فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
لب طوطی و چشم گاومیشم
بسی بوسید و تازه کرده ریشم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
ببردند آفتابم را ز پیشم
ز هجرش پر نمک کردند ریشم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
بسست این بندهای عشق خویشم
دری بسته چه باید نیز پیشم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
شناسا کن به حکمتهای خویشم
برافکن برقع غفلت ز پیشم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
به ستاری که ستر اوست پیشم
که تا من زندهام بر مُهر خویشم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
اگر خود گوسپندی رند و ریشم
نه بر پشم کسان بر پشم خویشم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
بلی شاه سعید از خاص خویشم
پذیرفت آنچه فرمودی ز پیشم
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۶) حکایت پیر خالو سرخسی
که تا دایم چنان در عَیب خویشم
که یکدم نر نمیخیزد ز پیشم
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
مهیّا کن مراد روح پیشم
کرامت کن عطیّتهای خویشم
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۸ - در بیان نصیحت و نگاهداشت صحبت
بود مردار مال وقف پیشم
بود این مرتبه آئین و کیشم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
بعشق خویش شور انگیز خویشم
حیققت نیک و بد یکیست پیشم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
مگو هرگز دگر این سرّ به پیشم
که من با حق چنان در قول خویشم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
کمر بستم علی آسا به پیشم
که تا مرهم نهی بر جان ریشم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
مکان را محو گردانید پیشم
نهاد او مرهمی بر جان ریشم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
نمودی و ربودی جان زپیشم
نمک افکندهٔ اینجا بریشم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
کنم واصل من از دیدار خویشم
که من از جملگی اینجای بیشم
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
ندانی خواند هستی یا ز پیشم
اگرچه من ترا هم کفر و کیشم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۶ - نیازمندی در حضرت بی نیازی که دماغ مختل بندگان را از گلشن یحبهم و یحبونه بوی بخشیده
چو راه دور نزدیک است پیشم
چنان دار از کرم نزدیک خویشم
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۲ - رسیدن قاصد و بشارت و عنایت معشوق
نشست آن مشفق دیرینه پیشم
دوای درد و مرهم ساز ریشم
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۳ - پیش رسیدن عزیز یوسف را بر بیرون آن خانه و پنهان داشتن آنچه میان وی و زلیخا گذشته بود و افشای زلیخا آن را
گهی از پس درآید گه ز پیشم
بهر مکر و فسون خواند به خویشم