گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

به عادت نیز رامین همچنین است

مرو را دوستدار راستین است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

شهنشه گفت ای مادر چنین است

دلم گویی که هم با من به کین است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

جهان را گوهرو آیین چنین است

که با هم گوهران خود به کین است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن

 

که او را دل ز ماهر سه به کین است

به کین ما چو شیر اندر کمین است

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین بوس

 

نظامی اکدشی خلوت نشین است

که نیمی سرکه نیمی انگبین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

ز ادراکش عطارد خوشه چین است

مگر خود نام خانش خوشه زین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین

 

امیدم هست کاین سختی پسین است

دلم زین پس به شادی بر یقین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر

 

هوای خانه خاکی چنین است

گهی زنبور و گاهی انگبین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه

 

لبش بوسید و گفت این انگبین است

نشان دادش که جای بوسه این است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهش خسرو

 

بهای در بزرگ از بهر این است

کز اول با بزرگان همنشین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو اوصاف شکر اسپهانی را

 

سمندش گرچه با هرکس به‌زین است

سنان دورباشش آهنین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

نه تنها خاک تو خاقان چین است

چنینت چند خاکی بر زمین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را

 

در اندیش ار چه کبکت نازنین است

که شاهینی و شاهی در کمین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را

 

شدی بدخو ندانم کاین چه کین است

مگر کایین معشوقان چنین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین

 

ز بی کامی دلم تنها نشین است

بسازم گر ترا کام اینچنین است

نظامی گنجوی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو

 

بسا پیکر که گفتی آهنین است

به صد زاری کنون زیرزمین است

نظامی گنجوی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۱) حکایت سلطان محمود با ایاز

 

چو ملکم این چنین زیر نگین است

چه جای ملکت روی زمین است

عطار نیشابوری
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

حَسود سرکشت گر سرنشین است

چو مارش سر بکَف کان سرچنین است

عطار نیشابوری
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۱ - عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او

 

که شرط مرد دانا این چنین است

به هر کاری که باشد پیشه این است

عطار نیشابوری
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل

 

که از بهر چرا عالم چنین است

که آن یک آسمان این یک زمین است

عطار نیشابوری
 
 
۱
۲
۳
۱۴