گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

چو دایه این سخنها گفت با ویس

به یاری آمدش با لشکر ابلیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

به شیرین لابه دایه گفت با ویس

چرا بر تو چنین شد چیره ابلیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

به بام گوشک شد با سیمتن ویس

نشسته چون سلیمان بود و بلقیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

دل رام آنگهی بشکیبد از ویس

که از کردار بد بشکیبد ابلیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

چو شاهنشاه دل خوش کرد با ویس

دگر ره در میان افتاد ابلیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

یکی امشب مرا فرمان کن ای ویس

که امشب کور گردد چشم ابلیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

من آن ویسم من آن ویسم من آن ویس

که بودی تو سلیمان من چو بلقیس

فخرالدین اسعد گرگانی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۲ - در هجو صلاح صالحی

 

تو در قوادگی ای سرخ کافر

توانی گر کنی تصنیف و تدریس

اگر حوا و آدم زنده گردند

به مکر و حیلت و دستان و تلبیس

بگردانی دل حوا ز آدم

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن برای بار دوم

 

ز ثورش زَهره وز خرچنگ برجیس

سعادت داده از تثلیث و تسدیس

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ

 

کسی هفتاد سال از مکر و تلبیس

نهد گام ای عجب بر گامِ ابلیس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام

 

که او را از چه پذرفتی ز ابلیس

دگرباره شدی مغرور تلبیس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام

 

چو آدم شد دگر ره آمد ابلیس

بخواند آن بچهٔ خود را بتلبیس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

 

چنین گوید بصاحب نقد ابلیس

که ای از من ربوده گوی تلبیس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

 

چرا در چشم تو خردست ابلیس

که ره زن شد بزرگان را بتلبیس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات

 

در آن ساعت که ملعون گشت ابلیس

زبان بگشاد در تسبیح و تقدیس

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۵ - حکایت

 

بسی با او بکرد ابلیس تلبیس

به کار آمد کنون تلبیس ابلیس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

ببین چندین هزاران سال کابلیس

نبودش کار جز تسبیح و تقدیس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

زهی رحمت که گر یک ذره ابلیس

بیابد گوی برباید ز ادریس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

چه خواهی کرد جای مکر و تلبیس‌؟

ز دنیا بگذر و بگذار ابلیس

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode