حکایت گرچه بسیارست و تمثیل

تفاوت میکند از پشه تا فیل

بصورت مبتلائی چون عزازیل

از آنی رخ سینه مانندهٔ فیل

گهی با جبرئیل و گه سرافیل

ز میکائیل و گاهی هم عزرائیل

شما را میکنم واصل ز جبریل

ز عزرائیل آنگاهی سرافیل

فگند از آب گنگش جامه در نیل

گرفت از وی هزار و چارصد فیل

شتابد میل میل آن سو به تعجیل

که نور دیدهٔ شه را کشد میل

کسی کز بهر زخم چشم زد نیل

رسیدش چشم زخمی ناگه از میل

ز دیگر پیل بانان جهد و تعجیل

که در سوراخ موری در خزد پیل

شده خسرو به کین جوشانتر از نیل

چو کوه آهنین بر کوههٔ پیل

ملک گفت اندک اندک پر شد این سیل

به پستی هم بران نسبت کند میل

عجوز کاردان ز آنجا به تعجیل

روان شد تا سپاهان میل بر میل

سپهداریکه گاه حمله بی قیل

بود چون پشه عاجز پیش او پیل

چو نورِ حق ندارد نقل و تحویل

نیابد ذاتِ او تغییر و تبدیل

غذای جانور گردد ز تبدیل

خورد انسان و یابد باز تحلیل

شعاع جان سوی تن وقت تعدیل

چو خورشید و زمین آمد به تمثیل

از آن جانب بود ایجاد و تکمیل

وز این جانب بود هر لحظه تبدیل

ز اول نام او بودی عزازیل

کنون ابلیس شده از راه تبدیل

بیان صورتش گویند تفضیل

رموز حکمتش گویند تٱویل

وگر افتاد در تشبیه و تعطیل

در آن شد سوی دوزخ میل در میل

براق برق سیر آورد جبریل

که جوزا را غبارش کرد تکحیل