بجان و دل قدم زن اندرین راز
بجان و دل نگر انجام و آغاز
بجان و دل درین ره بازبین تو
ز جان و دل تمامت راز بین تو
چو جانت واصل عهد الست است
از آن فارغ درین صورت نشسته است
چوجان تست اصل ذات جانان
نموده رخ درین ذرات جانان
چو جان تست اصل ذات بیچون
چرا گوئی که این چونست و آن چون
همه در چون و چه افتادهٔ تو
از آن در چون و چه آزادهٔ تو
ز چون و چند در آخر چه دیدی
بگو با من که در آخر چه دیدی
همه اندر چه و درچند وچونند
از آن در نفس کافر سرنگونند
ترا چون نفس سگ گور است اینجا
از آن جایش یقین گور است اینجا
ترا چون نفس سگ کردست صیدت
از آن بستست اندر بند قیدت
ترا تا نفس باشد با تو همراه
نخواهی یافت اینجا رؤیت شاه
ترا تا نفس باشد هم جلیست
نیاری دید دیدار نفیست
تو نفس سگ برون گردان در اینجا
که بی نفس آئی اینجا گاه یکتا
بماندی ره نمیدانی چه گویم
حقیقت دیده نتوانی چه گویم
بماندی همچو یوسف در بُن چاه
بکن صبری که در آخر شوی شاه
بماندی همچو یوسف زار و مسکین
که تا برتخت بنشینی به تمکین
بماندی همچو یوسف مبتلا تو
برون خواهی شد از چاه بلا تو
در آخر میندانی اول خویش
که از نفست حجابی آمده پیش
حجاب یار جاویدان نماند
چنین بیچارگی یکسان نماند
خلاصی هست عاشق را از این چاه
چو شاهش افکند از چاه درچاه
خلاصی هست عاشق را بآخر
که شاه جانش گردد دید ظاهر
خلاصی هست عاشق را ز زندان
چو بیرونش کند از حبس جانان
درین ره چون خلاصت گشت پیدا
نمانی آن زمان از دید یکتا
خلاص عاشقان اندر بلایست
فنا دیدن یقین عین بقایست
خلاصی هر چه میبینی همین است
کسی کین دید در عین الیقینست
تو تا با صورتی نبود خلاصت
همی گویم در اینجا گه خلاصت
تو گر خواهی خلاص خویش اینجا
بباید مردنت از پیش اینجا
ز دید خود بمیر و جان جان شو
ازین تاریکی آنگاهی عیان شو
ز دید خود بمیر وزنده دل گرد
که باشد زنده دل در عشق کل فرد
ز دید خود بمیر و گرد باقی
که تا مانی حقیقت فرد و باقی
ز دید خود بمیر و پرده بگسل
که بی این پرده خواهی گشت واصل
ز دید خود بمیر و آشنا شو
توئی از دید صورت کل خدا شو
ز دید خود بمیر ارکاردانی
که چون مردی پس آنگه بازدانی
ز دید خود بیمر ای عاشق مست
که در مردن یقین آبت دهد دست
ز دید خود بمیر و گرد جاوید
که خواهی بود در آخر تو خورشید
ز دید خود بمیر و جان جان شو
چو خورشید جهان در کل عیان شو
ز دید خود بمیر و جمله ذرات
که درلاگردی آن گاهی بکل ذات
چو مردی زندهٔ جاوید گشتی
بنورت بیشکی خورشید گشتی
چو مردی زنده مانی جاودان تو
که باشی باشی آنگه جان جان تو
چو مردی زنده مانی تا ابد دوست
بمانی فارغ از نیک و بد دوست
چو مردی زنده مانی در بر یار
ترا آن یار هر دم هست دلدار
چو مردی باش تا یابی تو خود هان
حقیقت بود بود از دید جانان
چو مردی زنده مانی در خداوند
شوی فارغ ز چون و آنگاه از چند
ز بود خود اگر داری خبر تو
بمیرد باز ره از نیک و بد تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به عبارتی عمیق و فلسفی درباره مرگ و تولدی دوباره در عشق و معرفت الهی میپردازد. شاعر به خواننده میگوید که برای رسیدن به حقیقت و شناخت عمیقتر، باید از دیدگاههای مادی و ظاهری خود بمیرد و به یک وجود معنوی و درونی دست یابد.
وی با تشبیه انسان به یوسف در چاه، او را به صبر دعوت کرده و میگوید که آزادی واقعی و دیدار با حقیقت در گرو فانی شدن از خود و ناپدید شدن از هوسها و قیدهای دنیوی است. شاعر تشویق میکند که با مردن از خود و رها شدن از قید نفس، به حقیقت یکتا دست یابند و در این حالت، به شعف و امنیت جاودانه برسند.
در نهایت، این متن بیانگر آن است که برای رسیدن به عشق و وحدت با خداوند، باید از خود عبور کرد و از قید و بندهای ظاهری آزاد شد تا بتوان به عمق وجود و حقیقتین الهی دست پیدا کرد.
هوش مصنوعی: با جان و دل در این راز پیش برو و با تمام وجود به آغاز و انجام آن توجه کن.
هوش مصنوعی: به جان و دل در این راه نگاه کن، تو با تمام وجودت میتوانی رازهای عمیق خود را بیابی.
هوش مصنوعی: وقتی که روح تو به پیمان ازلی وصل شده، از این ظاهر و دنیا بیخبر و آزاد است.
هوش مصنوعی: چرا که تو خود ذات و حقیقت معشوق هستی، در این ذرات و اجزای وجودت نمایان شدهای.
هوش مصنوعی: وقتی که جان تو ذات اصلی و بینقصی است، چرا باید بگویی این چگونه است و آن چگونه؟
هوش مصنوعی: همه در تلاش هستند تا بفهمند تو چه کسی هستی و چه کارهایی انجام میدهی، اما تو به خاطر خود واقعیات رهایی یافتهای و از این قید و بندها آزاد شدهای.
هوش مصنوعی: به من بگو در نهایت چه تجربهای داشتهای و چه چیزهایی از زندگی آموختهای.
هوش مصنوعی: همه در این دنیا به چه و چگونه زندگی میکنند، اما در درون کافر به گمراهی و سقوط گرفتار است.
هوش مصنوعی: تو را مانند نفس سگی که در قبر است در اینجا احساس میشود، زیرا اینجا یقینا محل قبر است.
هوش مصنوعی: تو را به مانند نفس دمیدن یک سگ شکار کردهاند و به همین دلیل تو در قید و بند گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس و حیات در وجودت هست، نمیتوانی اینجا به دیدار شاه واقعی دست یابی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، تو همیشه در کنار من خواهی بود و نخواهم توانست که تو را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که تو باید غرور و خودپسندی خود را کنار بگذاری، زیرا در این مکان، فقط انسانهای خالص و بیریا وجود دارند. اینجا جایی است که میتوانی به سادگی و بدون تظاهر زندگی کنی.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی ماندی و نمیدانی چه بگویی، زیرا حقیقتی را که دیدهای نمیتوانی بیان کنی.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار مانند یوسف که در چاه افتاد صبر و تحمل کن، چون در نهایت به مقام و عظمت خواهی رسید.
هوش مصنوعی: تو همچنان مانند یوسف بیچاره و غمگین خواهی ماند، تا اینکه بر تخت قدرت نشینی و در برابر دیگران با وقار و ادب رفتار کنی.
هوش مصنوعی: مانند یوسف که در چاه گرفتار بودی، تو نیز یک روز از این سختی ها رهایی پیدا خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، به خودت توجه کن و فراموش نکن که پردهای از نفس خود بر وجودت سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: حجاب و پردهای که بین تو و محبوبت وجود دارد، همیشگی نیست و این سردرگمی و پریشانی وضعیت تو نیز دائمی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: عاشق زمانی از درد و رنجی که در آن گرفتار است نجات پیدا میکند که معشوقش او را به سمت خود بخواند و از این شرایط سخت رهایی بخشد.
هوش مصنوعی: عاشق زمانی به آرامش میرسد که محبوبش را به طور واقعی و عمیق درک کند و به او نزدیک شود.
هوش مصنوعی: عاشق وقتی از زندان محبت معشوق آزاد شود، از بند دل رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: وقتی در این مسیر به هدف و رهایی رسیدی، دیگر زمانی نخواهی ماند که از دید یکتایی دور بمانی.
هوش مصنوعی: عاشقان در سختی و مشکلات به عشق خود ادامه میدهند و این آگاهی که عشقشان فناپذیر نیست، به نوعی پایدار و جاودان است.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که میبینی، همانا این است که کسی که این را مشاهده کرده، به یقین واقعیات را درک کرده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خودت به من نشان ندادهای که به چه شکل هستی، من هم در اینجا از آزادیات سخن نمیگویم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از این وضعیت نجات پیدا کنی، باید پیش از این، دل از آن بکنیک و خود را آماده مواجهه با مرگ کنی.
هوش مصنوعی: از نظر خود فراتر برو و از این تاریکی رهایی یاب، سپس حقیقت را به وضوح ببین.
هوش مصنوعی: از دیدگاه خود جدا شو و به زندگی با احساسات برو، زیرا فقط کسی که در عشق زنده دل است میتواند واقعاً زندگی کند.
هوش مصنوعی: از دیدگاه خود بگذری و به حقیقت باقی بپیوندی، چرا که اگر بمانی، به حقیقت فردیت و ثبات میرسی.
هوش مصنوعی: از دید خود بگذر و خود را رها کن، چون بدون این محدودیتها به حقیقت و حقیقت وجودت دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: از نگاه خود بگذره و به شناختی عمیقتر دست پیدا کن، چراکه تو باید از دید ظاهری و سطحی به دیدن کل حقیقت خداوند برسی.
هوش مصنوعی: اگر به نظر خودت کم بودی را حس کنی، بهتر است که از خودت رها شوی؛ چرا که بعد از مرگ، درک و آگاهیات نسبت به زندگی کاملتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای عاشق شیدا، از دیدگاه خود بیخبر باش، زیرا در لحظه مرگ، یقیناً تو را به شکلی آرامش خواهد داد.
هوش مصنوعی: از منظر خود رها شو و به جاودانگی فکر کن؛ زیرا در نهایت تو مانند خورشید خواهی درخشید.
هوش مصنوعی: از نظر خود بیفت و حقیقت را درک کن، مانند خورشید که در آسمان به روشنی میتابد و همه جا را روشن میکند.
هوش مصنوعی: از نگاه خود رهایی یاب و تمامی اجزای عالم را که در گردش هستند، گاهی به طور کامل بشناس.
هوش مصنوعی: وقتی که مردی زنده و جاویدان شدی، به روشنی همانند خورشید درخشید.
هوش مصنوعی: هر زمان که مردی را زنده و پایدار ببینی، به او فکر کن که او چه کسی است و چه جایگاهی دارد. در آن لحظه، روح تو نیز زنده و پرنور خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر بهخوبی زندگی کنی و با پاکی و صداقت باشی، دوست و همراهی همیشگی خواهی داشت که بیتوجه به خوبیها و بدیها، در کنار تو خواهد ماند.
هوش مصنوعی: وقتی مردی زنده بمانی، همیشه در کنار یار خود خواهی بود و آن یار همواره دلدار توست.
هوش مصنوعی: اگر مردانه و با شجاعت رفتار کنی، خودت را پیدا خواهی کرد. به یاد داشته باش که حقیقت از نگاه محبوب نمایان میشود.
هوش مصنوعی: اگر انسان به زندگی خود ادامه دهد و در مسیر خداوند قرار گیرد، از نگرانیها و تردیدهای زمان و موقعیتها آزاد خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر خودت از وجودت آگاهی داری، در این صورت هیچ چیز نمیتواند تو را از مسیر نیک و بدی که در پیش داری، منحرف کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.