مبین تو
بجز حق گر حقی اینجا حقی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
برو گر هست اینجا خود نهٔ تو
بگو تا کیست اینجاگه توئی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
ترا یوسف درون پرده و تو
بخود هستیِ خود گم کرده خود تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
تو میدانی که دیدستی یقین تو
حقیقت در درونت بیشکی تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
خبر دارند کاینجا واصلی تو
حقیقت در عیان نی غافل تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
نمیدانی که اندر قربتی تو
که مر آن شاه دائم خدمت تو
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۲
زهی چشم جهان بین روشن از تو
به چشم ما جهان چون گلشن از تو
مکن گو خانه ام روشن مه پر
که پر ماه است بام و روزن از تو
ز بس در دلیری استاد گشتی
[...]