گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۵) حکایت ایّوب علیه السلام

 

نه دل از دل خبر دارد نه جان هم

ولی کاری روان بی این و آن هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند

 

که تا هم او وهم خلق جهان هم

نه بینند آن دَر و آن آستان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱) حکایت کیخسرو و جام جم

 

چو فانی گشت از ما جسم و جان هم

ز ما نه نام ماند و نه نشان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۳) حکایت شبلی با آن جوان در بادیه

 

سته گشته ضعیف و ناتوان هم

دلش رفته ز دست و بیمِ جان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

زمین پر بایزیدست و آسمان هم

ولی او گم شده اندر میان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

حقیقت هرچه من گویم همان هم

کجا خواهی تو آخر جان جان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲ - در ذات و صفات و توحید حضرت باری تعالی فرماید

 

یکی دیدم مکان و لامکان هم

بهم پیوسته دیدم جسم و جان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۲ - پسر در قطع علایق این جهان فانی گوید

 

در این دریا تو منشین یکزمان هم

وگرنه گم کنی جان و جهان هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۷ - در فنای این جهان و بقای آن جهان فرماید

 

زوالی هست جمله کوکبان هم

که ازخورشید میگردند آن هم

۱ بیت
عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید

 

مکان چون نیست اینجا و زمان هم

نه وصفش میتوان کردن نه آن هم

۱ بیت
عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸۰

 

ببستی چشم من ز افسون زبان هم

دلم بردی نه تنها بلکه جان هم

خرابم می کنی از رخ، ز لب نیز

ازینم می کشی، جانا، از آن هم

ز تیر تست ما را دعوی خون

[...]

۹ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

ز تلخی کز تو دیدم وز جهان هم

نه از شکر که بیزارم ز جان هم

۱ بیت
سلیمی جرونی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال

 

مرا زین قصه تن فرسود و جان هم

دلم زین حرف سنگین شد زبان هم

۱ بیت
قدسی مشهدی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

دلم دارد هوای دام جان هم

که بر من باغ تنگ است آشیان هم

توام چون دوستی پروا ندارم

که گردد دشمن انجم آسمان هم

منال ایدل که در دل مهوشان را

[...]

۷ بیت
مشتاق اصفهانی